اصل چهارم اصول دین
امامت
امامت
يعني رياست و رهبري در امور دين و دنياي مردم به عنوان جانشين بلافصل پيامبر گرامي اسلام محمد بن عبدالله(ص) . همان گونه كه رسالت مقام الهي است و پيامبر از جانب خداي متعال منصوب به رسالت است ، امامت نيز مقام و منصب الهي ميباشد .
امام بايد منصوب من عندالله باشد . زيرا امامت عهدالله است نه عهد الانسان ، و عهد الهي بايد از طرف خداي سبحان در اختيار كسي كه قابليت تصدي آن را دارد گذاشته شود نه از طرف مردم . چون تعيين امامت حق مردم نميباشد كه آن را تعيين كنند . همان گونه كه قرآن كريم به صراحت امامت را عهدالله و مقام الهي بيان نموده است: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ .
ضرورت امامت
يكي از اركان اعتقادي اسلام و از اصول دين و مذهب تشيع امامت و وجود امام معصوم در ميان جامعه است . وجود امام(ع) در ميان جامعه آفتاب درخشان هدايت و واسطه در فيض و نعمت الهي است . در جامعه نقش امامت و رهبري بايد الهي باشد تا امام بتواند بشر را در تمام فراز و نشيبهاي زندگي به صراط مستقيم واقعي و رسيدن به كمال نهايي و تقرب الي الله هدايت نمايد .
وجود امام معصوم و جانشين رسول الله در ميان مردم ضروري است به همان دليلي كه بعثت انبياء براي هدايت بشر ضروري ميباشد و پيامبر گرامي اسلام علت محدثه دين و امام معصوم علت مبقيه دين است . و همانگونه كه قرآن حجت خدا و جوامع الكلم است ، پيامبر و امام معصوم هم حجت خدا ، مفسر و شارح قرآن كريم ميباشند .
همان گونه كه قرآن نور است كلام امام و روايات ائمه معصومين(ع) هم نور ميباشد ، براي اينكه روايات مفسر و بيانگر محتواي قرآن است . لذا هنگامي كه قرآن نور است محتواي قرآن نيز نور ميباشد و از اين رو تفسير قرآن به روايات ، تفسير نور به نور است . اين واقعيت و ملازمه بين قرآن وعترت و امامت را پيامبر گرامي اسلام(ص) در حديث متواتر ثقلين چنين بيان نموده است: اني تاركم فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض و ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا . در ميان شما دو چيز باارزش و گران سنگ (قرآن و اهل بيت) را به وديعت ميگذارم ، اگر از اين دو حجت الهي اطاعت و پيروي نماييد هرگز مبتلا به ضلالت و گمراهي نخواهيد شد .
در هر حال امام(ع) علاوه بر اينكه نقش هدايت و رهبري جامعه را دارد واسطه در فيض تكويني و تشريعي نيز ميباشد . همهي آسمان و زمين ، حيوان و انسان فيض خداي تبارك و تعالي است و هيچ گونه مانع عقلي ندارد كه خداي متعال مع الواسطه براي مردم افاضه فيض و نعمت نمايد . به ضرورت برهان فلسفي و عقلي اگر واسطه در فيض نباشد فيضي وجود ندارد . الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق . و لولا الحجة لساخت الارض باهلها .
محمد بن يحيي از امام صادق(ع) نقل ميكند كه حضرت فرمود: رمين هيچ گاه از وجود حجت خدا خالي نبوده است و خالي نخواهد بود . اول كسي را كه خداي متعال قبل از انسانهاي ديگر خلق نمود حجت معصوم بوده و تا آخر هم سرنوشت جامعه به دست رهبر و نايب معصوم است .
امام معصوم(ع) دو مسئوليت سنگين به عهده دارد: يكي هدايت و رهبري ديني مردم و آشنا نمودن آنها با معارف و قوانين ديني از متن قرآن و سنت پيامبر(ص) . امام گنجينه علم رسول خداست و خواهد بود ، اما واي بر كساني كه باب مدينه علم رسول الله را بستند و مردم را از نعمت علوم و معارف رسول الله محروم كردند ، اينان ظلم بزرگي به دين و بشريت روا داشتند كه چنين ظلمي به دين بخشودني نيست .
