حقوق متقابل پدر و مادر و فرزند
نفقه:
(مسئله 2945) «واجبالنفقه» بهكسی ميگويند كه مخارج او بر انسان واجب باشد ؛ و كسانيكه واجب النفقه هستند سه دسته ميباشند:
الف: زن دائم ؛ و همچنين زن موقتي كه هنگام اجراي عقد شرط نفقه كرده باشد .
ب: پدر و مادر و همچنين پدران و مادران آنان ؛ هر چه بالا بروند .
ج: پسر و دختر و نيز اولاد آنان ؛ هرچه پايين روند .
(مسئله 2946) به جز سه دستهاي كه در مسئله قبل بيان شد خويشاوندان ديگر همچون: برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايي ، خاله و اولاد آنان واجبالنفقه نيستند ؛ ولي مستحب است در صورتيكه نيازمند باشند و انسان توانايي داشته باشد نفقه آنان را نيز بدهد.
(مسئله 2947) احكام نفقه زن در مسئله «2835» و بعد از آن گذشت ؛ ولي مخارج دو دسته ديگر در صورتي واجب ميشود كه خودشان مال و توانايي كسب و كار نداشته باشند و انسان علاوه بر توانايي نزديكترين فرد به آنان باشد و يا ـ به ترتيبي كه در مسئله بعد گفته ميشود ـ نزديكترين فرد مخارج آنان را ندهد .
(مسئله 2948) بنا بر مشهور نفقه اولاد بر پدر و پدران او به ترتيب هركدام كه نزديكترند واجب است ؛ پس «پدر» بر «جد» و جد بر «پدر جد» مقدمند . و اگر هيچ يك از آنان نباشند يا نتوانند و يا بهوظيفه خود عمل نكنند بر «مادر» واجب است ؛ و اگر مادر نباشد يا نتواند و يا ندهد بر «مادرِ پدر» و «پدرِ مادر» و «مادرِ مادر» به شركت و به طور مساوي واجب ميشود .
(مسئله 2949) همچنين اگر پدر و مادر انسان از كار افتاده شوند و دارايي نداشته باشند نفقة آنان بر اولاد و نيز فرزندان آنان كه تمكن دارند ، به ترتيب طبقات ، هر چند پايين روند ـ پسري باشند يا دختري ـ واجب است . و اگر شخص فقير هم پدر و هم فرزند دارد بايد نفقة او را به شركت و به طور مساوي بپردارند و پسر و دختر در اين جهت فرقي ندارند ؛ همچنين است بنا بر احتياط اگر شخص فقير هم مادر و هم فرزند داشتهباشد . و اگر پدر و اولادِ اولاد دارد نفقة او بر پدر واجب است ؛ و اگر مادر و اولادِ اولاد دارد بر مادر واجب است ؛ و اگر اولادِ اولاد با جد و جدّه با هم باشند بايد نفقةاو را به شركت و به طور مساوي بپردازند . و بنا بر احتياط واجب ترتيبي كه در اين مسئله گفته شد رعايت شود .
(مسئله 2950) نفقه خود انسان بر نفقة زوجه مقدم است و نفقة زوجه بر نفقة خويشانِ واجب النفقه مقدم ميباشد . و در خويشان واجب النفقه نيز نفقة فرد نزديكتر بر فرد دورتر اولويت دارد ؛ مثلا نفقة پدر بر نفقة جد ، يا نفقة اولاد بر نفقة اولادِ اولاد مقدم ميباشد .
(مسئله 2951) اگر فرزند صغيري خود اموال و دارايي داشته باشد وليّ او ميتواند از اموال خود او مخارجش را تأمين نمايد .
(مسئله 2952) اگر شخص متمكن از دادن نفقة واجب النفقه امتناع نمايد حاكم شرع او را مجبور ميكند تا نفقه او را بدهد ؛ و اگر ممكن نشد حاكم شرع از مال او برداشته و هزينة زندگي آنان را تأمين ميكند .
