احکام نماز مسافر
قال الله تبارك و تعالي: وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا .[1]
(مسئله 1270) در دو مورد نمازهاي چهار ركعتي به صورت قصر«دو ركعتي» خوانده ميشود:
1ـ هنگام خوف
2ـ در مسافرت ؛ سفري كه موجب شكسته شدن نماز ميشود شرايطي دارد .
(مسئله 1271) مسافر با هشت شرط بايد نمازهاي «ظهر ، عصر ، عشاء» را شكسته يعني دو ركعتي به جا آورد و روزه گرفتن نيز در مسافرت از او صحيح نميباشد:
شرط اول: سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي «هر فرسخي حدود پنج هزار و هفتصد و پنجاه متر» نباشد .
(مسئله 1272) اگر رفتن و برگشتن او هشت فرسخ باشد بايد نماز را شكسته بخواند ؛ چه بخواهد در همان شب و روز برگردد يا در غير آن شب و روز ؛ به شرط اينكه نخواهد دو روز در مقصد بماند .
(مسئله 1273) كسيكه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است ، در صورتي بايد نمازش را شكسته بخواند كه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد ؛ بنابراين اگر راهِ رفتن سه فرسخ ، و راه برگشتن پنج فرسخ باشد بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1274) اگر سفر او مختصري از هشت فرسخ كمتر باشد يا نداند كه سفرش هشت فرسخ است يا كمتر ، نبايد نماز را شكسته بخواند ؛ و در صورت شك اگر تحقيق براي او مشقت دارد بايد نمازش را تمام بخواند ؛ و اگر مشقت ندارد بنا بر احتياط واجب بايد تحقيق كند ، و اگر دو عادل بگويند يا ميان مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1275) در صورتي كه تنها يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است چنانچه از گفته او اطمينان پيداكند بايد نمازش را شكسته بخواند ؛ وگرنه بنا بر احتياط واجب نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و روزه را بگيرد و قضاي آن را هم بهجا آورد .
(مسئله 1276) كسيكه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده ، بايد آن را چهار ركعتي به جا آورد ؛ و اگر وقت گذشته قضا نمايد .
(مسئله 1277) كسي كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هست يا نه ، اگر در بين راه بفهمد كه هشت فرسخ بوده ، چنانچه باقيماندة راه به مقدار مسافت شرعي نباشد بنا بر احتياط واجب نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند ؛ ولي اگر باقيماندة راه به مقدار مسافت شرعي باشد پس از حركت از آنجا بايد نمازش را شكسته بخواند .
(مسئله 1278) اگر بين دو محلي كه فاصلة آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند ـ اگر چه روي هم هشت فرسخ شود ـ بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1279) اگر محلي دو راه دارد و يكي از دو راه كمتر از هشت فرسخ باشد ، چنانچه از راهي كه كمتر است مسافرت كند بايد نمازش را تمام بخواند ؛ و اگر از راه ديگر مسافرت كند بايد نمازش را شكسته بخواند .
(مسئله 1280) مبدأ هشت فرسخ آخرين ساختمانهاي شهر است ؛ و در اين جهت بلاد صغيره و كبيره (شهرهاي كوچك و بزرگ) فرقي ندارند ؛ مگر آنكه محلههاي يك شهر بزرگ به گونهاي از يكديگر دور و جدا باشند كه چند محل حساب شوند ، و شخصي را كه از يك محله به محلة ديگر رفته بگويند مسافرت كرده است .
شرط دوم: از ابتدا قصد هشت فرسخ را داشته باشد .
(مسئله 1281) اگر به جايي كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و پس از رسيدن به آنجا قصد كند به جايي برود كه با هم هشت فرسخ ميشود ، چون از ابتدا قصد هشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند ؛ ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا جايي كه ميخواهد دو روز بماند برگردد كه مجموع رفت و برگشت فعلي هشت فرسخ ميشود ، بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1282) مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود ؛ پس كسيكه از شهر بيرون ميرود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخي برود ، چنانچه اطمينان دارد رفيق پيدا ميكند بايد نماز را شكسته بخواند ؛ و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند .
(مسئله 1283) كسيكه نميداند سفرش چند فرسخ خواهد بود ـ مانند كسي كه در جستجوي گمشده ميرود ـ بايد نماز را تمام بخواند ؛ ولي هنگام برگشتن تا وطنش يا جايي كه ميخواهد ده روز در آنجا بماند اگر هشت فرسخ راه بيشتر باشد بايد نماز را شكسته بخواند . همچنين اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد ، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1284) كسيكه قصد هشت فرسخ مستقيم يا چهار فرسخ رفت و برگشت را دارد ـ اگر چه در هر روز مقدار كمي راه برود ـ هنگامي كه از مبدأ به اندازهاي دور شود كه ساختمانهاي شهر را نبيند و صداي متعارف اذان آن شهر را نشنود وارد محدودة سفر شده ، و چنانچه بخواهد نماز بخواند بايد شكسته به جا آورد .