مسئوليت ديگر امام رهبري سياسي و اجتماعي مردم و اجراي دقيق مقررات و برنامههاي ديني در جامعه است . چنانكه رسول خدا(ص) هم رهبريت ديني و هم رهبريت سياسي مردم را به عهده داشت و متصدي تشكيل حكومت اسلامي و اجراي احكام آن بود و هرگاه هم كه مدينه را ترك ميكرد براي خود جانشين تعيين مينمود .
پيامبر در آن هنگام كه نزديك بود آفتاب درخشان عمرش پشت ابرهاي متراكم مرگ پنهان شود از جانب خداي متعال مأمور شد كه آخرين وظيفه رسالت را نيز به انجام رساند . يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ .
پيامبر(ص) هم به منظور اجراي دستور خداي سبحان در غدير خم تعيين امامت كرد و حضرت علي(ع) را جانشين پس از خود براي مردم معرفي نمود و اظهار داشت: من كنت مولاه فهذا علي مولاه ، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله .
رسول خدا(ص) در موارد متعدد 12 نفر امام معصوم و جانشينان پس از خود را به مردم معرفي ميكرد و به وضوح نام و مشخصات نسبي و سببي آنها را بيان ميداشت ، از جمله پيامبر فرمود: ان خلفائي و اوصيائي و حجج الله علي الخلق بعدي الاثني عشر اولهم علي و آخرهم ولدي المهدي فينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلف المهدي و تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب .
اسامي 12 نفر جانشينان معصوم رسول الله(ص) به ترتيب ذيل عبارتند از :
1ـ حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع)
2ـ حضرت امام حسن بن علي المجتبي(ع)
3ـ حضرت امام حسين بن علي سيد الشهداء(ع)
4ـ حضرت امام علي بن الحسين السجاد(ع)
5ـ حضرت امام محمد بن علي الباقر(ع)
6ـ حضرت امام جعفر بن محمد الصادق(ع)
7ـ حضرت امام موسي بن جعفر الكاظم(ع)
8 ـ حضرت امام علي بن موسي الرضا(ع)
9ـ حضرت امام محمد بن علي الجواد(ع)
10ـ حضرت امام علي بن محمد الهادي(ع)
11ـ حضرت امام حسن بن علي العسكري(ع)
12ـ حضرت امام حجت بن الحسن المهدي(عج) كه آن حضرت هم اكنون زنده و از نظرها غايب است و روزي به امر پروردگار ظهور نموده با برپايي حكومت عدل جهاني عالم را پر از عدل و داد خواهد نمود ، انشاءالله .
همه اين امامانمعصوم از اهل بيت پيامبر و از فرزندان فاطمه زهرا(س) ميباشند . قول و فعل و تقرير آنان براي همه بشريت حجت است . حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا(س) امالائمه به عنوان محور ولايت و امامت بوده و سيده زنان دو جهان است و از آنجايي كه قول ، فعل و تقرير معصوم حجت است حضرت صديقه طاهره(س) كه يكي از معصومين ميباشد نيز قول ، فعل و تقريرشان حجت است . رضاي او رضاي خدا و پيامبر ، غضب و سخط او غضب و سخط خدا و پيامبر است . فاطمه از اهل بيت پيامبر و از هرگونه خطا ، اشتباه و گناه مصون ، هادي و راهنماي جامعه بشري است . قرآن كريم اهميت و احترام اهل بيت پيامبر را چنين بيان نموده است: قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ . ولايت و امامت علت مبقيه دين است . همانا فيض و نور هدايت ولايت و امامت سراسر گيتي ، شرق و غرب عالم را فرا گرفته و فرا خواهد گرفت و خواهد آمد آن روزي كه برپا دارنده عدل و قسط اسلامي و حكومت جهاني اسلام ، يملؤا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا (امام زمان«عج») ظهور خواهد كرد و شيريني عدل و حكومت اسلام و احكام نوراني قرآن را همهي جهان و جهانيان خواهند چشيد ، انشاءالله . و لا يبقي بيت مدر و لا وبر علي ظهر الارض الا ادخله الله كلمه الاسلام (كلمه لا اله الا الله) .
