افغانستان و عراق

    اكنـون به ياري خـدا انقلاب اسـلامي در حال گسترش است ، ملل مستضعف جهان از ظلم و چپاول امپرياليسم آمريكا و قـتل و غارت كمونيست به ستوه آمده ، پشت به جاهليت و شرك و رو به اسلام و توحيد نموده اند چنانكه نمونة بارز اين واقعيت ( جنبش اسلامي ) را در ملت افغانستان و عراق مشاهده مي كنيم . وَ الَّوِ اسْتَقَامُـوا عَلَي الطـَّرِيقَةِ لَاَسْقَيْنَاهُـمْ مَآءً غَـدَقًا * لِّنَفْـتِنَهُمْ فِـيهِ وَ مَنْ يُعْـرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعْدًا (1)

    اگر ملت و مردمي در صراط اسلام حركت كنند و در اين راه از امتحـان الهـي سرافـراز خارج شـوند ، از استمرار نعمت خداوند و پيروزيهاي غيبي برخوردار مي شوند و كسانيكه غافل از خدا و روندگان راه شركند  هم ذلت دنيا و  هم عذاب آخرت دامنگير آنهاست .

    نكـته اي را كه اين دو ملت بزرگ ( افغانستان و عراق ) و ساير ملل اسلامي و سران مبارز آنها دقت نمايند اينكه اگـر مبارزه بر اساس مكتب نباشد ، مشكل است پيـروز شوند بلكه محال است كه از چنگ استعمار شرق و غرب نجات پيدا كنند چنانكه نمونة عدم موفقيت در مسالة فلسطين مشهود است .

      به عقـيدة نويسنده كساني كه در عـراق و افغانسـتان و جاهاي ديگر مي گويند حكومت اسلامي را قبول داريم و براي تحقق آن در اين سرزمين جهاد مي كنيم اما رهبري روحانيت و ولايت فقيه را قبول نداريم در اشتباهند .

       كسانيكه در افغانستان و عراق رهبريت ملي و ملي گرايي را عَلَم مي كنند و به فرمانبرداري از سران حزب و گروه شعار رهبري مي دهند ، مي گويند ما عرب و عراقي هستيم چه كار داريم به رهبريت ديگران ، رهبر بايـد عراقي باشد و ما افغاني هستيم چه كار داريم به رهبريت و ولايت فقيه ديگران ، رهبر بايد افغاني و از مردم افغانستان باشد . اين به طور آشكار خلاف اسلام و مردود است و …

_________________________

[1] ـ سوره جن ، آيات 16 و 17