(مسئله 1285) كسيكه در سفر در اختيار ديگري است ـ مانند خدمتگزاري كه از خود اختيار ندارد و يا متهمي كه با مأمور سفر ميكند ـ اگر ميداند كه سفر او هشت فرسخ يا بيشتر است بايد نماز را شكسته بخواند ؛ و اگر نميداند بنا بر احتياط بپرسد ؛ ولي اگر نميتواند بپرسد نماز خود را تمام بخواند .
(مسئله 1286) كسيكه در سفر در اختيار ديگري است ، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا ميشود و سفر نميكند بايد نماز را تمام بخواند .
شرط سوم: در بين راه از قصد هشت فرسخ منصرف نشود ؛ پس اگر قبل از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا ترديد پيدا كند بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1287) اگر مسافر پس از رسيدن به چهار فرسخ از ادامة سفر منصرف شده و بخواهد همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در رفتن و ماندن مردد شود ، بايد نماز را تمام بخواند ؛ ولي اگر تصميم داشته باشد قبل از ده روز برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسئله 1288) اگر براي رفتن به محلي كه هشت فرسخ يا بيشتر است حركت كند و بعد از رفتن مقداري از راه بخواهد جاي ديگري برود ، چنانچه از محل اولي كه حركت كرده تا جايي كه ميخواهد برود هشت فرسخ ـ به طور مستقيم راه رفت و برگشت ـ باشد بايد نماز را شكسته بخواند ؛ هر چند مسير او عوض شده باشد .
(مسئله 1289) اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقية راه را برود يا نه و هنگامي كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقية راه را برود ، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند ؛ همچنين است اگر در موقعي كه مردد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود يا چهار فرسخ برود و برگردد .
(مسئله 1290) اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقية راه را برود يا نه و هنگامي كه مردد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقية راه را برود ، چنانچه راهي كه پيش از مردد شدن و راهي كه بعد از تصميم جديد ميرود روي هم هشت فرسخ باشد ، بنا بر احتياط واجب نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند .
شرط چهارم: نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز يا بيشتر در جايي بماند ؛ پس كسيكه ميخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن عبور كند يا در محلي ده روز بماند يا نميداند از وطن عبور ميكند يا در محلي ده روز با قصد ميماند يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1291) كسي كه ميخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا دهروز در محلي بماند و نيز كسيكه مردد است از وطنش بگذرد يا ده روز در محلي بماند ، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر باقيماندة راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد ، بايد پس از حركت جديد نماز را شكسته بخواند .
شرط پنجم: اصل سفر او حرام نباشد يا براي انجام كار حرامي سفر نكرده باشد ؛ بنابراين كسيكه سفر براي او ضرر دارد يا مثلاً براي سرقت يا خريد و فروش چيزهاي حرام ـ مانند مشروبات الكلي ـ سفر كرده باشد بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1292) اگر زن بدون اجازة شوهر يا فرزند با نهي پدر و مادر سفري بروند كه براي آنان واجب نباشد بايد نماز را تمام بخوانند ؛ ولي اگر سفر آنها مثل سفر حج واجب باشد بايد شكسته بخوانند .
(مسئله 1293) سفر غيرواجبي كه موجب آزار و اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه را هم بگيرد .
(مسئله 1294) كسيكه سفر او حرام نيست و براي كار حرام هم سفر نميكند ، گرچه در سفر معصيتي هم انجام دهد ـ مثلاً غيبت كند ـ بايد نماز را شكسته به جا آورد .
(مسئله 1295) اگر مخصوصاً براي آنكه يكي از واجبات را ترك كند مسافرت نمايد نمازش تمام است ؛ اما اگر مخصوصاً براي ترك واجب مسافرت نكند ولي در مسافرت يكي از واجبات را ترك نمايد بايد نماز را شكسته بخواند ، و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته بخواند و هم تمام . و اگر براي اينكه روزه نگيرد مسافرت كند اشكال ندارد .
(مسئله 1296) اگر سفر او حرام نباشد ولي وسيلهاي كه با آن مسافرت ميكند غصبي باشد يا در زمين غصبي مسافرت كند ، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
(مسئله 1297) كسي كه به خواست خود همراه ظالمي سفر كند ، اگر سفر او كمك به ظالم يا تقويت او باشد سفرش حرام است و بايد نماز خود را تمام بخواند ؛ ولي اگر ناچار باشد يا مثلاً براي نجات دادن مظلومي با او مسافرت كند نمازش شكسته است .
(مسئله 1298) اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1299) اگر براي لهو و خوشگذراني به شكار برود نمازش تمام است ؛ ولي چنانچه براي تهية معاش به شكار رود نمازش شكسته است . و اگر براي كسب و زياد كردن مال برود احتياط آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام به جا آورد ؛ ولي روزه را نگيرد و بهتر است قضا هم بنمايد .
