تحصيل علوم دینی
آغاز تحصیل در نوجوانی
مـرجع عاليقدر حضرت آيتالله العظمي مـوحدي نجفي«مدظلهالعالي» در ایام نوجوانی پس از ورود به نجف اشرف بلافاصله تحصیلات حوزوی خود را ادامه داد و از همان آغاز نزد اساتيد مبرز و شناخته شده از حيث علمي به كسب علوم و معارف ديني پرداخت. خود ايشان در اين راستا در خاطرات خود فرموده است:
«پدر ما از افغانستان به نجف اشرف هجرت كرد و سالها درآن شهر مقدس زندگي نمود، و از مقدرات الهي بود كه در همانجا هم در سال 1390ه.ق در كنار مضجع شريف مولا امام اميرالمؤمنين علي«علیه السلام» دعوت حق را لبيك گفت و در واديالسلام دفن شد.
از آن جايي كه تربيت يافته و بزرگ شدهي بيت مذهبي و ولايي پدرم بودم، در نوجوانی گام در راه تحصيل علومحوزوي وكسب معارف ديني نهادم».
اسـاتيد
مرجع عاليقدر پس از تصميم به ادامه تحصيل علوم حوزوي، از همان آغاز سعي نمود كه نزد اساتيد برجسته و آگاه هر فن، علمآموزي كند. ايشان در اين رابطه ميفرمايد:
«همزمان با توفيق الهي، دروس مقدماتي، ادبیات عرب و فن فصاحت و بلاغت (مطول، مغني و...) را از محضر مرحوم استاد مدرس افغاني(ره) بهره بردم. پس از اتمام دروس اين مقطع وارد تحصيل دروس سطوح عالی شدم كه دروس دوره سطح مانند (رسائل، مكاسب و كفايه) را نزد استاد آیتالله العظمی مرتضوي شاهرودي که فعلا در قید حیات و در مشهد مقدس میباشد، فرا گرفتم.
فلسفه و حکمت را نزد مرحوم آیت الله شيخ عباس قوچاني خواندم، علم كلام و عرفان را نزد مرحوم آیتالله شیخ مجتبی لنکرانی و آیتالله اشرفی و تفسير قرآن و... را از محضر آیت الله العظمی شهيد محمد باقر صدر(ره) كسب فيض كردم.
پس از اتمام تحصيل دروس سطح، به تحصيل درس خارج پرداختم در اين راستا، خارج فقه را خدمت استادالأكبر امام خميني(ره) و خارجاصول را محضر آيات عظام وحید خراساني(مدظله) و شهید صدر(ره) به شاگردي گذراندم».
امام خميني (ره)
از ميان اساتيد برجسته نجف كه حضرت آيتالله نزد آنها تلمذ نموده، امام خميني براي ايشان جايگاه ويژهاي دارد و اين را ميشود از سخنان و کتابهای ايشان به خوبي دريافت: «هنگاميكه امام خميني(ره) به نجف آمد، آن زمان اوايل طلبگيمان بود. پس ازآشنايي با آن بزرگوار زماني نزديك به ده سال ملازم بيت امام بودم و از شاگردان و تربيتشدگان بلاواسطهي ايشان هستم. براي من بسي جاي خوشحالي است كه از مخلصين آن امام راحل بوده و ميباشم».
شــهيد صدر (ره)
پس از آيتالله خميني، شهيد صدر نزد مرجع عاليقدر، جايگاه خاصي دارد. خود معظمله از آخرين ملاقات خود با شهيد صدر چنين يادآوري ميكند: «پس از تظاهراتي كه در نجف اشرف در سال 1358ه.ش برپا شد، رژيم بعث به سراغ شهيد صدر آمد و ايشان را بازداشت کرده و بعد از مدتي آزاد نمود. پس از آزادي ايشان من براي ديدار استاد به منزلشان رفتم و پس از حال و احوال و دلجويي مطالبي رد و بدل شد، تا اينكه تظاهرات ديگري واقع شد و اين بار رژيم صدام، شهيد صدر را به همراه خواهرشان براي هميشه برد و به شهادت رساند.
من هم پس از مدتي توسط رژيم بعث و استخبارات عراق دستگير شدم و مدتها در زندان نجف، کوفه و بغداد محبوس بودم. پس از آزادي از زندان به علت نامساعد بودن شرايط امنیتی، دست تقدیر الهی ما را از نجف به مقصد جمهوری اسلامی ايران و شهر مقدس قم کشاند».
