احکام جهاد و دفاع
قال الله تبارك و تعالي: وَمَا لَكُمْ لا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا .[1]
«جهاد» يكي از اركان دين است كه در صدر اسلام موجب تقويت اسلام و انتشار آن در مناطق مختلف شد . واجب بودن جهاد به طور كلي از ضروريات اسلام ميباشد و در فروع دين كمتر موضوعي همانند جهاد مورد توجه و تأكيد قرار گرفته است ، و علاوه بر آيات جهاد روايات زيادي در مورد حدود، شرايط، احكام و فضيلت جهاد از معصومين(علیهم السلام) وارد شده است؛ از جمله از اميرالمؤمنين حضرت علي(علیه السلام) نقل شده است كه فرمودند: جهاد دري از درهاي بهشت است كه خداوند آن را براي اولياي خاص خود گشوده است .[2]
(مسئله 2131) جهاد بر دو نوع است: «ابتدايي و دفاعي» . جهاد ابتدايي: آن است كه امام مسلمانان به منظور دعوت كفار و مشركين به اسلام و عدالت و يا جلوگيري از نقض پيمان اهل ذمّه يا طغيان بغات (شورشيان مسلح) بر امام مسلمين ، نيروي نظامي به مناطق آنان گسيل دارد . در حقيقت هدف از جهاد ابتدايي كشورگشايي نيست ، بلكه دفاع از حقوق فطري ملتهايي است كه توسط قدرتهاي كفر و شرك و طغيان از خداپرستي و توحيد و عدالت محروم شدهاند . ولي جهاد دفاعي: زماني است كه دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلط سياسي يا فرهنگي و اقتصادي نسبت به آنان داشته باشد ؛ و ممكن است جهاد در برابر بغات نيز جهاد دفاعي محسوب گردد ، بلكه ميتوان گفت همة اقسام جهاد ، جهاد دفاعي محسوبند كه در حقيقت جهاد ابتدايي دفاع از توحيد و دفاع از دين ميباشد .
(مسئله 2132) شركت در جهاد بر كسي واجب است كه بالغ ، عاقل ، مرد و آزاد باشد ، و نابينا ، پير ، زمينگير و مبتلا به مرضي نباشد كه نتواند وظيفهاش را انجام دهد.
(مسئله 2133) فرار از جهاد جايز نيست ؛ مگر اينكه فرار از جبههاي به جبهة ديگر يا براي تدارک نيروي بيشتر باشد .
(مسئله 2134) اگر ادامه جهاد نياز به كمكهاي مادي داشته باشد ، بر همة كسانيكه تمكن مالي دارند واجب است به اندازة قدرت كمك نمايند .
(مسئله 2135) شركت در جهاد ابتدايي يا دفاعي واجب كفايي است ؛ پس اگر افراد به اندازة كافي شركت نكنند ، بر همة كسانيكه شرايط آن را داشته باشند واجب است كه به جهاد بروند .
(مسئله 2136) اگر پدر و مادر فرزند را از شركت در جهاد ابتدايي يا دفاعي نهي نمايند ، در صورتي كه جهاد بر او واجب عيني باشد نهي آنان تأثيري ندارد و بايد در جهاد شركت كند ؛ ولي اگر جهاد بر او واجب كفايي است و نيروي كافي در جبهه حضور داشته باشد ، چنانچه شركت در جهاد موجب اذيت و آزار پدر و مادر باشد مخالفت با آنان جايز نيست .
جهاد ابتدايي
(مسئله 2137) جهاد ابتدايي از زماني واجب ميشود كه امكانات و شرايط آن موجود باشد و امام معصوم(علیه السلام) به آن امر نمايد .
(مسئله 2138) شروع جهاد ابتدايي در ماههاي حرام (رجب ، ذيقعده، ذيحجه و محرم) جايز نيست ؛ ولي اگر كفار در ماههاي حرام به مسلمانان حمله نمايند دفاع واجب است .
(مسئله 2139) با سه دسته جهاد ابتدايي با اذن امام معصوم(علیه السلام) جايز است:
1ـ كفار اهل كتاب (يهود ، نصاري و مجوس) يا غير اهل كتاب ؛ در صورتي كه در پناه اسلام نباشند .