(مسئله 1300) كسيكه براي معصيت سفر كرده ، چنانچه هنگام برگشتن توبه كرده و راه بازگشت او هشت فرسخ باشد بايد در بازگشت نماز را شكسته بخواند ؛ و اگر توبه نكرده باشد بنا بر احتياط هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
(مسئله 1301) كسيكه سفر او معصيت است اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد چنانچه باقيماندة راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و قبل از ده روز برگردد بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1302) كسيكه براي معصيت سفر نكرده ، اگر در بين راه قصد كند كه بقية راه را براي معصيت برود بايد نماز را تمام بخواند ؛ ولي نمازهايي را كه شكسته خوانده در صورتي كه مقدار مسافت طي شده هشت فرسخ بوده صحيح است ؛ و اگر هشت فرسخ نبوده بنا بر احتياط واجب اعاده نمايد .
شرط ششم: از صحرانشيناني نباشد كه در بيابان گردش ميكنند و هر جا آب و خوراك پيدا كنند ميمانند و پس از چندي به جاي ديگر ميروند ؛ پس اين گونه صحرانشينان در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند و روزهها را هم بگيرند .
(مسئله 1303) اگر يكي از صحرانشينان صرفاً براي پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند و سفر او هشت فرسخ باشد ، احتياط واجب آن است كه نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند .
(مسئله 1304) اگر صحرانشين صرفاً براي زيارت ، حج ، تجارت يا مانند آن سفر كند بايد نماز را شكسته بخواند .
شرط هفتم: شغل او مسافرت نباشد ؛ بنابراين راننده ، كشتيبان ، شتردار ، چوبدار ، و مانند آنها در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند ؛ ولي در سفر اول اگر چه طول بكشد نمازشان شكسته است ؛ مگر اينكه سفر بسيار طولاني باشد و به حدي برسد كه عرفاً بگويند سفر شغل آنان شده يا پس از رسيدن به مقصد بدون بازگشت به وطن به جاهاي ديگر مسافرت نمايند ، كه در اين صورت نمازشان تمام است .
(مسئله 1305) كسيكه شغلش مسافرت است چنانچه براي كار ديگر مانند: زيارت يا حج سفر كند بايد نماز را شكسته بخواند ؛ ولي به عنوان مثال اگر رانندهاي اتومبيل خود را براي زيارت كرايه دهد و خودش هم همراه باشد بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1306) حملهدار (مدير كاروان حج) چنانچه شغلش مسافرت باشد بايد نماز خود را هنگام حملهداري تمام بخواند ؛ ولي اگر شغلش مسافرت نيست نمازش شكسته است ؛ مگر اينكه حملهداري او در تمام سال يا بيشتر آن طول بكشد كه در اين صورت نمازش تمام است .
(مسئله 1307) بازرگانان و پيشهوران سيّار ، فرماندهان نيروهاي نظامي و انتظامي يا معلماني كه محل كارشان ثابت نيست ، مأموران گشت مانند سيمبانان و و راهبانان ، مهمانداران هواپيما و قطار و كشتي و نيز كساني كه محل كارشان چند شهر است و همواره بين شهرها رفت و آمد ميكنند بايد نمازشان را تمام خوانده و روزه را هم بگيرند ؛ بلكه اشخاصي كه هر روز يا بيشتر روزها از منزل به محل كارشان سفر ميكنند، در صورتي كه اين امر موقت نبوده بلكه هميشگي باشد نمازشان تمام است . همچنين است كساني كه دكان و محل كار دارند ولي هر روز يا بيشتر روزها براي خريد و فروش جنس مغازه يا كارخانهشان سفر ميكنند .
(مسئله 1308) دانشجو يا هر شخص ديگر كه مجبور است در هر هفته معمولا چند روز به شهر ديگري كه به مقدار مسافت شرعي است براي درس يا تدريس يا كار ديگري سفر كند در حكم «دائم السفر» است و نمازش تمام و روزهاش صحيح ميباشد ؛ ولي در سفر اول حكم مسافر را دارد .
(مسئله 1309) چوپانهاي سيّار كه محل مخصوصي را براي چراي گوسفندان انتخاب نكردهاند و در تمام سال يا بيشتر آن به دنبال گوسفندان در حركتند نمازشان تمام است .
(مسئله 1310) مهمانداران هواپيما ، قطار يا كشتي كه نوعا در مسافرتند و ساير كساني كه شغل آنان مسافرت است ، چنانچه ده روز را در يك مكان بمانند و پس از آن دوباره مسافرت كنند ، در سفر اول پس از ده روز بايد نمازشان را شكسته بخوانند ؛ ولي در بقية سفرها نمازشان تمام است .
(مسئله 1311) كسيكه در هفته معمولا چند روز در وطن خود مشغول به كار است و چند روز هم در خارج از شهر مشغول رانندگي است و به مقدار مسافت شرعي سفر ميكند چنانچه رانندگي او موقت نبوده و شغل او محسوب شود نمازش تمام و روزه بر او واجب ميباشد .