تدریـس علوم دینی
در آسمان علم و فضيلت
در ميان علماء و مراجع بزرگ اسلام كمتر ديده شده كه عالمي در چند رشته از علوم، تخصصي ويژه و مهارتي كامل داشته باشد، چنانكه در علوم كلاسيك روز نيز كمتر كسي داراي تخصص متفاوت و مختلف ميباشد. به عنوان مثال يك دكتر پزشكي كمتر اتفاق ميافتد كه دکتر و متخصص حقوق و ادبيات و... نيز باشد.
در علوم اسلامي نيز كمتر يافت ميشود عالمي كه در فقه يا اصول تخصص و مهارت دارد در فلسفه و حكمت نيز متخصص و متبحر باشد، هستند فقيهاني كه در فهم و استنباط احكام داراي مهارتند، ولي در رشتههاي ديگرعلوم مانند فلسفه، عرفان، كلام، تفسير و... يا اساساً وارد نيست و يا آنكه معمولي و در سطح عموم، اطلاعاتي دارد.
ليكن در اين گذر ميبينيم كه حضرت آيتالله العظمي موحدي نجفي«دامظلهالعالي» را امتياز ويژهاي است كه مقام علمي ايشان را از ديگران متمايز و خاص ميسازد و بنا به اعتراف بسياري از علماء و فضلاي خبره و آگاه، ايشان در رشتههاي مختلف علوم معقول و منقول، فقه و اصول، فلسفه و عرفان، قرآن وتفسير تخصص ويژه و مهارت كامل دارد و نحرير فنون و جامع معقول و منقول مي باشد. و بر اين مطلب، علاوه بر شهادت خبرگان، آثار تأليفي ايشان درباره هر يك از تخصصهاي ذكر شده كه هر يك در حوزه علمي خود آثار گرانسنگ ميباشند، گواه و شاهداني آشكار است.
اگر از مقام فقاهت ايشان پرسش به عمل آيد، بسياري از علماء پاسخ ميدهند كه سرآمد علماي اين رشته است و كمنظير، اگر از اصول ايشان سؤال شود، نيز پاسخ ميدهند، اصول ايشان برتر و ژرفتر از اصوليين معاصر است. و هنگاميكه از مراتب علمي ايشان در علوم عقلیه و كلام سخن به ميان ميآيد، بسياري ايشان را يكهتاز ميدان فلسفه و حكمت و عرفان معرفي كرده و در برابر عظمت فكري ايشان در بررسي مسايل غامض و پيچيدهي علوم عقليه، سر تعظيم فرود ميآورند، و اگر از تبحر ايشان در علوم قرآن سؤال شود، بيشك مفسري توانا و قابل است، و در تاريخ علماي تشيع كمتر بر ميخوريم به چنين شخصيتي كه در هر دو رشته علوم معقول و منقول يكهتاز ميدان باشد و دستكم نزد جمعي از صاحب نظران در فقاهت بيمانند، و در فلسفه بيهمتا بوده، فقيه دوران، مفسر كبير و فيلسوف زمان خوانده شود.
تدريس در حوزه علميه نجف اشرف
حضرت آيتالله العظمي موحدي نجفي«مدظلهالعالي» خود در اين راستا فرموده است: «هنگاميكه در نجف مشغول تحصيل بودم، روزانه در هفت درس حضور مييافتم به طوريكه در انتهاي روز با توجه به گرماي نجف، پشت پيراهن و قبايم از عرق شوره ميبست و سفيد ميشد.
بهعلاوه همزمان با تحصيل، تدريس هم ميكردم، از جمله كتابهاي مطول، قوانين، رسائل، منظومه و لمعه را بارها تدريس نمودم».
تدريس فلسفه
مرجع عاليقدر در نجف اشرف در سال 1355ه.ش تدريس فلسفه را با كتاب منظومه شروع كرد، ليكن مهم اين بود كه ايشان دقت و احتياط كامل در انتخاب شاگرد ميكرد و مقيد بود كه در مجلس درس فلسفه ايشان افراد ساخته شده، فاضل و معتقد راستين شركت نمايند. و در ضمن همزمان براي افراد شايسته بحث از عرفان و تهذيب نفس در راستاي خودسازي و انسانسازي ميكرد.
از جمله شاگردان برجسته ايشان در اين حوزه درسي در نجف اشرف ميتوان از اين پنج شهيد بزرگوار ياد كرد:
1ـ شهيد سيد حسين حسيني
2ـ شهيد سيد عبدالحميد سجادي
3ـ شهيد عبدالحسين اخلاقي
4ـ شهید محمودی قمی
5ـ شهيد جان محمد مهدوي ارزگاني
همچنین دیگر شاگردان ایشان که هم اکنون دهها و صدها نفر طلبه فاضل، مدرس و مبلغ دینی را شامل ميشود که شمارش و یادآوری اسامی همه آنان امکانپذیر نمیباشد، در کشورهای مختلف اسلامی به ویژه افغانستان مشغول تدریس و تبلیغ احکام اسلام و ادای وظیفه اسلامی و اجتماعی میباشند.