(مسئله 2953) انسان نميتواند «زكات» و «خمس» و «كفارات» خود را به افراد واجبالنفقه خود بپردازد .
(مسئله 2954) علاوه بر تأمين مخارج فرزند ، تربيت صحيح و اشراف بر امور او و آموزش خواندن و نوشتن و شنا و نيز تزويج او پس از بلوغ از حقوق فرزند بر پدر ميباشد .
(مسئله 2955) در صورتيكه فرزند نياز شديد بهازدواج داشته باشد ـ به طوريكه با ترک آن به حرام ميافتدـ بر پدر واجب است نسبت به آن اقدام نمايد ؛ همچنين در صورت نياز شديد پدر يا مادر به ازدواج و توانايي فرزند واجب است نسبت به آن اقدام نمايد .
(مسئله 2956) سزاوار نيست پدر و مادر با تفاوت و تبعيض بين اولاد مالي را به آنان ببخشند ؛ مگر اينكه بعضي از آنها نيازمند يا دارای مرجحات عقلی و شرعی باشند .
احکام پس از ولادت:
(مسئله 2957) پس از ولادت مستحب است نوزاد را غسل دهند ـ بلكه بعضي از علما غسل دادن را واجب دانستهاند ـ و جامه سفيد بپوشانند و در گوش راست او «اذان» و در گوش چپ او «اقامه» بگويند ؛ و چنانچه ممكن باشد كام او را با آب فرات و تربت حضرت سيّدالشهداء(علیه السلام) و اگر نشد با آب باران يا با خرما بردارند . همچنين مستحب است براي نوزاد وليمه ولادت بدهند .
(مسئله 2958) مستحب است نام خوبي براي نوزاد انتخاب نمايند ؛ و بهترين نامها نامي است كه معناي بندگي خداوند را برساند؛مانند «عبدالله» و «عبدالرحيم» و «عبدالكريم» يا نامهاي انبياي عظام و ائمه معصومين(علیهم السلام) به ويژه نام «محمد» و «علی» را براي او برگزينند . و براي دختر نامهای زنان صالحه و شايسته به ويژه نام «فاطمه» بهتر است .
حضرت امام صادق(علیه السلام) از رسول الله(صلی الله علیه و آله) نقل ميكنند كه آن حضرت فرمودند: «نامهای خوب را نتخاب كنيد ؛ زيرا شما را در قيامت با همان نامها مخاطب میسازند» .[1]
(مسئله 2959) در روز هفتم ولادت نوزاد چند چيز مستحب است:
1ـ تراشيدن سر نوزاد
2ـ ختنهكردن نوازد
3ـ دادن وليمه ختنه
4ـ عقيقه ؛ يعني قرباني كردن گوسفند يا گاو و يا شتر .
(مسئله 2960) مستحب است هموزن موهاي تراشيده شده سر نوزاد طلا يا نقره صدقه دهند .
(مسئله 2961) ختنه پسر به خودی خود واجب است و شرط صحت طواف واجب و مستحب نيز ميباشد ؛ ولی ظاهرا شرط صحت نماز و ساير عبادات نيست .
(مسئله 2962) احتياط آن است كه ولیّ پسر بچه تا پيش از بالغ شدن بچه او را ختنه كند ؛ و اگر نكرد واجب است خودش پس از بلوغ ختنه نمايد .
عقیقه:
(مسئله 2963) عقيقه كردن براي نوزاد مستحب است كه راجع به آن بسيار سفارش شده ؛ بلكه ظاهر بعضي از اخبار و فتاوي وجوب آن است ؛ و در سلامت و بقاي فرزند تأثير به سزايي دارد . و اگر از روز هفتم تأخير افتد ساقط نميشود ؛ بلكه اگر عقيقه را تا وقت بلوغ كودک تأخير اندازند مستحب است خود او هرگاه توان داشته باشد عقيقه كند . بلكه اگر شک داشته باشد كه براي او عقيقه كردهاند يا نه ، باز هم مستحب است عقيقه نمايد ؛ هر چند سن او زياد باشد .