(مسئله 1312) رانندهاي كه در مسير معيني سفر ميكند اگر اتفاقا مسير خود را براي كارش تغير دهد ـ گرچه يك مرتبه هم باشد ـ نمازش تمام است .
(مسئله 1313) رانندهاي كه در دو سه فرسخي شهر رفت و آمد ميكند چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخي برود بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1314) كسيكه شغلش مسافرت نيست ، بهعنوان مثال اگر در شهر يا در دهي جنسي دارد كه براي حمل آن مسافرتهاي پي در پي ميكند بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1315) كسيكه در مقداري از سال مثلاً چهار ماه يا بيشتر شغلش مسافرت است بايد در سفري كه مشغول به كار ميباشد نماز را تمام به جا آورد ؛ و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند .
(مسئله 1316) كسيكه در شهرها گردش ميكند و براي خود وطني انتخاب نكرده بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1317) كسيكه از وطنش صرف نظر كرده و ميخواهد وطن ديگري براي خود اختيار كند ، چنانچه شغلش مسافرت نباشد بايد در سفر نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1318) كسيكه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند ـ چه از ابتدا قصد ماندن ده روز را داشته باشد يا بدون قصد بماند ـ بايد در سفر اولي كه پس از ده روز ميرود نماز را شكسته بخواند . ولي اگر كمتر از ده روز بماند در سفر اول نيز نماز او تمام است ؛ هر چند اگر پنج روز يا بيشتر بماند ولي ده روز نشود ، احتياط مستحب آن است كه در سفر اول نماز ظهر و عصر را هم شكسته و هم تمام به جا آورد ولي نماز عشاء را تمام بخواند و روزه را هم بگيرد .
(مسئله 1319) كسيكه شغلش مسافرت است اگر در غيروطنخود ده روز بماند ـ چه از ابتدا قصد ماندن ده روز را داشته باشد يا بدون قصد بماند ـ بايد در سفر اولي كه پس از ده روز ميرود نماز را شكسته بخواند ؛ هر چند در صورتي كه ده روز بدون قصد بماند بنا بر احتياط مستحب در سفر اول هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
شرط هشتم: به اندازهاي از محل سكونت خود دور شود كه در هواي صاف ساختمانهاي معمولي شهر را درست و واضح نبيند و صداي متعارف اذان آنجا را نشنود ؛ به اين اندازه فاصله از شهر كه حدود يك كيلومتر ميباشد «حد ترخّص» ميگويند . بنابراين كسيكه هشت فرسخ را دارد تا هنگامي كه به حد ترخّص نرسيده نبايد نماز را شكسته بخواند يا روزه را افطار نمايد .
(مسئله 1320) در حد ترخّص لازم نيست به قدري دور شود كه منارهها و گنبدها يا ساختمانهاي بسيار بلند را نبيند يا ديوارها هيچ پيدا نباشند ؛ بلكه همين قدر كه ديوارهاي معمولي كاملاً ديده نشوند كافي است .
(مسئله 1321) اگر انسان در جايي چون صحرا به تنهايي زندگي ميكند آغاز مسافرت از در خانهاش حساب ميشود ولي اگر در آبادي يا در شهر زندگي ميكند از نقطه پاياني شهر و روستا حساب ميشود .
(مسئله 1322) شهرهاي بزرگ كه در عصر ما به كثرت يافت ميشود به دو قسم ميباشند:
1ـ شهرهايي كه از نظر اقتصادي و ديگر شئون زندگي به هم پيوسته هستند و هيچ كدام از شهركهاي آن به صورت مستقل و جداگانه اداره نميشود بلكه همة آنها به يكديگر وابستهاند و يا همگي به مركز وابسته ميباشند ، آنها در حكم يك شهرند و بايد مسافت در آنها از آخر شهر محاسبه گردد . (بلاد كثيره)
2ـ شهرهايي كه هر يك از شهركهاي آن از نظر معيشتي و اقتصادي به طور مستقل اداره ميشوند و ارتباط آنها به يكديگر در حد ارتباط شهرها به يكديگر ميباشد ، اين شهركها همانند شهرها و روستاهايي است كه هر يك از آنها گسترش يافته به يكديگر نزديك و يا متصل شدهاند كه در اين صورت هر يك از آنها مستقل ميباشند . در اين شهركها بايد مسافت را از آخر همان شهرك حساب كند نه از آخر مجموع آنها ، گرچه به يكديگر نزديك باشند .
(مسئله 1323) كسيكه به بيش از يك محل مربوط ميشود ، مثل كسيكه محل كارش در محلي و محل سكونتش در محل ديگري ميباشد ، آغاز مسافرت او از نقطة پاياني محلي حساب ميشود كه به سمت و سوي سفرش نزديك باشد .