قَلم
به حقيقت از شكوه اقيانوس بيكران ولايت و امامت قلم لرزان است . چگونه نلرزد و نلغزد با آن همه ضعف و ناتواني همه جانبه ، همانند انساني كه با نردبام صد پله قصد بالا رفتن از كوه هزار متري را داشته باشد ، اين امر ميسور نيست . شهباز بلند پايه فكر نيز هرچه بينديشد: ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ . هر چند بخروشد ، هرگز به بلنداي قله عرشي عهدالله و امامت نخواهد رسيد .
قله امامت آن امام معصوم حضرت علي(ع) است كه در نهج البلاغه فرمود: اما والله لقد تقمصها ابن ابي قحافه و انه يعلم ان محلي منها محل القطب من الرحي ينحدر عني السيل و لا يرقي الي الطير . قسم به خدا فرزند ابيقحافه خوب ميداند كه پيراهن خلافت و امامت براي او دوخته نشده و براي تن او گشاد است و غاصبانه آن را طلب پوشيدن نموده است و ميداند كه محور و قطب آسياي خلافت و امامت منم كه خياط ازل از روز اول پيراهن امامت را براي علي دوخته است .
همانا از زبان علي چشمههاي زلال حكمت و دانش سرازير است كه فكر و انديشه حكيمان ، فيلسوفان و فقيهان نامي و نام آوران علمي هرچه پرواز كند و اوج بگيرد به بلنداي آن نميرسد . اميد است خداي سبحان از اشراقات فيضش گوشهاي از آفتاب درخشان امامت را براي ما روشن نمايد تا به كرانه اين بحر مواج رسيده به اهميت معنوي و اجتماعي عهدالله و امامت پي برده باشيم و بدانيم كه قلمرو هدايت امامت تنها مربوط به دنياي گذشته و امروز و فردا نيست ، بلكه براي همه مكانها و زمانها و براي امروز و فردا و فرداهاي ديگر هم هست . زيرا ائمه(ع) به تمام ما سوي الله و جهان امكان ولايت دارند ، ولايت آنان منحصر به زمين و آسمان نيست . آنان وليالله بر تمام جهان امكانند .
امروز
در چندي قبل آنقدر شبهات و آن همه غرب زدگي و شرق زدگي عليه اسلام و مسلمين وجود نداشت . دشمنان جرار اين همه با قلمها و زبانهاي مسموم عليه اسلام و تشيع حملهور نبود . يك عالم و يك مسلمان غير از كنار مسجد و سجاده و بيان چند مسئله عبادي و معاملي و نكاح و طلاق براي خود وظيفه ديگري نميديد ، ولي امروز روز ديگر است . امروز نشان و حربه دشمنان متوجه اصول دين: توحيد ، عدل ، نبوت ، امامت و معاد است . امروز جنگ بدخواهان و كينه توزان با حوزههاي علميه ، قرآن كريم ، فقهاي اسلام و سنگرهاي دفاعي اسلام و مسلمين است .
امروز روزي است كه بايد قلمها بلرزد و بخروشد ، سلاحهاي علمي مجهز شود ، سكوتها بميرد ، سدها و حدودهاي ضد دين بشكند ، شبهات دفع شود ، حرارتهاي ايمان شعله كشد ، فريادهاي قرآن عليه طواغيت و ظلمه بلند گردد ، اسلام سازنده و خلاق معرفي شود كه به فرموده رسول خدا(ص): ألا كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته .
امروز روزي است كه وظيفه هر انسان مسلمان قيام براي خداست . وظيفه او دفاع از كيان اسلام و مسلمين و جهاد با كفار حربي است كه كشورهاي اسلامي را اشغال كردهاند .