(مسئله 2964) حيواني كه براي عقيقه انتخاب ميشود بايد شتر يا گاو و يا گوسفند باشد و بهتر است شرايط قرباني در آن رعايت شود ؛ يعني حيوان سالم و بدون عيب باشد و «شتر» حداقل پنج ساله ، «گاو» دو ساله ، «بز» بنا بر احتياط دو ساله و «ميش» يک ساله باشد . ولي رعايت اين شرايط لازم نيست ؛ بلكه چنانچه حيوان چاق و پرگوشت باشد كفايت ميكند .
(مسئله 2965) عقيقه در نوزاد پسر و دختر فرقي نميكند ؛ ولي بهتر است عقيقه براي پسر حيوان نر ، و براي دختر حيوان ماده باشد .
(مسئله 2966) بهتر است عقيقه را به طور ساده و با آب و نمک بپزند و حداقل ده نفر از مؤمنان را براي خوردن آن دعوت كنند تا از آن بخورند و براي نوزاد دعا كنند ؛ و ميتوانند گوشت عقيقه را ميان مؤمنان تقسيم نمايند و از آنان بخواهند تا براي نوزاد دعا كنند . همچنين مستحب است در تقسيم كردن ، استخوانهاي عقيقه را نشكنند . و مستحب است يك چهارم آن را براي قابله بفرستند .
(مسئله 2967) براي پدر و مادر نوزاد و عائله پدر مكروه است از عقيقه نوزادشان بخورند و اين كراهت براي مادر نوزاد بيشتر است .
(مسئله 2968) اگر به جاي كشتن عقيقه پول آن را به فقرا بدهند كفايت نميكند ؛ ولي اگر پول آن را به فرد يا مؤسسه خيريهاي بدهد تا از آن پول عقيقهاي تهيه كرده و آن را بكشند و بين فقرا تقسيم نمايند كافي است .
(مسئله 2969) كسيكه ميخواهد در عيد قربان قرباني كند اگر نيت عقيقه نيز بنمايد كفايت ميكند .
آداب شیر دادن:
(مسئله 2970) بر مادر واجب نيست كه به طور مجانی يا با دريافت مزد كودک را شير دهد ؛ ولی در صورتی كه راه تغذيه منحصر به شير مادر باشد و امكان استفاده از شير غير مادر وجود ندارد و يا موجب ضرر و زيان براي كودک ميشود بر مادر واجب است خودش او را شير دهد .
(مسئله 2971) مادر ميتواند براي شير دادن مطالبه مزد نمايد ؛ و اگر خود بچه مال و دارايي دارد مزد آن بر خود اوست ؛ وگرنه بر پدر و در رتبه بعد با جد پدري است ؛ ولي اگر آنان در قيد حيات نيستند و يا قدرت ندارند بر مادر واجب است به طور مجاني بچه را شير دهد يا زن شيردهی را برای او بگيرد و يا اگر برای كودک زيان ندارد از راههای ديگر ـ مانند شير خشك ـ استفاده نمايد .
(مسئله 2972) سزاوار است مادر براي شير دادن نوزاد خود مزد نگيرد ؛ و اگر او به طور مجاني يا به مزد كمتر يا مساوي با ديگران شير دهد بر ديگران مقدم است ؛ ولي اگر بخواهد بيشتر از دايه مزد بگيرد شوهر ميتواند براي بچة خود دايه بگيرد .
(مسئله 2973) مستحب است دايهای كه براي شير دادن به كودک انتخاب ميكنند مؤمن و داراي عقل و عفت و صورت نيكو باشد ؛ و مكروه است كم عقل يا غير مؤمن يا بدصورت يا بداخلاق و يا زنازاده باشد ؛ و نيز مكروه است دايهاي بگيرند كه از زنا بچهدار شده و شير او از زنا باشد .