(مسئله 1324) اعتبار حد ترخّص در محل اقامه (محلي كه ده روز در آنجا مانده) محل اشكال است ؛ پس چنانچه از آنجا سفر كند بنا بر احتياط نماز را در محدودة ترخّص نخواند ؛ و اگر بخواهد در حد ترخّص بخواند هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
(مسئله 1325) كسيكه به سفر ميرود اگر به جايي برسد كه اذان را نشنود ولي ديوار ساختمانها را ببيند ، يا ديوار را نبيند ولي صداي اذان را بشنود ، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند بنا بر احتياط واجب هم شكسته و هم تمام به جا آورد ؛ ولي اگر به يكي از آنها علم پيدا كند و به ديگري جاهل باشد ، كافي است كه نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1326) هرگاه شهر در بلندي باشد به گونهاي كه از دور ديده شود ، يا در محل گودي قرار گرفته باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آنجا را نبيند ، چنانچه كسيكه از آنجا مسافرت ميكند به اندازهاي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آنجا ديده نميشد بايد نماز را شكسته بخواند ؛ و نيز اگر پستي و بلندي ساختمانها بيش از معمول باشد بايد ملاحظة معمول را بنمايد .
(مسئله 1327) اگر از محلي مسافرت نمايد كه خانه و ديوار ندارد ، وقتي به جايي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت ديده نمي شد بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1328) اگر به اندازهاي دور شود كه نداند صدايي را كه ميشنود صداي اذان است يا صداي ديگر ، يا بداند صداي اذان است ولي كلمات آن را تشخيص ندهد ، بايد نماز را تمام بخواند ؛ هر چند احوط آن است كه صبر كند تا هيچ نشنود يا هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
(مسئله 1329) اگر چشم و يا گوش او يا صداي اذان غير معمولي باشد ، در محلي بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متعارف ديوار ساختمانها را نبيند و گوش متعارف صداي اذان معمولي را نشنود .
(مسئله 1330) مسافري كه به وطن خود باز ميگردد، تا زماني كه به حد ترخّص نرسيده است بايد نماز را شكسته بخواند ؛ ولي هنگامي كه به حد ترخّص برسد ـ گرچه نخواهد وارد شهر شود ـ بايد نماز را تمام به جا آورد .
(مسئله 1331) مسافري كه ميخواهد ده روز در محلي بماند ، وقتي به حد ترخّص آن محل رسيد بنا بر احتياط واجب نماز را تأخير بيندازد تا به آن محل برسد ؛ يا هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
(مسئله 1332) مسافري كه در سفر از وطن خود عبور ميكند ، وقتي به جايي برسد كه ساختمانهاي وطن را ميبيند و صداي اذان آن را ميشنود بايد نماز را تمام بخواند ؛ و اگر از كنار وطن عبور ميكند ، به گونهاي كه داخل حد ترخّص ميشود ولي داخل وطن نميشود ، بنا بر احتياط واجب نماز را در آنجا هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
(مسئله 1333) مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند ؛ ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و برگردد ، وقتي به جايي برسد كه ساختمانهاي وطن را نميبيند و صداي اذان آنجا را نميشنود بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1334) اگر هنگام رفتن بخواهد در محلي نماز بخواند كه شك دارد به حد ترخّص رسيده يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند ؛ همچنين هنگام برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخّص رسيده يا نه ، بايد شكسته بخواند . و از آنجا كه در بعضي از موارد اشكال پيدا ميكند ، بايد يا در آنجا نماز نخواند يا هم شكسته و هم تمام به جا آورد.
چيزهايي كه سفر را قطع ميكند
(مسئله 1335) سه چيز سفر را ميشكند:
1ـ وطن
2ـ قصد اقامت ده روز
3ـ توقف سي روز در يك محل ، و قهراً روز سيو يكم نماز را تمام بخواند .
1ـ رسيدن به وطن:
محلي را كه انسان براي اقامت و زندگي خود اختيار كرده «وطن» اوست ؛ چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، يا خودش آنجا را براي زندگي اختيار كرده باشد .
(مسئله 1336) محل تولد انسان در صورتي كه در آنجا سكونت و اقامت نداشته و ندارد و عملاً از آنجا اعراض كرده باشد حكم وطن را ندارد .
(مسئله 1337) «اعراض از وطن» به معناي انصراف از سكونت در آنجاست و تنها به قصد و نيت متحقق نميشود ، بلكه بايد عملاً اعراض كرده باشد ؛ و تشخيص آن با عرف است و به گونهاي باشد كه اقامتگاه فعلي او حساب نشود .
(مسئله 1338) «زوجه» به طور اطلاق در توطّن (انتخاب وطن) تابعيت همسر را ندارد بلكه در صورتي كه زن و شوهر بنا داشته باشند با هم زندگي كنند محل زندگي شوهر براي همسرش نيز وطن محسوب ميشود ؛ ولي اگر از روي نافرماني و نشوز يا با توافق شوهر نخواهد در وطن شوهر زندگي كند ، هر جا را كه براي خودش وطن قرار دهد وطن او ميباشد . همچنين اولاد در صورتي كه بالغ و رشيده باشند (يعني خودشان اهل درك و تشخيص باشند) ، ميتوانند در انتخاب وطن و محل زندگي مستقل بوده و از تابعيت پدر و مادر خارج شوند .