تدريس در حوزه علميه قم
ايشان در اين رابطه ميفرمايد: «پس از اينكه وارد حوزه علميه قم شدم، از همان ابتداي ورود به لحاظي كه علماي نجف قدر و منزلتي خاص داشتند و به حق باسوادتر هم بودند، عدهاي از طلبهها از بنده تقاضاي تدريس علوم حوزوي را كردند، لذا در اولين گام، سال 1360ه.ش به تدريس كتاب معالم الاصول در مدرسه مباركه حجتيه پرداختم، در حاليكه همزمان فَلسفتُنا شهید صدر(ره) را در حسینیه آیتالله العظمی مرعشی نجفی (ره) تدريس ميكردم.
پس از آن، اين روند تدريس در سالهاي بعد با كتابهاي ديگر مانند رسائل، مكاسب، كفايه و تفسیر قرآن ادامه يافت».
تدريس خارج فقه، اصول و تفسیر قرآن کریم
مرجع عاليقدر حضرت آيتالله العظمي موحدي نجفي، تدريس خارج فقه و اصول را در سال 1375ه.ش در حوزه علميه قم آغاز كرد. البته ايشان ساليان درازي همانگونه كه بيان گرديد به تدريس دروس سطح اشتغال داشت و كتابهاي فقه و اصول را با بيان شيوا و شيرين براي طلاب و فضلاي علوم اسلامي شرح و بسط ميداد.
ايشان با شروع تدريس خارج فقه و اصول، دگرگوني ژرف و عميق درحوزه علميه قم بوجود آورد و با سرمايه سرشار علمي خويش كه همانند درياي بيكراني از عمق قلب زرخيز ايشان ميخروشد و موج ميآفريند، جويبارهايي از دانش و فضيلت در بوستان روحانيت روان ساخت و حوزه علميه قم را به گهواره علم، فضيلت وكمال بدل كرد و از شكرزار دانش خويش شهد و شكر به كام دانشپژوهان روحاني فرو ريخته چاشني بخش زندگي علمي محصلين علوم اسلامي قرار گرفت. به گونهاي كه هم اكنون بیش از 23 سال است که در حوزه علمیه قم در کنار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه«علیها سلام» مشغول تدریس خارج فقه و اصول و تفسیر تحلیلی قرآن کریم در مدرسه آیتالعظمی بروجردی«ره» (خان) میباشند.
سبک تدريس
تدريس و سبك ويژهاي كه مرجع عاليقدر در بررسي مسائل علمي و موشكافيها، باريكبينيها و ژرفنگريهايي كه در مسايل و مطالب غامض و پيچيده فقه و اصول به عمل ميآورد، علاوه بر اينكه شاگردان را اهل دقت و تحقيق بار آورده، محقق و مدقق ميسازد از دنبالهروي و طوطي صفتي كه كلمات دسته كردهي استاد را به ذهن بسپرد و همچون ضبط صوت تحويل دهد، عميقاً باز ميدارد و اصولاً حوزه درسي ايشان مجتهد پرور بوده، محصلين و طلاب دانشپژوه را مايه و غناي علمي ميبخشد و راه و روش استنباط احكام را به آنان ميآموزد.
شيوه تدريس حضرت آيتالله العظمي موحدي نجفي«مدظلهالعالي» در سطحي قرار دارد كه براي هركسي قابل استفاده نيست و لازم است محصل چند سالي درس خارج ديده و پايههاي علمي خود را تا حدي بالا برده باشد تا بتواند از حوزهي درس ايشان استفاده نمايد. با اين وجود كلاس تدريس ايشان از لحاظ كيفيت و كميت همواره شلوغ و تاكنون حدود هزار نفر بلكه بيش از آن، از فضلا و صاحبنظران محقق و چيرهدست در پاي درس ايشان زانو زده از آن درياي مواج علم و فضيلت بهرهمند شده و از مكتب پرفيض ايشان كسب علم كردهاند.
40 سال تدريس
مرجع عاليقدر در اينباره ميفرمايد: «به طور کلی همزمان با توفیق الهی حدود 40 سال؛ چه در حوزه علمیه نجف اشرف و چه در حوزه علمیه قم اشتغال به تدریس علوم اسلامی و الهی داشتم و دارم و در کنار این مهم در حوزه علمیه قم (جامعه المصطفی العالمیه) بيش از بیست سال است كه ممتحن دروس خارج فقه و اصول، حکمت و تفسیر بوده و میباشم که در این راستا از حدود شش هزار نفر طلبه از کشورهای مختلف جهان اسلام (افغانستان، ایران، عراق، حجاز، مصر، سوریه، اردن، ترکیه، لبنان، هندوستان، پاکستان و...) امتحان گرفتم و میزان اعتبار علوم حوزهای آنان مورد قبول و امضا قرار گرفت. و اين همه ميسر نشد مگر به لطف و عنايت خاص خداوند سبحان».