امروز روزي است كه تمام ملتهاي اسلامي اعم از بقال و كاسب ، پير و جوان ، مرد و زن روحاني و غيرروحاني وظيفه سنگين مبارزه با دشمنان دين را به عهده دارند . فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا . قرآن كريم در اين آيه به صراحت فضيلت و برتري مجاهدين في سبيل الله را نسبت به كساني كه سكوت اختيار كرده و يا به وقت مبارزه مصلحت انديشي ميكنند ، اعلام داشته است .
امروز روز مبارزه مثبت است نه سكوت و مبارزه منفي . امروز روزي است كه اگر دشمنان اسلام براي فريب دادن مردم دانشگاه و مؤسسات استعماري باز كردهاند تا از اين راه مغز و انديشه جوانان ما را بدزدند ، ما نيز بايد براي روشن كردن افكار جامعه و روشن نمودن انديشه مردم و جوانان خود دانشگاه قرآن ، مدرسه تزكيه و تربيت اسلامي و مؤسسه انسان سازي بسازيم .
امروز روزي است كه مسلمين بايد به اين نداي قرآن كريم: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ لبيك گويند .
امروز روزي است كه مسلمين بايد به اين موعظه قرآن كريم: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى پاسخ مثبت دهند .
تأسف
اسفا كه امروز جوامع مسلمين دچار طمع و دغدغههاي شيطاني شدهاند و با سردمداران كفر و طواغيت هم پيمان و هم كاسه شده رو به جاهليت و شرك آوردهاند و در برابر سخنان پيامبر و ائمه معصومين ايستادگي ميكنند .
اسفا كه امروز مسلمين فريب توطئههاي دشمنان را ميخورند و در مقابل عدل و قسط و آزادي قيام كرده ، پشت به وحدت و اخوت اسلامي مينمايند .
اسفا كه امروز مسلمين در اثر اختلاف ، ذليل و گرفتار اسارت شرق و غرب شدهاند . اين جانيان حرفهاي بينالمللي همه گونه مظالم اعتقادي ، سياسي و اجتماعي ، اخلاقي و اقتصادي را در سرزمينهاي اسلامي انجام ميدهند . اما بر عليه آنها از دولتمردان نامرد كشورهاي اسلامي گرفته تا مردم عادي احدي پرخاش نميكند و حمايت از دين و نواميس مسلمين را تكليف الهي نميدانند . همه در اثر خودباختگي نه به زبان شرعي بلكه به زبان سفسطه و نيرنگ و برخورد تصنعي و تملق سخن ميگويند .
قرآن كريم به صراحت تمام اين سفسطه بازيها و نيرنگ بازيها را محكوم نموده ، ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاتَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَاللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاتَفْعَلُونَ. اي كساني كه ايمان به خدا داريد براي چه ميگوييد آن چيزي را كه عمل نميكنيد؟ آيا اسلام منهاي عمل اثري دارد؟ چه بسا نزد خدا گناه بزرگي است كه بگوييد و عمل نكنيد .
ايكاش امروز مسلمين فقط به اسلام عمل نميكردند ، اما سرزمينهاي اسلامي را پادگان نظامي و سنگر كفار براي حمله به كشورهاي اسلامي قرار نميدادند !
ايكاش امروز مسلمين به اسلام عمل نميكردند ، اما حيثيت ناموسي اسلام ، حجاب و عفت اسلام ، آبرو و شوكت اسلام را به نام توسعه اقتصادي و فرهنگي و به نام تمدن و صنعت توريسم با كفار و مشركين معامله نميكردند و ناموس مسلمين را از طريق ماهوارهها و كانونهاي ديگر شيطاني براي نمايش عمومي در اختيار اجانب و بيگانگان قرار نميدادند!
ايكاش امروز مسلمين تنها به اسلام عمل نميكردند ، اما مباني اعتقادي و اصول اسلام را بدون منطق شرعي و عقلي با سليقههاي شخصي و من درآوردي توجيه و تحريف نمينمودند و هر عمل زشت و خلاف عقل و نقل و ضد انساني را با چماق مصلحت گرايي توجيه شرعي و ضروري نميكردند !