(مسئله 1339) جايي را كه انسان محل زندگي خود قرار داده هنگامي وطن او حساب ميشود كه قصد نداشته باشد بعد از مدتي از آنجا برود ؛ و لازم نيست قصد ماندن هميشگي داشته باشد ، بلكه اگر قصد دارد بعد از چندين سال از آنجا برود ولي مدت ماندن او در آن محل طولاني باشد و آنجا اقامتگاه فعلي او محسوب شود ـ به گونهاي كه وقتي در آنجا وارد ميشود به خانه و زندگي خود وارد شده و ديگر به او مسافر نگويند ـ آنجا هم حكم وطن را خواهد داشت .
(مسئله 1340) كسيكه نيمي از سال در يك شهر و نيمي از آن را در شهر ديگر زندگي ميكند هر دو شهر وطن اوست ؛ و نيز اگر بيشتر از دو محل را براي زندگي اختيار كرده باشد همة آنها وطن او محسوب ميشوند .
(مسئله 1341) مسافر اگر به جايي برسد كه وطن او بوده ولي از آنجا به طور كلي صرف نظر كرده نمازش شكسته است ؛ هر چند در آنجا ملك داشته باشد و وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد ؛ مگر اينكه بخواهد هميشه در شهرها سياحت كند و اصلاً براي خود وطني انتخاب ننمايد كه در اين صوت نماز او در همه جا تمام است .
2ـ قصد اقامت:
به جايي كه وطن انسان نيست ولي ميخواهد حداقل ده روز در آنجا بماند «محل اقامه» گفته ميشود .
(مسئله 1342) مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در يك محل بماند يا ميداند ناخواسته ده روز در يك محل ميماند ، بايد نمازهاي خود را در آن محل تمام بخواند .
(مسئله 1343) مسافري كه ميخواهد ده روز در محلي بماند لازم نيست قصد ماندن شب اول و شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا مغرب روز دهم بماند بايد نماز را تمام بخواند ؛ همچنين به عنوان مثال اگر قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1344) مسافري كه ميخواهد ده روز در محلي بماند در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند ؛ پس اگر قصد ماندن در دو محل را داشته باشد ـ مانند كسيكه بخواهد در دو شهر نزديك به هم بماند ـ بايد نماز را در هر دو محل شكسته بخواند .
(مسئله 1345) ميزان در وحدت يا تعدد محل ، حكم عرف است ؛ پس اگر در يك شهر قصد ده روز كند گردش او در محلههاي آن شهر مانعي ندارد ، هرچند آن شهر بزرگ باشد ؛ مگر آنكه محلههاي آن شهر به گونهاي از يكديگر دور و جدا باشند كه چند محل حساب شوند و شخصي را كه از يك محله به محلة ديگر رفته بگويند مسافرت كرده است .
(مسئله 1346) مسافريكه ميخواهد ده روز در محلي بماند ، اگر از اول قصد داشته باشد در بين ده روز به اطراف آنجا هم برود ، در صورتي به قصد او ضرر نميزند كه آن اطراف نيز در نظر مردم جزو همان محل به حساب آيد ـ مانند باغها و قبرستان اغلب شهرهاـ گرچه كمي از حد ترخّص بگذرد ؛ و در غير اين صورت به قصد او ضرر ميزند ، هر چند زود برود و برگردد . پس كساني كه محل اقامه را مقرّ خود قرار ميدهند ولي بنا دارند در ضمن ده روز به دهات اطراف نيز بروند بايد نماز را شكسته بخوانند .
(مسئله 1347) مسافريكه تصميم دارد ده روز در محلي بماند ، اگر چه احتمال بدهد كه براي ماندن او مانعي پيش آيد ، در صورتي كه احتمال او ضعيف و غير قابل توجه باشد بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1348) مسافريكه قصد كرده ده روز در محلي بماند ، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي اداء از ماندن منصرف شود يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاي ديگر برود ، بايد نماز را شكسته بخواند ؛ ولي اگر پس از خواندن يك نماز چهار ركعتي اداء از ماندن منصرف يا مردد شود ، تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
(مسئله 1349) اگر به خيال اينكه رفقايش ميخواهند ده روز در محلي بمانند قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و پس از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكردهاند ـ اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود ـ تا مدتي كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1350) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود ، چنانچه يك نماز چهار ركعتي اداء خوانده باشد روزهاش صحيح است ، و تا وقتي كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند و روزههايش را بگيرد ؛ و اگر يك نماز چهار ركعتي اداء نخوانده باشد روزة آن روزش صحيح است ، ولي بايد نمازهاي خود را شكسته به جا آورد و در روزهاي بعد هم روزه نگيرد .
(مسئله 1351) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند ، چنانچه از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگشته يک نماز چهار ركعتي خوانده است يا نه ، بايد نمازهاي خود را شكسته به جا آورد ؛ مگر اينكه شك او بعد از وقت باشد كه در اين صورت بايد نمازهاي خود را تمام بخواند .