2ـ كفاري كه زندگي تحت حاكميت اسلام را با شرايطي پذيرفتهاند ولي به شرايط مقرره عمل نكرده و نقض عهد نمايند ؛ اما هرگاه به شرايط مقرره ملتزم باشند ، بايد جان و مال و آبروي آنان حفظ شود و حقوق مشروع و قانوني آنان مراعات گردد .
3ـ شورشيان مسلح (بغات) ؛ و اينها گروههايي هستند كه بدون حق و به انگيزة باطل به قصد تغيير حكومت صالح اسلامي و يا به دست گرفتن قدرت يا به بهانة اصلاح امور شورش مسلحانه نمايند ؛ و فرقي نيست كه شورش آنان به صورت جنگ منظم باشد يا جنگ چريكي يا كودتا ، يا عليه حكومت امام معصوم(علیه السلام) باشد .
(مسئله 2140) شرايطي كه با كفار توسط حاكميت اسلامي منعقد ميشود عبارت است از:
1ـ پرداخت ماليات بر حسب شرايط زماني و مكاني .
2ـ پرهيز از كارهايي نظير: توطئه عليه حكومت اسلامي يا دادن كمک مالي و يا اطلاعاتي و مانند آن به دشمنان ، اذيت و آزار آحاد مسلمانان ، تظاهر به انجام منكرات همچون: نوشيدن شراب ، بيحجابي و مانند آن .
3ـ تسليم در برابر احكام عمومي دستگاه قضايي اسلام ؛ ولي در امور شخصي ميتوانند به قضاوت خودشان مراجعه نمايند .
(مسئله 2141) اگر دولت اسلامي به خاطر مصالح اسلام و مسلمانان با كفار و مشركين پيمان يا تعهدي را قبول كرده يا به آنان امان داده باشد ، عمل به آن عهد يا امان واجب است و نبايد آن را نقض نمايد .
(مسئله 2142) انعقاد قرار داد صلح با كفاريكه در حال جنگ با مسلمانان ميباشند ، در صورتي كه حاكميت اسلامي صلاح بداند جايز است ؛ خواه در مقابل آن عوضي به كفار داده شود يا نه . و مدت قرار داد صلح و ساير شرايط و حدود آن بستگي به تشخيص مصلحت توسط حاكميت اسلامي دارد .
(مسئله 2143) اگر احتمال عقلايي داده شود كه كافر حربي به اسلام گرايش پيدا ميكند ، امان دادن به او و تأمين زن و فرزندان و اموال او توسط حاكم اسلامي يا يكي از مسلمانان جايز است ، و لازم نيست او تقاضاي امان بنمايد ؛ و در اين حالت قتال با او جايز نميباشد .
(مسئله 2144) حاكميت اسلامي قبل از جهاد ابتدايي با كفار و مشركين بايد آنان را به اسلام و حقيقت دعوت كرده و زمينههاي لازم براي گرايش آنان به اسلام و عدالت را ايجاد نمايد ؛ و بدون دعوت صحيح جهاد ابتدايي جايز نيست .
(مسئله 2145) در جهاد با كفار و مشركين نبايد به زنان و كودكان آنها آسيبي وارد شود ؛ همچنين جنگجويان كافري كه در جهاد به دست مسلمانان اسير ميشوند و خطري از ناحية آنان احساس نميشود پس از پايان جنگ نبايد مورد تعرض قرار گيرند ؛ و بايد كاملاً از حقوق مشروع خود بهرهمند باشند .
(مسئله 2146) حاكم اسلامي ميتواند اسرايي را كه در جنگ با كفار و مشركين به اسارت درآمدهاند ، در مقابل عوض آزاد نمايد ؛ بلكه مطابق مصلحت ميتواند آنان را بدون عوض نيز آزاد نمايد و به آنان در هر جاييكه بخواهند اختيار زندگي بدهد .
(مسئله 2147) كشتن اسراي شورشيان مسلح (بغات) در صورتي كه از ناحية آنان احساس خطري نشود و نيز به بردگي گرفتن آنان جايز نيست ؛ بلكه يا بايد آزاد شوند و يا مطابق مصلحت مدتي در زندان نگاه داشته و سپس آزاد گردند .