انسانسازي
ايشان در تمام مدت سالهاي تدريس چه در نجف و چه در قم از رسالت مقدس سازندگي غفلت نورزيده، در فرصتهاي مناسب به پند و اندرز علمآموزان روحاني پرداخته با سخنان سازنده و بيداركننده خويش جامعه روحانيت را به خودسازي و مبارزه با نفس دعوت ميكند و اين نشان از اهتمام ايشان به تهذيب نفس و رشد قواي روحي و اخلاقي شاگردان است. چرا كه به عقيده ايشان هر انساني تا خود را نسازد و تهذيب نفس پيدا نكند، نميتواند جنبه سازندگی پیدا کند و دیگران را بسازد. كسي كه هواهاي نفساني او را فرا گرفته چگونه ميتواند مردم را هدايت كند؟ و... لذا يك انسان به خصوص روحانيت اگر خود را در قدم اول مهذب نسازد، نميتواند جامعه و مردم را بسازد و آنگاه هدايت نمايد، بلكه بدتر آنها را گمراه ساخته به ورطه نيستي و فنا ميبرد.
علم توأم با تهذیب و عمل
اسلام برای علم و دانش هیچگونه محدودیتی قائل نیست، نه از نظر زمان: اطلبو العلم من المهد الی اللحد. نه از نظر مکان: اطلبو العلم و لو بالصین. نه از نظر فراگیرنده: طلب العـلم فریضة علی کل مسـلم. و نه از نظر تعلیم دهنده: الحکمة ضالة المؤمن فاطلبوها و لو عند المشرک. تنها چیزی که علم از نظر اسلام باید بدان محدود و مهار شود، ایمان است و تقوا.
علم آنوقت نور است که با تهذیب نفس همراه باشد، چه در غیر این صورت طبق فرموده معظم له حجاب است، آنهم حجاب اکبر. علم منهای آراستگی به فضایل اخلاقی، کمال و آدم شدن را به دنبال ندارد. مرجع عالیقدر در اینباره می فرمایند: «شما اگر هرقدر علوم را خوب بلد باشید، باید بدانید آدم شدن، مراحل و مقدمات دیگری غیر از فراگیری علم دارد؛ علم به تنهایی مصونیت نمیآورد و علاوه بر تهذیب، نیاز به عمل هم دارد. علم باید با عمل صالح توأم باشد تا انسان از حیات طیبه برخوردار شود».
تبلیغ، سفر به بیتالله الحرام (شبی در منا)
مرجع بزرگوار در رابطه با اين بخش از حیات علمی خویش فرموده است: «در نجف كه بودم در ابتداء با جمعي از دوستان طلبه، تمرين سخنراني هفتگي داشتم. بعد از مدتي كه در اين راستا تبحر يافتم در مجالس مختلفي كه برپا ميشد به ايراد سخن ميپرداختم. به تدریج در اين راستا سفرهاي تبليغي متعدد به كشورهاي مختلف اسلامي عراق، سوريه، كويت، عربستان و افغانستان داشتم.
در ايران هم در آن سالهاي ابتدايي به اقصي نقاط شهرهاي مختلف براي تبليغ مسائل ديني سفر كردم و در اين راه سختيها و رنجهاي بسيار بردم. به ویژه در اولین روزهای پیروزی انقلاب جمهوری اسلامی سفر تبلیغی به شمال (سیاهکل و رشت) داشتم و در رويارويي با عقايد چپیها و کمونیستهای آن روز و دفع شبهات از کیان اسلام و روحانیت، رنج و مشقت فراوانی دیدم.
در سفرهای تشرف به بیت الله الحرام و ادای مناسک حج (17 سفر)، شب یازدهم ذی الحجه الحرام در منا، سال 1373ه.ش در مناظرهای در مسئله ولایت و امامت با جمعی از قضات براداران اهل سنت و دانشجویانی که به دعوت جمهوری اسلامی ایران از اروپا آمده بودند شرکت نمودم، و با بيان واقعيات، حق مسئله را ادا كردم كه در نهايت جلسه با رضایت سؤال کنندگان و مناظرهکنندگان پایان یافت».