(مسئله 1352) اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر در آنجا بماند ، بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد .
(مسئله 1353) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند ، اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد يكي از سه حالت را دارد:
حالت اول: چنانچه مشغول ركعت سوم نشده است ، بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و تا وقتي در آنجا هست نمازهاي ديگرش را شكسته بخواند .
حالت دوم: چنانچه مشغول ركعت سوم شده ولي هنوز به ركوع نرفته است ، بايد بنشيند و نماز را دو ركعتي تمام كند و بنا بر احتياط براي هر يك از ايستادن بيجا و ذكري كه گفته دو سجدة سهو به جا آورد و تا وقتي در آنجا هست نمازهاي ديگرش را شكسته بخواند .
حالت سوم: چنانچه به ركوع ركعت سوم رسيده است ، بنا بر احتياط واجب نماز را تمام كند و يك نماز شكسته هم بخواند و تا وقتي در آنجا هست نمازهايش را هم شكسته و هم تمام به جا آورد .
(مسئله 1354) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند ، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي اداء تصميم بگيرد به يك جا كه كمتر از چهار فرسخ است يك مرتبه يا چند مرتبه برود و به محل اقامة خود برگردد و ده روز بماند ، بايد در رفتن و برگشتن و محل اقامه نماز را تمام بخواند .
(مسئله 1355) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند ، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي اداء بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و پيش از ماندن ده روز به محل اقامة اولش برگردد و از آنجا نيز پيش از ماندن ده روز به وطنش يا به محل ديگري كه هشت فرسخ است برود ، يكي از دو صورت را دارد:
1ـ اگر وسايل و اثاثيه خود را از محل اقامهاش جمعآوري كرده و برگشتن او به محل اقامه فقط به عنوان عبور باشد ، در اين صورت در مسير رفتن به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است و نيز در آنجا بنا بر احتياط واجب نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند ؛ ولي در برگشتن به محل اقامه و در محل اقامه و بعد از آن شكسته بخواند .
2ـ اگر وسايل و اثاثيه خود را از محل اقامه جمعآوري نكرده ، بلكه ميخواهد پس از بازگشت به محل اقامه چند روزي در آنجا بماند و از آنجا به قصد وطن يا جاي ديگري كه هشت فرسخ است حركت كند ، در اين صورت بنا بر احتياط واجب در مسير رفتن به آنجا و در آنجا و در برگشتن به محل اقامه و خود محل اقامه نماز را هم شكسته بخواند و هم تمام بخواند ؛ و پس از حركت به وطن يا محل ديگري كه هشت فرسخ است شكسته بخواند .
(مسئله 1356) مسافريكه قصد كرده ده روز در محلي بماند ، چنانچه بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي اداء بخواهد به جاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند ، بايد در مسير رفتن و در جايي كه قصد ماندن ده روز كرده نماز را تمام بخواند ؛ ولي اگر جاييكه ميخواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد ، بايد هنگام رفتن نماز را شكسته بخواند ؛ و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كند نماز را تمام به جا آورد .
(مسئله 1357) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند ، تا وقتي مسافرت نكرده نماز را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند .
(مسئله 1358) مسافري كه قصد كرده است ده روز در محلي بماند بايد روزة واجب خود را بگيرد ؛ و ميتواند روزة مستحبي را هم به جا آورد و نماز جمعه و نافلة ظهر و عصر را هم بخواند .
3ـ توقف يک ماه بدون قصد:
(مسئله 1359) مسافري كه پس از رسيدن به هشت فرسخ در حال ترديد در محلي مانده و نميداند ده روز ميماند يا نه ، چنانچه سي روز به حال ترديد بماند بايد نماز را شكسته بخواند ؛ ولي پس از سي روز ـ گرچه مدت كمي بماند ـ بايد نماز را تمام بخواند . و اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقية راه مردد شود ، از وقتي كه مردد ميشود بايد نماز را تمام بخواند ؛ ولي اگر به چهار فرسخ رسيده و تصميم دارد قبل از ده روز به محل خود برگردد بايد نماز را شكسته به جا آورد .
(مسئله 1360) مسافري كه سي روز مردد بوده ، در صورتي بعد از سي روز بايد نماز را تمام بخواند كه تمام مدت سي روز را در يك جا بماند ؛ پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند پس از سي روز هم ـ اگر قصد ماندن ده روز را ندارد ـ بايد نماز را شكسته به جا آورد .
مواردي كه مسافر میتواند نماز را تمام بخواند:
(مسئله 1361) در چهار مكان مسافر ميتواند نماز را تمام بخواند ، و مخير است اينكه در اين موارد نماز را تمام بخواند يا شكسته:
1ـ مسجدالحرام
2ـ مسجدالنّبي(ص)
3ـ مسجد كوفه
4ـ نزد قبر مطهر حضرت سيدالشهداء(ع) .