جهاد دفاعي
(مسئله 2148) اگر دشمن به بلاد مسلمانان و مرزهاي آنها هجوم آورد بر همه واجب است به هر وسيلة ممكن و با نثار مال و جان از آن دفاع نمايند ؛ و در اين امر نيازي به اجازة حاكم شرع نيست .
(مسئله 2149) اگر مسلمانان متوجه شوند كه بيگانگان نقشة چيرگي بر كشورهاي اسلامي را كشيدهاند و چه بسا ممكن است از راه عوامل دست نشاندة خود بر كشورهاي اسلامي چيره شوند ، واجب است با هر وسيلة ممكن طرح و نقشههاي آنان را بر هم زده و از سلطة آنان جلوگيري نمايند ؛ چه تسلط آنان سياسي باشد يا نظامي يا فرهنگي و يا اقتصادي .
(مسئله 2150) اگر بيگانگان از راه تجسس يا فرستادن امواج توسط راديو يا ماهواره در صدد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ مسلماننان باشند ، دفاع از فرهنگ و اعتقادات اسلامي بر هر مسلماني واجب است ؛ و شايسته است از راه تقويت فرهنگ و اعتقادات مسلمانان از ضربه زدن دشمن به آن جلوگيري شود ، و از راههاي ديگر ـ مگر در موارد ضرورت ـ استفاده نشود .
(مسئله 2151) بستن پيمانهاي سياسي و تجاري ميان يكي از دولتهاي اسلامي با بيگانگان اگر به مصلحت اسلام و مسلمانان نباشد جايز نيست ؛ و بر ساير دولتهاي اسلامي و نيز ملتهاي مسلمان واجب است دولت اسلامي طرف قرار داد را به قطع روابط وادار كنند .
(مسئله 2152) اگر برخي از سردمداران كشورهاي اسلامي موجب بسط نفوذ سياسي يا اقتصادي و يا نظامي بيگانگان شوند كه مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است ، به واسطة اين خيانت خود به خود از مقام خويش منعزل ميشوند ؛ و بر مسلمانان واجب است به هر شيوة ممكن و با رعايت موازين شرعي آنان را مجازات نمايند .
(مسئله 2153) هر نوع رابطة سياسي يا اقتصادي با دولتهايي مانند رژيم اشغالگر قدس كه در حال جنگ و ستيز با اسلام و مسلمانان هستند جايز نيست ، و بر همه واجب است به هر شيوه ممكن با اينگونه روابط مخالفت كنند ؛ و بازرگاناني كه با آنها و عواملشان روابط تجاري دارند خائن به اسلام و مسلمانان ميباشند ، و بر همه واجب است با اين خيانتكاران قطع رابطه كرده ، آنان را به توبه و ترک روابط وادار نمايند .
(مسئله 2154) بر سران دولتهاي اسلامي واجب است در جهت حفظ مصالح اسلام و مسلمانان و دفاع از آنان اختلافات گوناگون خود را در برابر جبهة كفر و استعمار حل و فصل نمايند تا دشمنان اسلام نتوانند از اختلافات آنان سوء استفاده كنند .
(مسئله 2155) واجب است دولتهاي مسلمان بنيه فرهنگي ، نظامي و اقتصادي خود را در برابر دولتهاي جائر و قدرتمند تقويت كنند تا بتوانند در صحنههاي گوناگون از حيثيت اسلام و مصالح مسلمانان دفاع نمايند .
(مسئله 2156) اگر يكي از كشورهاي اسلامي مورد تهاجم نظامي يا اقتصادي بيگانگان قرارگيرد ، بر ساير دولتها و ملتهاي مسلمان واجب است در حد قدرت از آن كشور حمايت نمايند .
(مسئله 2157) اگر عدهاي از مسلمانان به دسته ديگر تجاوز نمايند و راه اصلاح وجود نداشته باشد ، بر همة مسلمانان واجب است كه با دستة متجاوز و ياغي مقابله كنند تا از تجاوز دست بردارند ؛ و قتال با دستة متجاوز در ماههاي حرام اشكال ندارد .
(مسئله 2158) اگر در هر گوشه از جهان مسلماني مظلوم واقع شود و حقوق اولية او مورد تجاوز و تعدي قرار بگيرد ، بر هر فردي كه نداي مظلوميت او را ميشنود واجب است در حد توان كمك نمايد ؛ هر چند با اظهار همدردي باشد .