ايكاش امروز مسلمين دعوت قرآن كريم را در جهت اقتدار و صلابت اسلام و مسلمين پاسخ منفي نميدادند . وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ .
ايكاش امروز مسلمين به اصالت اعتقادي و اجتماعي و عزت خدادادهشان فكر ميكردند و همانند آب روان آن را مفت از دست نميدادند . وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ .
ايكاش مسلمين امروز با سكوتشان ظلم ظالمين و ستم طاغوتيان را امضا نميكردند و زمينهساز انتقام الهي نميشدند و موجبات اين همه فتنهها و بلاها ، زلزلهها ، قحطيها ، آدمكشيها و... را فراهم نميكردند . وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ .
ايكاش مسلمين امروز اين بيان اعجازي قرآن كريم ، وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ را نصبالعين قرار ميدادند و امت واحده اسلام با عمل به وحدت اعتقادي ، سياسي و اجتماعي زمينه يك قيام عمومي اسلامي را براي دفاع از كيان اسلام و مسلمين فراهم مينمودند تا سردمداران كفر نه ميتوانستند افغانستان ، عراق و فلسطين را اشغال كنند و نه ميتوانستند بر سر باقي كشورهاي اسلامي عربده تهديد بكشند .
ايكاش مسلمين امروز به يك آيه قرآن ، تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ عمل ميكردند و با خنجر زهرآلود تفرقه پيكر واحد امت اسلام را تكهتكه نمينمودند و با به كار گرفتن حربه ملي و غير ملي تخم كينه و عداوت را در دلها نميكاشتند .
ايكاش مسلمين امروز راهيان راه توحيد و تقوا و مناديان عدالت و آزادي ميبودند و از قدرت لايزال توحيدي اسلام و از به هم پيوستگي سرزمينهاي اسلامي و منابع اقتصاديشان استفاده نموده دچار شكست مادي و معنوي نميشدند . اما افسوس ... . اكنون چه بايد كرد تا مسلمانها از مصائب و ذلتي كه دامنگير آنها شده است نجات پيدا كنند ، نسخه علاج چيست؟
نسخه علاج
1ـ همهيكارها الهي و بر محور دين باشد نه بر محور سليقه و مصلحت مندرآوردي ؛ زيربناي همهي امور مردم چه در نظام زندگي فردي و حيات اجتماعي ، چه در عبادات و معاملات ، چه در سياست و اخلاق و چه در مسائل بينالمللي بايد اصول اعتقادي (توحيد ، عدل ، نبوت ، امامت ، معاد) و فروع عملي دين قرار بگيرد .
2ـ مسلمين به طور جدي به عنوان يك وظيفه الهي با مليگرايي مبارزه كنند و شعاري و تعارفي نگويند ما همه برادريم ، بلكه جوامع اسلامي بايد در هر جا و در هر زمان به عنوان يك تكليف ديني عليه مليت و نژاد پرستي مبارزه نموده ، آن را محكوم كنند . نغمه نژادپرستي بر خلاف اسلام و بيان قرآن كريم است . إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ .
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ . قرآن كريم مؤمنان را امت واحد و برادر ميداند . لذا نبايد مسلمين بگويند مصالح ملي چنين و چنان است گرچه ديگران قرباني شوند ، باشد . در حقيقت وجود چنين انديشهاي در جامعهي اسلامي جنايتي بزرگ به اسلام و مسلمين و بشريت است . گفتار و رفتار مسلمانها در سطح جهاني بايد بر اساس مصالح اسلام و مسلمين باشد و از قوانين بينالمللي اسلام پيروي گردد هرچند كه به اصطلاح منافع ملي به خطر افتد ، ولي در برابر حفظ منافع اسلام و مسلمين مهم نخواهد بود .