تألـیفات
در خصوص آثار علمی و تأليفات حوزوي مرجع عالیقدر آیت الله العظمی موحدی نجفی «مدظله العالی» گذشته از سایر تالیفات ایشان درباره رسائل و مکاسب و کفایه الاصول که به دلیل نبودن بودجه لازم و بانیان ترویج علم و فرهنگ به صورت دستنويس باقی مانده است، آثار ذيل كه به چاپ رسيدهاند قابل توجه و حاكي از مقام عظيم علمي ايشان است.
1ـ البرهان السدید فی الاجتهاد والتقلید
اين كتاب در دو جلد با حدود نهصد صفحه به زبان عربي در سال 1387ه.ش به چاپ رسيده است. اين اثر در زمينه فقه است و در آن شرايط كامل تقليد و گستره امور و مسائل جدیدی که یک مجتهد جامع الشرایط با آن مواجه میباشد تبیین شده است. مثلا بحث شده که آیا عمل مسلمانان كه در کشورهای غیر اسلامی به حکم حکومت این کشورها عمل میکنند، میتواند مورد تایید باشد؟ و با توجه به اینکه شخص مسلمان است چگونه مجتهد اين مسئله را قابل جمع میداند؟ در این موارد نقش قاعدهی نفی سبیل، برهان اشتراک در تکلیف، قانون حق الطاعت و قاعدهی الزام و... چه راهکاری را بیان میکنند؟
مسئله مهمي ديگري كه در اين كتاب طرح شده اين است كه:
كسي كه هنوز به درجه اجتهاد نرسيده و توانايي استنباط احكام شرعي از ادله آن را ندارد، نبايد در مسائل شرعي بدون علم فتوا دهد و نبايد قضاوت كند و چنانچه بدون داشتن قدرت استنباط در مسئلهاي فتوا دهد مسئول اعمال تمام كساني خواهد بود كه ناآگاهانه به گفتهي او عمل ميكنند.
من ليس أهلا للفتوي يحرم عليه الإفتاء و كذا من ليس أهلاً للقضاء يحرم عليهالقضاء بين الناس، و حكمه ليس بنافذ، و لايجوز الترافع إليه و لاالشهاده عنده، والمال الّذي يؤحذ بحكمه حرامٌ و إن كان الآخذ محقّاً، إلّا إذا انحصر استنقاذ حقه بالترافع عنده.
كسيكه اهليت فتوا ندارد فتوا دادن بر او حرام است، چنانچه كسي كه اهليت قضاوت ندارد حرام است بر او حكم كردن بين مردم و حكم او نافذ نيست و جايز نيست مرافعه در نزد او، نه شهادت دادن نزد او و مالي كه گرفته ميشود به حكم او حرام است و اگر چه گيرنده محق باشد. مگر در وقتي كه منحصر باشد استنقاذ حق او به ترافع نزد آن قاضي.
این كتاب مهم علمي در حوزه علمیه نجف و بغداد زیربنای درس خارج برخي اساتيد ميباشد.
2ـ اشراق الاصول
این اثر اصولی در چهارده جلد به زبان عربي و شش هزار صفحه در دست چاپ است و به زودي در دسترس فضلاء و نخبگان حوزههاي علميه جهان اسلام قرار خواهد گرفت.
اين كتاب در حوزه خود، اثر گرانسنگ و اجتهادي است كه مرجع عاليقدر آن را تأليف و مباحث متعدد علم اصول را بررسي، تحليل، نقد و در نهايت ابراز نظر كرده است كه كمتر نظيري براي آن ميتوان يافت.
بهطور مثال در باب ترتب و مسئله امر و نهی از ضد، اراده و طلب، امکان و عدم امکان اجتماع امر و نهی در شیء واحد، قاعدة تجاوز و فراغ، خطابات قانونی کتاب و سنت، عام و خاص، مطلق و مقید، امارات و اصول عملیه و لفظیه و سایر ابواب اصولی و مبانی قواعد فقهی نظرات علماء و مراجع سلف و حاضر مورد بررسی و معظم له نظر نهایی خود را مرقوم فرموده است. این چهارده جلد كتاب اصولي قره العین الاسلام و حوزات علمیه است و نام آن مقتبس و گرفته شده از آیه مبارکه قرآن کریم میباشد: إنّا سَخّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ (داوود) يُسَبّحْنَ بِالْعَشِيّ وَالْإشْرَاقِ. ص 18
لازم به تذکر اینکه این آثار تألیفی، تحلیلیِ علمی و اجتهادی میباشد نه یک آثار تقریری از درس و بحث فلان استاد معظم و یا مستند به لُجنه تقریری و تحریری.
