انسان التقاطي    
التقاط به معناي چيدن است و مورد آن امر كلي مي باشد يعني هر چيزي را كه انسان بچيند ، مفهوم چيدن آن را شامل مي شود . مثلا كسي خوشة گـندمي را از اين گوشه و خوشة گندم ديگري را از آن گوشة زمين بردارد ، يا يك ميوة درخت را از اين شاخه و ميـوة ديگر را از شاخة بالاتر بگيرد ، يا برگ علف و گياهي را جمع كند . در تمام اين چيدنها از نظـر واژة لغوي مفهوم التقاط صدق مي كند .

    از نظر اصطـلاح متداول ، التقـاط استعمال مي شـود بر يك نوع سيستم فكري كه آن نوع از تفكر براي انسان انديشة مستقل و آزاد نباشد بلكه نوعي تفكر است كه انسان در روش فكري خود دسيسه كاري مي كند . يعني مقداري از انديشه هاي اعتقادي خودش استمداد مي گيرد و مقداري هم از انديشه هاي ديگران برمي دارد و آن را با انديشة اعتقادي خود مخلوط نموده  در خط زندگي براي خود شعار به اصطلاح ايدئولوژي تاكتيكي درست مي كند و دنبال آن ( شعار التقاطي ) راه مي افتد .

    به عبارت ديگر انسان التقاطي به آن كسي گفته مي شود كه تفكر و انديشة او مستعمَر ديگران باشد و تفكر و انديشة آزاد نداشته باشد . مثلا يك نفر اعتقاد باطل ماركسيستي دارد اما در مقام عمل و شعارهاي خارجي به روش مخلوط از كمونيست و اسلام رفتار مي كند ، اين التقاط است .
    يا عكس قضيه يك نفر در مقام اعتقاد ، تظاهر به اسلام و از قرآن و نهج البلاغه سخن مي گويد اما در مقام عمل آيات قرآن و نهج البلاغه را تحريف كرده و به طرز تفكر ماركسيستي توجيـه مي كـند ، مقـداري  از آيات قـرآن و مقـداري هـم از گفتـه هاي ماركس را با هم مخلوط مي كنـد و شعار مي دهد كه من مسلمان مترقي هستم ! و…

    اغلب كساني كه انديشه انحرافي دارند چهرة كريه شان را براي عـوام فريبي ماسك دين و مذهب مي زنند ماننـد نور محمد تره كي و محمدرضا پهلوي ، صدام و ببـرك كارمل كه اينها سر تا پا جنايت بودند ، در مسجد رفته نماز مي خواندند و زماني قرآن چاپ كرده به حرم مي رفتند ، يا مانند مجاهدين خلق در ايران و افغانستان و جاهاي  ديگر كه  سرمقالة درشت روزنامه و كتابهاي آنها از قرآن و نهج البلاغه سخن مي گـويد اما در مقام عمل و انديشه مقلد سوسياليزم و سرمايه داري اند. همة اين روشها روش التـقاطي است ، شرك و از خدا بيگانـه شدن است !

    چرا انسانهاي خود فروختة مفسد اين كارها را مي كنند؟ چون آزادي فكري را از دست داده و فكر آنها مستعمَر فرهنگ ديگران است و از خود استقلال فكري ندارند .

توضـيح

    كسي بگويد صحيح است من اصول دين ، ‌فـروع دين ، اخلاق و سياست اسلام را قبول دارم ، اما قانون اقتصادي اسلام را قبول ندارم و در رشتة اقتصاد از قانون اقتصادي غرب پيروي مي كـنم ، همان اقتصادي كه  از طريق ربا ، احتكار ، ‌شراب ، قمار ، استثمار ، بازار سياه و خلاف عفت تحصيل مي شود . اين التقاط است . ما چنين انساني را در خط اسلام نمي شناسيم .

    يا كسي بگـويد من اصول دين ، ‌فـروع دين ، اخـلاق و  اقتصاد اسلام را قبول دارم ، اما  روش سياسي اسلام را قـبول ندارم و در عملكردهاي سياسي از سياست ظالمانه و ديكتاتوري كمونيست پيروي مي كنم ، همان سياست كمونيستي كه وسيله را توجيه و براي رسـيدن به هدف باطل تمام اقسام جنايت را جايز مي داند و در وقتش ملت افغانستان را قتل عام و خانه ها را ويران و زراعت ها را آتش مي زند ، مالها را به دزدي و غارت مي برد ، روستاها و شهرها را با سلاح شيميايي و بمب ناپـالم مورد حمله قرار مي دهـد كه تاكنـون بيش از يك ميليون نفر اعم از نظامي و غيرنظامي ،‌ پير و جوان ، ‌زن و مرد ، كودك و نوجوان را كشـته است تا به هدف كمونيستي پليد خود برسد كه نرسيد . مقلدان تاكتيك و سـوداگران  فكر  هم خودآگاه يا بعضاً ناخودآگاه از اين روش پيروي مي كنند . 

    اَلَا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِن لَّايَشْعُرُونَ  (1)

    اين گونه انسانهاي مفسدي كه سرطان فكري دارند و از لحاظ انديشه تابع استعمار شرق و غرب شده اند ، اسلام اينها را منافق و از زمرة مشركان وگمراهان مي داند .

    وَ مَن يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ اَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْاخِرةِ وَ اُولَئِكَ اَصْحَابُ النَّارِهِمْ فِيهَا خَالِدُونَ (2)
    هر كس خارج شـود از دين شما ( اسلام ) كافـر است ، سپس بميرد اعمال ايشان باطل و آنان شكست خوردگان دنيا و‌ آخرت و دائم دچار عذاب جهنم اند .

    در منطق اسلام هرگز فرهنگ التقاط جا ندارد و كساني كـه با روش التقاطي طرفـداري از سوپـر امپرياليست غـرب و  امپرياليست شـرق مي كـنند تا به اصطلاح ، اسـلام راستي و      ماركسيست اسلامي را تشكيل دهنـد ، بيگانه از منطق اسلام و مسلمان نيستند .

    زيرا اسلام با ماركسيست ( سوسياليزم ) زير هر پوششي كه باشد تضاد ذاتي و مكتبي دارد و هرگـز جمع بيـن ضدين ممكن نيست . اسلام ضد ماركسيست و با تمام مظاهـر شرك و الحاد مبارزه مكتبي و فرهنگي دارد .

    وَ قَاتِلُـوهُمْ حَتَّي لَاتَكـُونَ فِتْنَـةٌ وَ يَكُـونَ الدِّيـنُ لِلهِ (3) مادامي كه زمين خـدا از لوث كفار و مشركين پاك نشـده و دين خدا از اسارت ملحدين رها نشود و مادامي كه ماركسيست و استكبار جهاني توبه نكند و به دامن اسلام برنگردد اسلام هرگز آشتي با ماركسيست شـرق و سرمايه داري غـرب ندارد ، و جهـاد و مبارزة اسلامي با آنان ادامه دارد تا دين خدا و فرهنگ توحيد در سراسر جهـان حاكم شود .

_________________________

[1] ـ سوره بقره ، آيه 12

[2] ـ سوره بقره ، آيه 217

[3] ـ سوره بقره ، آيه 53