(مسئله 1362) اگر مسافر بخواهد در قسمتهايي كه اول جزو مسجدالحرام يا مسجدالنّبي(ص) و يا مسجد كوفه نبوده و بعدها به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند ، بنا بر احتياط واجب شكسته بخواند .
(مسئله 1363) كسيكه ميداند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند ، اگر در غير چهار مكاني كه گفته شد عمداً تمام بخواند نمازش باطل است .
چند مسئله متفرقه
(مسئله 1364) اگر مسافر در غير از جايي كه وطنش محسوب ميشود قصد اقامة ده روز نكند نمازش شكسته است ؛ چه ملكي در آنجا داشته باشد يا نه ، و چه در آنجا شش ماه مانده يا نمانده باشد ؛ هر چند در جايي كه منزل ملكي دارد و سابقاً شش ماه در آنجا مانده خوب است بنا بر احتياط هم شكسته و هم تمام بخواند .
(مسئله 1365) مسافري كه تصميم ندارد ده روز در محلي بماند ، بلكه قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبي پيدا كند ده روز بماند بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1366) در هر موردي كه وظيفه انسان آن است كه نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند ، بايد روزهاش را بگيرد و قضاي آن را هم به جا آورد .
(مسئله 1367) مسافري كه بايد نماز را شكسته به جا آورد در صورتیكه تمام بخواند چند صورت دارد:
1ـ اگر ميداند مسافر بايد نماز را شكسته بهجا آورد عمداً تمام بخواند ، نمازش باطل است .
2ـ اگر به طور كلي نميدانسته كه مسافر بايد نماز را شكسته به جا آورد ، چنانچه تمام خوانده است نمازش صحيح است .
3ـ اگر سفر خود و حكم مسافر را ـ هر دو را ـ فراموش كرده باشد (فراموش كرده باشد مسافر بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز فراموش كرده باشد كه او در حال سفر است) و تمام بخواند ، در صورتي كه وقت باقي است بايد نماز را دوباره شكسته بخواند ؛ و اگر وقت گذشته بنا بر احتياط مستحب به طور شكسته قضا نمايد .
4ـ اگر ميداند مسافر بايد نماز را شكسته بخواند ولي بعضي خصوصيات آن را ـ مانند اينكه مثلاً در سفر هشت فرسخي بايد شكسته بخواند ـ نداند و تمام بخواند ، در صورتي كه وقت باقي است بايد نماز را شكسته به جا آورد ؛ و اگر وقت گذشته بنا بر احتياط واجب به طور شكسته قضا نمايد .
5ـ اگر ميداند مسافر بايد نماز را شكسته به جا آورد ولي به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند ، وقتي كه فهميد سفرش هشت فرسخ بوده بنا بر احتياط واجب نماز را شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد .
6ـ اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند ، چنانچه در وقت يادش بيايد بايد شكسته به جا آورد ؛ و اگر بعد از وقت يادش آيد قضاي آن لازم نيست .
7ـ اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند ، بايد آن را شكسته به جا آورد و اگر وقت گذشته بنا بر احتياط واجب قضا نمايد .
(مسئله 1368) كسيكه بايد نماز را تمام بخواند اگر شكسته به جا آورد در هر صورت نمازش باطل است ؛ حتي اگر قصد ماندن ده روز در جايي را داشته باشد و از روي ندانستن شكسته به جا آورد بنا بر احتياط واجب بايد دوباره آن را تمام بخواند .
(مسئله 1369) اگر مشغول نماز چهار ركعتي شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است ، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته بايد بنشيند و نماز را دو ركعتي تمام نمايد ؛ و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است . و در صورتي كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1370) مسافري كه نماز خود را نخوانده اگر در وقت به وطنش يا جايي كه ميخواهد ده روز در آنجا بماند برسد ، بايد نماز را تمام بخواند ؛ ولي اگر بعد از وقت به وطن برسد بايد قضاي آن را شكسته بخواند .
(مسئله 1371) مسافري كه نماز را شكسته خوانده است ـ اگر چه در وقت به وطن خود برسد ـ لازم نيست آن نماز را دوباره تمام بخواند .
(مسئله 1372) كسيكه مسافر نيست اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند ، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند .
(مسئله 1373) اگر نماز ظهر يا عصر و يا عشاء از مسافري كه بايد آنها را شكسته ميخواند قضا شود ، بايد آن را دو ركعتي قضا نمايد ؛ هر چند در غير سفر بخواهد قضاي آن را به جا آورد . و اگر از كسيكه مسافر نيست يكي از اين سه نماز قضا شود ، بايد چهار ركعتي قضا نمايد ؛ هر چند در سفر بخواهد آن را به جا آورد .
(مسئله 1374) مستحب است مسافر بعد از هر نمازی كه شكسته ميخواند سي مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ لا إلهَ إلّا اللهُ وَاللهُ أكْبَر» .
[1]ـ سوره نساء آيه 101