(مسئله 2974) مدت شير دادن كامل دو سال تمام است ؛ و بيست و يک ماه هم كافي است . ولي كمتر از آن ظلم در حق بچه است و احوط رعايت اين مدت است ؛ مگر اينكه مقدور نباشد .
حق حضانت (نگهداری کودک):
(مسئله 2975) بنا بر مشهور «حضانت» يعني حفظ و پرورش نوزاد پسر تا دو سال ، و دختر تا هفت سال حق مادر است ؛ به شرط اينكه مسلمان و عاقل و آزاد باشد و به ديگري شوهر نكرده باشد ؛ وگرنه پدر مقدم است ، چنانچه پس از دو سال و هفت سال نيز حق پدر است ؛ ولي اگر پدر مرده باشد ، مادر ـ هر چند شوهر كرده باشد ـ بر جد و ديگران مقدم است ؛ و اگر مادر در زماني كه مسئول حضانت و نگهداري كودك است بميرد پدر از ديگران براي نگهداري سزاوارتر است ؛ و ترتيبي كه بيان شد بنا بر احتياط واجب مراعات شود .
(مسئله 2976) چنانچه پدر و مادر هر دو بميرند حق حضانت به جد پدري ميرسد ؛ و در صورت نبودن او وصيّ پدر و سپس وصيّ جد عهدهدار تربيت و نگهداري كودك ميشوند ؛ و در صورتي كه هيچكدام از آنان نباشند خويشاوندان كودك ـ مطابق مراتب ارث ـ هركدام كه نزديكتر باشند سزاوارتر خواهند بود ؛ و در صورت تعدد و تساوي فاميل و عدم توافق ، ميان آنان قرعهكشي ميشود .
(مسئله 2977) چنانچه مادر به هر دليل شوهر ديگري كرده باشد حق حضانت او با وجود پدر از بين ميرود ؛ ولي چنانچه از شوهر دوم جدا شود بعيد نيست حق حضانت و نگهداري كودك دوباره به او برگردد ؛ هر چند احوط آن است كه در اين مورد با يكديگر مصالحه نمايند .
(مسئله 2978) حق حضانت مادر با طلاق يا ـ نعوذ بالله ـ زنا از بين نميرود .
(مسئله 2979) پدر و مادر ميتوانند از حق حضانت خود صرف نظر كنند ؛ ولي نميتوانند نسبت به نگهداري و تربيت فرزند كوتاهي نمايند ؛ و در صورت كوتاهي ، حاكم صالح آنان را ملزم به تأمين حق فرزند ميكند .
(مسئله 2980) در صورتی كه مادر از حق حضانت خود بگذرد و به گونهای باشد كه حق كودک از بين نميرود ، پدر نميتواند او را به حضانت مجبور نمايد .
(مسئله 2981) مدتی كه مادر عهدهدار حضانت و نگهداری فرزند است حق گرفتن اجرت را دارد ؛ و چنانچه كودك از خود دارايي و مال داشته باشد اجرت مادر از مال او برداشته ميشود ؛ و در غير اين صورت اجرت مادر بر عهدة پدر است ؛ و در هر صورت نفقه فرزند از مال خود او يا پدرش ميباشد .
(مسئله 2982) اگر پدر يا مادر صلاحيت نگهداري و تربيت كودك را نداشته و موجب فساد اخلاق و سوء تربيت دينی فرزند شود حق حضانت از او ساقط ميشود ؛ و در اين صورت حق حضانت به ترتيب به افرادي كه در مسئلة 2976 گفته شد منتقل میشود .
(مسئله 2983) پس از آنكه كودک ـ دختر باشد يا پسر ـ به سن بلوغ و رشد فكری و جسمي رسيد حق حضانت پايان ميپذيرد و هيچكس ـ حتي پدر و مادر ـ حق حضانت بر او را ندارد .
(مسئله 2984) پيروی از امر پدر و مادر در غير انجام كارهاي حرام و ترک كارهاي واجب عيني بنا بر احتياط لازم است ؛ و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود حرام است .