3ـ مسلمين بايد منطقه گرائي و مرزهاي اعتباري بدون اعتبار را تضعيف نموده از بين ببرند . هر مسلماني كه از منطقهاي وارد مناطق ديگر ميشود به او نگويند چون برگ عبور و مجوز قانوني ندارد بايد زندان و تبعيد گردد . وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . آسمانها و زمين ملك خداي متعال و همه در قلمرو اراده و قدرت او اداره ميشوند . مردم نيز بندگان خدا ميباشند و هر جا كه بخواهند ميتوانند بمانند يا نمانند . به فرموده قرآن كريم: هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأرْضَ ذَلُولا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ . أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا .
هنگامي كه انسان مورد اطمينان است از هر جايي كه باشد بايد در جوامع اسلامي احساس اطمينان و امنيت كند ، نه اينكه در اثر اضطراب و ترس از بازداشت يكديگر را نفرين و مرگ او را يا خودش را از خدا بخواهد . در چنين جامعه مملو از اضطراب و نگراني وحدت و قدرت تحقق پيدا نميكند . چرا كه همه در صدد تضعيف و نابودي يكديگرند تا بلكه شر يكي از ديگري دفع شود .
مسلمين بايد حداقل همان كاري را بنمايند كه امروز اروپائيان ميكنند . بيش از 20 كشور اروپايي سياست واحد ، جغرافياي واحد ، اقتصاد و پول واحد و هويت واحد را پيريزي نمودهاند كه در حقيقت اين كار و چه بسا فراتر از آن وظيفه مسلمين است . زيرا مسلمين امت واحد و با هم برادرند و همه از راهيان كاروان در حركت به سوي توحيد ميباشند . مسلمين بايد الگوي همه جانبه در كردار و گفتار باشند ، نه ديگران .
4ـ مسلمين بايد با فرهنگ استعماري و التقاطي مبارزه كنند . زيرا خطر استعمار فرهنگي بدتر از خطر استعمار سياسي ، نظامي و اقتصادي است . استعمار فرهنگي سرطان فكري جامعه است كه در صورت گرفتار شدن جامعه به آن ، مردم بدون كمترين مقاومت از استثمار و استعمار تبعيت ميكنند . لذا در فرهنگ اسلام جهاد با قلم و مبارزه فرهنگي افضل از جهاد با اسلحه جنگي است . امام علي(ع) فرمود: و افضل من ذلك كله كلمة عدل عند امام جائر .
5ـ مسلمين بايد از تحزب و گروه گرايي دست بردارند و از آن بپرهيزند . زيرا گروه گرائي همانند ملي گرائي براي اسلام خطر است ، گرچه احيانا در كوتاه مدت ممكن است خطر نباشد ، و لكن يقينا در دراز مدت خطر است ، چون كشيده شدن به جريانهاي سياسي موجب تفرقه شده و جبهه گيريها را دامن ميزند . كل يجر النار الي قرصه ، و چه بسا در مواردي ملاكهاي حزبي بر ملاكهاي ديني و انساني تقدم يابد كه اين امر سبب ايجاد نفاق و انحراف ميگردد و آتش نفاق و انحراف هم همه را خواهد سوزاند . به فرموده قرآن كريم: وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ .
6ـ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ . اي گروه اهل ايمان از خدا و پيامبر و امامان معصوم اطاعت كنيد . مسلمين بايد در پرتو لواي توحيد و در كنار پرچم رسالت و امامت گرد هم آيند و از رهبر الهي واحد پيروي نمايند . همه در كنار يك پرچم ، در سايه يك نظام اسلامي و تحت فرمان رهبر واحد باشند و از تعدد رهبري و تضعيف اجتماعي پرهيز نمايند . وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ .
7ـ وَلا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ . مسلمين نبايد به ظالم و فاسق اعتماد كنند وگرنه از اعوان ظلمه بوده و جايگاهشان در جهنم است .