3ـ ولایت و امامت یا اصل چهارم در اسلام
معظم له این کتاب را که از آن رایحهی اجتهاد پیداست، در سن 22 سالگی در نجف اشرف تألیف و در سال 1361ه.ش به چاپ رساندند. این کتاب بهقدری مورد توجه واقع شد که مرجع تقلید وقت آیت الله العظمی سـید محمد رضا گلـپایگانی(ره) دستور فرمودند تعدادي از آن خریداری گردد و بخش اصول دين آن به عنوان درسنامه عقاید در مدرسه المهدی(عج) ایشان در قم توسط مؤلف آن تدریس شود.
در این کتاب اصل گستره ولایت در حکومت و امور ربوی بانکها و استفاده از اموال با توجه به اشاراتی که امام امیرالمؤمنین علی«ع» در خطبه 131 نهجالبلاغه بیان فرمودهاند، به تفصيل بيان گرديده است:
و قد عَلمْتم أنه لا ینبغی أن یکون الوالی علی الفروج والدّماء والمغانم والاحکام و إمامة المسلمین البخیل، فتکون فی أموالهم نهمته، و لا الجاهل فیضلّهم بجهله، و لا الجافی فیقطعهم بجفائه، و لا الحائف {الجائف} للدّوَل (اموال و ربا) فیتّخذ قوما دون قوم، و لا المرتشی فی الحکم فیذهب بالحقوق، و یقف بها دون المقاطع و لا المعطّل للسنّة فیهلک الامّة. (ولایت و امامت ص 270)
همانا شما دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمتها و احكم مسلمين ولايت و رهبري كند، امامت مسلمين را عهدهدار شود، تا در اموال آنها حريص گردد. و نادان نيز لياقت رهبري ندارد تا با ناداني خود مسلمانان را به گمراهي كشاند. و ستمكار نيز نميتواند رهبر مردم باشد كه با ستم حق مردم را غصب و عطاهاي آنان را قطع كند، و نه كسي كه در تقسيم بيتالمال عدالت ندارد، زيرا در اموال و ثروت آنان حيف و ميل ميكند و گروهي را بر گروهي مقدم ميدارد، و رشوهخوار در قضاوت نميتواند امام باشد، زيرا كه براي داوري با رشوه گرفتن حقوق مردم را پايمال، و حق را به صاحب آن نميرساند، و آن كس كه سنت پيامبر را ضايع ميكند لياقت رهبري ندارد، زيرا كه امت اسلامي را به هلاكت ميكشاند.
4ـ تفسیر تحلیلی قرآن کریم
اين تفسير را ميتوان نخستين تفسير شيعي براي جامعه افغانستان دانست كه در عصر حاضر توسط نخستين مفسر شيعيان آن سامان حضرت آيتالله العظمي موحدي نجفي«مدظلهالعالي» به رشته نگارش درآمده است. تاكنون چهار جلد از اين تفسير به زبان فارسي در سال 1388ه.ش چاپ و نشر شده است.
جلد اول اين تفسير به بیان الفاظ کلیدی در قرآن کریم و اصطلاحات قرآني پرداخته است.
جلد دوم گستره فقهی و فلسفی اصطلاحات قرآن را بيان كرده است.
جلد سوم پیرامون اعجاز قرآن و ابعاد گوناگون اعجاز قرآن و امکان اعجاز از دید قانون علیت، نسخ در تشریع و بداء در تکوین، عدم تحریف قرآن و بطلان نظریه تحریف قرآن و... است.
جلد چهارم در شرح فلسفي و عرفاني سوره مبارکه فاتحه الکتاب ميباشد.
5ـ جهانبيني الهي و انهیار فلسفه و منطق دیالکتیک
در این کتاب پوشالی بودن افکار ظلماني و كفرآميز فلسفه ماتریالیستی بیان شده است. هنگامی که شوروی متجاوز آن روز افغانستان را اشغال نمود، معظمله برای شکستن مکاتب فلسفي شركآلود شرقي و غربي به خصوص مکتب الحادی کمونیستی شرق، دست به قلم برده و کتاب مزبور را نوشت که از جهت واقعیت شناسی فلسفی این کتاب در 8 فصل خلاصه میشود:
1ـ تعریف جهانبینی و ایدئولژی
2ـ ضرورت جهان بینی و ایدئولژی
3ـ اقسام جهان بینی (دینی، فلسفی، علمی، عرفانی)
4ـ محور جهان بینی الهی و مادی
5ـ بطلان جهان بینی مادی و مارکسیستی
6ـ انهیار منطق دیالکتیک و بطلان ابزار فکری ماتریالیستی
7ـ دیالکتیک ماتریالیستی طبلی است میانخالی و شعري گیر درقافیه
8ـ مغالطه استعماری پیرامون تکامل جامعه و ملاک تکامل جامعه از نگاه اسلام
بدون تردید هر محصل و دانشجویی که از نظر بینش فلسفی این سرفصلهاي مسائل فلسفی را بداند، بهترین فیلسوف میباشد. از اين رو لازم است این کتاب در حوزهها و دانشگاهها، به ویژه در دانشگاههای افغانستان در راستاي ارتقاي فكري و تقويت بنيه فلسفي جوانان و محصلين، آموزش داده شده، تدریس شود.
6ـ تضاد اجتماعی و امتیاز انسان الهی
از نام اثر پیداست که رابطه انسان با خود و با دیگران و با اجتماع را مطرح مینماید. در صفحه171 اينكتاب ميخوانيم:
از نگاه واقعيتشناسي فلسفي غايت اشرف از مغيا است. زيرا تمام زحمات و مقدماتي را كه انسان انجام ميدهد مقصود بالعرض و براي رسيدن به غايت و مقصود بالذات ميباشد.
همچنين يك انسان مسلمان در دنيا هدف بالذات او رسيدن به رضاي خداست و تمام زحمات را كه در زندگي متحمل ميشود به خاطر رسيدن به اين هدف است كه از كانال عبوديت، خودش را به آن برساند و اگر در زندگي به دنبال تهيهي مال، تحصيل علم و انجام مراسم ازدواج ميرود مقصود غرق شدن در آنها نيست بلكه تحصيل اينها به قدر نياز به خاطر رسيدن به آن هدف است. به عبارت ديگر يك مسلمان فعاليتي را كه در زندگي ميكند به خاطر اين است كه به آن مقصود بالذات (رضاي خدا) برسد و رسيدن به آن، غير از طريق انجام تكاليف الهي و غير از طريق نماز خواندن، روزه گرفتن، خمس و زكات دادن، حج و جهاد و كمك به فقرا نمودن از راه ديگري ممكن نيست.
از نظر مكتب آسماني اسلام بايد هم وسيله و هم هدف مقدس باشد. با عمل مقدس و پاك، انسان به هدف مقدس و قرب اليالله نايل ميشود. اگر وسيله و هدف هر دو يا يكي از اين دو مقدس نباشد از نظر اسلام مردود است و با انجام كار ناپاك، انسان به هدف مقدس و كمال نهايي تقرب الیالله نميرسد.
7ـ نگاهی به افغانستان (نامهای به افغانستان)
اين كتاب بنا به درخواست و تقاضاي برخي از فرماندهان و قضات و كادرهاي اداري مجاهدين در زمان كنترل مناطق مختلف هزارهجات، در سال 1363ه.ش نگارش يافته است. در اين اثر مرجع عاليقدر راهكار و دستورات حكومتي مهمي را طرح و بيان كرده است كه در زمان خود به عنوان يك كتاب مرجع، مورد استفاده و راهگشاي بسياري از مشكلات حكومتي و اداري بود. در زير نمونهاي از توصيهي مرجع عاليقدر به سران جهادي ملت افغانستان در دوران جهاد را از اين كتاب يادآورد ميشويم:
«اكنون که به ياري خدا انقلاب اسلامي در حال گسترش است. ملل مستضعف جهان از ظلم و چپاول امپرياليسم غرب و قتل و غارت شرق كمونيست به سطوه آمده، پشت به جاهليت و شرك نموده رو به اسلام و توحيد كردهاند چنانكه نمونهي بارز اين واقعيت را در ملت افغانستان مشاهده ميكنيم.
اگر ملت و مردمي در صراط اسلام حرکت كنند و در اين راه از امتحان الهي سرافراز خارج شوند، از استمرار نعمت خداوند و پيروزيهاي غيبي برخوردار ميشوند و كسانيكه غافل از خدا و روندگان راه شركند هم ذلت دنيا و هم عذاب آخرت دامنگير آنهاست.
نكتهاي را كه ملت بزرگ افغانستان و ساير ملل اسلامي و سران مبارز آنها دقت نمايند اينكه اگر مبارزه براساس مكتب نباشد، مشكل است پيروز شوند، بلكه محال است كه از چنگ استعمار شرق و غرب نجات پيدا كنند چنانكه نمونهي عدم موفقيت در مسأله فلسطين مشهود است».ص 126
از جمله ساير سفارشها و نصايح مرجع عاليقدر در اين كتاب چنين است:
1ـ در همه جا متوكل به خدا باشيم، دست تضرع و نيايش در پيشگاه باعظمت او دراز نمائيم. يعني در تمام حركات و سكنات زندگي تابع فرمان الله بوده و به دستورات او عمل كنيم. قُل إنّ صَلاتِي وَ نُسُكي و مَحْيايَ و مَمَاتي لِلّهِ رَبّ الْعَالَمِينَ. انعام 162
2ـ اكنون كه دست ما از حضور امام معصوم(ع) كوتاه است و درزمان غيبت به سر ميبريم، بايد همهي مسلمين در پرتو لواي توحيد و اسلام در خط وحدت رهبري حركت كنند. وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرّقُوا... . آل عمران 103
3ـ بايد دائم در سنگر مقاومت و پايداري، در صحنهي جهاد اكبر (مبارزه با هواي نفس) و در ميدان جهاد اصغر (جهاد با كفار و مشركين) بوده و استقامت نمائيم.