8 ـ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلا تَفَرَّقُوا . اگر امت اسلام بدين نسخه علاج در پرتو لواي توحيد ، رسالت و امامت الهي عمل نمايد و همگي به ريسمان الهي چنگ زده متفرق نشوند ، آنگاه است كه ميتوان خطر استعمار فرهنگي را شكست داد و با انقلاب فرهنگي تا حدي عدالت اجتماعي را در جامعه پياده نمود و اسلام محلي را به اسلام الهي تبديل كرد و جوامع متفرق بشري را تبديل به جامعه واحد الهي نمود ، انشاءالله .
مسئولیت رهبری
در حكومت اسلامي هر مقام مسئولي كه مسئوليت ميپذيرد از لازمه آن مسئوليت حفظ امانت و اجراي عدالت است . مسئول بايد عادل و امين باشد وگرنه مسئوليت براي فاسق و خائن راه ندارد . مسئول فاسق خود به خود منعزل و از درجه اعتبار مسئوليت ساقط است و نياز به عزل ندارد .
مسئوليت رهبري جامعه به عنوان يك امانت الهي آنقدر سنگين و قابل توجه است كه خداوند تبارك و تعالي به پيامبر اسلام هشدار ميدهد: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الأقَاوِيلِ * لأخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ . هر آينه اگر اين قرآن كلام الله نميبود و پيامبر از خود سخني به ما نسبت ميداد ، به شدت او را مؤاخذه نموده رگ حيات او را قطع ميكرديم .
خداي تبارك و تعالي زمام هدايت و رهبري جامعه را به دست مردان صالح و پرهيزگار داده است كه همان انبياء و امامان معصومند ، و در صورت عدم حضور نبي و امام معصوم بايد زمام اداره امور جامعه مسلمين به دست مردان صالح و عادل قرار داده شود تا مردم در پرتو هدايت و رهبري آنان در يك جامعه توحيدي با صلح و صفا و سعادت زندگي كنند .
حال در صورتي كه مديران مسئول دچار لغزش گردند و در مقام اجراي قوانين الهي حسن اجرا و تعادل را از دست بدهند ، چه عواملي بازدارنده آنان از جور و فساد ميباشد؟ در اين صورت چه چيزي ميتواند قانون خدا و مذهب را تقويت نموده و آن را در همه جا گسترش دهد؟ و...
امر به معروف و نهی از منکر
يكي از عوامل نيرومندي كه ميتواند جامعه را علاج كند و رهبران و مديران خطاكار را به خود آورده اصلاح سازد ، امر به معروف و نهي از منكر است . امر به معروف و نهي از منكر از جمله فروعات دهگانه اسلام است كه بر همهي قوانين ديگر اسلام نظارت و حاكميت دارد . به عنوان مثال اگر كسي نماز يا حج را ترك كند و يا در انجام آنها مسامحه نمايد ، قانون امر به معروف و نهي از منكر به هر كيفيت ممكن ميتواند او را وادار به خواندن نماز و انجام دادن حج نمايد و شخص را از ترك آنها باز دارد .
قانون امر به معروف و نهي از منكر ميتواند جلوي بسياري از مفاسد انفرادي و اجتماعي را بگيرد . به فرموده قرآن كريم: كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ .
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ .
مردان و زنان با ايمان ولي يكديگرند ، امر به معروف و نهي از منكر ميكنند ، نماز به پا ميدارند و زكات ميدهند و در همه جا از دستورات خدا و رسول اطاعت مينمايند ، آنان را البته خداي سبحان مشمول رحمت خود خواهد گردانيد كه خدا صاحب اقتدار و درست كردار است .
امام باقر(ع) فرمود: ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر سبيل الانبياء منهاج الصلحا فريضه عظيمه بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر فانكروا بقلوبكم الفظوا بالسنتكم فكوا بها جبائهم و لاتخافوا في الله لومه لائم .
اين روايت نوراني خطوط كلي و ثمره عمومي امر به معروف و نهي از منكر را چنين بيان ميدارد:
1ـ امر به معروف و نهي از منكر برنامه انبياء و روش صالحان است .