4ـ در تمام كارهاي انفرادي و اجتماعي بايد ملاك كار رضاي خداوند تبارك و تعالي باشد. قُلْ إنَّمَا أعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى... . سبأ 46
5ـ مشروعيت جهاد بايد براساس مكتب و دين باشد نه بر انگيزههاي مادي چون منطقه، قوميت، اقتصاد و حاكميت قومي و ملي كه اينها حب دنياست و حب دنيا رأس كلّ خطيئه. وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أعْمَى. طه 124
8ـ وحدت و اخوت ديني
در اين اثر، راههاي رسيدن به وحدت و ايجاد همبستگي و يكپارچگي بين مسلمانان و كشورهاي اسلامي بيان شده است.
در فصلي از اين كتاب آمده است:
«آيا قرآنكريم اخوت اسلامي را يك مطلب تشريفاتي ميداند كه مسلمين همديگر را برادر بگويند، به اصطلاح به عنوان تعارف این به آن و آن به این برادر بگويد، يا خير اخوت اسلام يك امر واقعي ميباشد كه حقيقتا مسلمانها با هم برادرند؟
بديهي است كه اخوت ديني يك امر تشريفاتي نيست، قرآن مسئله أخوت را به عنوان يك اصل موضوعی (واقعي) تشريح ميكند كه مسلمين در تمام جهات با هم برادرند و به بیان قرآن کریم: إنَّمَا الْمُؤمِنُونَ إخْوَةٌ فَأصْلِحُوا بَيْنَ أخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ. حجرات 49
اخوت اسلامي سلمان فارسي و بلال حبشي را برادر و در رديف نزديكترين ياران پيامبر قرار داد و در پرتو اخوت اسلامي چه دشمنيهاي ريشهدار، اصلاح و جمعيتهاي متفرق با يكديگر دوست شدند، امام صادق(ع) ميفرمايد: مؤمن برادر مؤمن و به منزلهي بدن واحد است و در كلام ديگر فرموده است: اگر تو پيشكار و پيشخدمتي داري ولي برادرت ندارد بايد پيشكارت را بفرستي تا برادرت را در تهيهي غذا و برآوردن ساير نيازمنديهايش ياري كند». اصول كافي ج2 ، ص166
9ـ رسالت اسلامي
اين كتاب به وسيله مجمع جهاني اهلبيت(عليهمالسلام) در نخستين نشست آن در تهران در سال 1372ه.ش به عنوان اثر برگزيده ممتاز، انتخاب و علاوه بر زبان فارسي به دو زبان انگليسي و عربي ترجمه و چاپ گرديد و بارها به نشر رسيد.
10ـ رساله مناسک حج
این رساله مطابق با فتاوای مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی موحدی نجفی مدظله العالی راهنما و بیانگر مسائل شرعی، واجبات، مستحبات و مکروهاتِ مناسک حج بوده و شیوه انجام اعمال حج برای حجاج و زائران بیت الله الحرام در آن بيان گرديده است. برخی از ادعیه مورد نیاز حجاج در سرزمین وحی نیز در آن گردآوری شده است.
11ـ توضیح المسائل (رساله عملیه)
در این رساله عملیه 3556 مـسئله شـرعی اعم از مسائل عبادات و معاملات و ساير احكام مورد نیاز مؤمنین در قالب 862 صفحه بیان گردیده است. نکته بسیار مهم در مورد این توضیح المسائل، مقدمه کلامی آن است که درباره اصولدین بهصورت تحلیلی و تحقیقی بحث شده و برای علماء، روحانیون، محققان، دانشجویان و مؤمنین بسیار مفید و ارزشمند بوده و از لحاظ ساختاري در نوع خود كمنظير ميباشد.
همزمان با توفیق خدای تبارک و تعالی تاکنون از مجموع آثار تالیفی معظم له بیش از 60 هزار جلد کتاب علمی و مذهبی به زبانهای مختلف در مورد فقه، اصول، تفسیر، فلسفه، کلام، سیاست و جامعه چاپ و نشر شده است.
سایر تالیفات
ـ شرح کفایة الاصول
ـ شرح مکاسب
ـ قواعد الفلسفه فی شرح المنظومه
ـ ندای خداشناسی یا فریاد جهان
ـ گفتارهای محرم
ـ لیالی احیاء و شبهای قدر