2ـ امر به معروف و نهي از منكر فريضه بزرگ الهي است كه در پرتو انجام آن واجبات اجرا ، مذاهب و رفتارها تصحيح شده ، از بدعتها و آلودگيها مصون ميماند .
3ـ به واسطه امر به معروف و نهي از منكر كسبها حلال ميشود و حرامها جلوگيري و كنار زده ميشود .
4ـ حقوق و مظالم به صاحبانش برميگردد ، زمين آباد و اصلاح ميشود ، با دشمنان به عدل و انصاف رفتار ميشود .
5ـ امور دنيا و آخرت جامعه اصلاح ميگردد . پس بكوشيد اين فريضهاي كه قوام و اصلاح جامعه بدان بستگي دارد هم به قلب ، هم به زبان و هم به رفتار به آن عمل نماييد و در راه انجام آن از ملامت ملامت كنندگان و سرزنش سرزنش كنندگان نهراسيد . چرا كه كَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا .
در اسلام دامن امر به معروف به قدري گسترده و فراگير است كه در پرتو آن يكي از وظايف مهم تعيين شده مردم خير خواهي براي رهبران جامعه است . بدين معنا كه اگر امام و رهبر جامعه دچار لغزش گردد و از آنجايي كه غير از معصوم هركس ديگري در معرض لغزش و خطا ميباشد ، بايد به او تذكر داد و از وي انتقاد سازنده نمود .
امام صادق (ع) از رسول خدا(ص) نقل ميكند كه پيامبر در سرزمين منا در مسجد خيف فرمود: ثلاثة لايغل عليهن قلب امرءٍ مسلم ، اخلاص العمل لله و النصيحة للائمة المسلمين واللزوم للجماعات .
مسلمان نبايد از سه چيز دريغ ورزد وآن را در دلش نگه دارد و اظهار نكند:
1ـ هر كار شايسته را خالصانه براي خدا انجام دهد و هر كار ناپسند را براي رضاي خدا ترك كند .
2ـ ائمه مسلمين را نصيحت خالصانه نمايد .
3ـ با جماعات مسلمين سر و كار داشته باشد .
امام علي (ع) در سال 40 هجري و در شب 21 ماه مبارك رمضان به هنگام شهادت در وصيتنامه الهي خويش به امام حسن و امام حسين(ع) فرمود: لا تتركوا الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولي عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم .
فرزندانم حسن و حسين و اي كساني كه وصيتنامه علي به آنها ميرسد ، به شما وصيت ميكنم امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد كه اگر اين فريضه الهي ترك شود پستترين افراد جامعه بر شما مسلط خواهد شد ، آنگاه هر چه دعا نمائيد كه از شر او نجات پيدا كنيد دعاي شما مستجاب نميشود . چرا؟ براي اينكه تسلط ظالم بر جامعه خواست خداي متعال نيست كه آن را دفع نمايد ، اين مصيبتي است كه در اثر بيتفاوتي جامعه و ترك امر به معروف و نهي از منكر بر آنها وارد شده است ، اين شقاوت را افراد جامعه به دست خويش بر سر خود آوردهاند .
بنابراين امر به معروف و نهي از منكر از ضروريات دين و واجب كفايي است كه انجام آن بر هر مسلماني شرعا و عقلا واجب است . همچنين امر به معروف و نهي از منكر داراي مراحلي است كه در مرحله اعتقاد بايد نفرت از منكر و توجه به معروف داشت ، و در مرحله بعد بايد به وسيله زبان امر به معروف و نهي از منكر نمود . در مرحله سوم اگر افراد جامعه به حدي گستاخ شدهاند كه نفرت قلبي و دعوت زباني در آنان اثر ندارد نوبت اقدام عملي است كه فاعل منكر تأديب گردد .
اميد است خداي متعال به همهي ما توفيق عمل به دستورات اسلام و پيروي از احكام دين عنايت فرمايد و ما نيز دست تضرع و نيايش به پيشگاه او دراز مينمائيم تا او ما را در اين راه ياري دهد و از مواضع خطر و افتادن به دام ضلالت و انحراف حفظ گرداند . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ .