احكام قسم (سوگند)
(مسئله 3097) «قسم» بر دو نوع است:
الف: آنكه انسان براي اثبات يا نفي چيزي سوگند ياد كند ؛ مثلا بگويد: «والله چنين بوده» و «والله چنين نبوده»، اينگونه قسمها اگر راست باشد كراهت دارد، و اگر دروغ باشد گناه كبيره است ؛ ولي كفاره ندارد . و اگر براي اينكه خودش يا مسلمان ديگري را از شر فرد ظالمي نجات دهد به دروغ سوگند ياد كند اشكال ندارد ، بلكه گاهي واجب ميشود ؛ ولي اگر ميتواند توريه كند و توجه به آن دارد احوط آن است كه توريه نمايد .[1]
ب: نوع ديگر قسم آن استكه انسان براي انجام يا ترككاري در آينده سوگند ياد كند ، و به اين وسيله انجام يا ترك آن كار را بر خود واجب گرداند ، به عنوان مثال بگويد: «والله اگر به پدر احترام نكنم به فقير صدقه ميدهم» يا بگويد: «والله اگر سيگار بكشم يك روز را روزه ميگيرم» . در اين صورت آن عمل بر او واجب ميشود ، و اگر از روي عمد مخالفت كند بايد كفاره بدهد . و آنچه در مسائل آينده ميآيد مربوط به نوع دوم است .
(مسئله 3098) قسم صحيح داراي چند شرط است:
1ـ كسي كه سوگند ياد ميكند بايد بالغ و عاقل باشد و از روي قصد و اختيار قسم بخورد ؛ و اگر ميخواهد درباره مال خود سوگند ياد كند بايد سفيه يا محجور نباشد ؛ پس قسم خوردن كودك ، ديوانه ، سفيه و محجور ـ نسبت به مال خود ـ و كسي كه مجبورش كردهاند صحيح نيست ؛ همچنين اگر در حال عصباني بودن بيقصد يا بياختيار قسم بخورد اعتباري ندارد .
2ـ كاري كه براي انجام آن سوگند ياد ميكند نبايد حرام يا مكروه باشد ؛ همچنين كاري كه براي ترک آن قسم ميخورد نبايد واجب يا مستحب باشد . و اگر سوگند ياد كند كه كار مباحي را به جا آورد بايد ترك آن در نظر مردم بهتر از انجام آن باشد ؛ و نيز اگر قسم بخورد كار مباحي راترك كند بايد انجام آن در نظر مردم بهتر از ترك آن نباشد ؛ بلكه صحت قسم در كار مباحي كه انجام و ترک آن در نظر شرع و مردم مساوي است محل اشكال است . و اگر كاري را كه براي انجام آن قسم خورده در وقت قسم انجام آن بهتر بوده ولي در وقت عمل شرعاً ترك آن بهتر است ، عمل به آن لازم نيست ؛ همچنين است اگر كاري را كه براي ترك آن قسم خورده در وقت قسم ترك آن بهتر بوده ولي در وقت عمل انجام آن بهتر باشد .
3ـ به يكي از اسامي خداوند متعال سوگند ياد كند ؛ خواه نامي باشد كه به غير ذات مقدس او گفته نميشود ـ مانند: «الله» و «خدا» ـ يا نامي كه به غير خدا هم گفته ميشود ولي به اندازهاي دربارة خدا استعمال ميشود كه هرگاه آن نام برده شود ذات مقدس خدا در نظر ميآيد ـ مانند «خالق» و «رازق» ـ ؛ بلكه اگر به نامهايي قسم ياد كند كه بدون قرينه خدا در نظر نميآيد ولي او قصد خدا را داشته باشد بنا بر احتياط بايد به آن قسم عمل نمايد . و در هر حال اگر به غير خدا ـ مانند: «پيامبر(صلی الله علیه و آله)» يا «امام(علیه السلام)» يا «قرآن» يا «كعبه» يا «مسجد» يا «جان خود» و يا «جان ديگري» ـ قسم خورده باشد ، هر چند مخالفت آن ، كار خوبي نيست ولي عمل بر طبق آن واجب نيست وكفاره ندارد.
4ـ قسم را به زبان بياورد ؛ بنابراين اگر بنويسد يا در قلبش آن را نيّت كند صحيح نيست ؛ ولي شخص لال ميتواند با اشاره سوگند ياد كند .
5ـ عمل كردن به قسم براي او ممكن باشد ؛ و اگر هنگاميكه قسم ياد ميكند ممكن باشد و بعد تا آخر وقتي كه براي قسم معيّن كرده عاجز شود يا مشقت شديد داشته باشد ، از همان وقت كه چنين شده قسم او به هم ميخورد .
(مسئله 3099) قسم خوردن فرزند با نهي پدر يا قسم زن با نهي شوهر صحيح نيست ؛ بلكه اگر بدون اجازه و اطلاع آنان نيز قسم يادكنند محل اشكال است ، هر چند در اين صورت احوط عمل كردن به آن است ؛ مگر اينكه پدر يا شوهر قسم آنان را به هم بزند و از عمل به آن نهي كند ، يا عمل كردن زن به قسم مزاحم حقوق شوهر باشد .
(مسئله 3100) كفاره مخالفت با قسم سير كردن يا پوشاندن ده فقير و يا آزاد كردن يک بنده است ؛ و چنانچه توان انجام هيچكدام را ندارد بايد سه روز روزه بگيرد .
(مسئله 3101) اگر انسان از روي فراموشي يا ناچاري به قسم عمل نكند كفاره بر او واجب نيست ؛ همچنين است اگر مجبورش كنند كه به قسم عمل ننمايد . و قسمي كه آدم وسواس ميخورد مثل اينكه ميگويد: «والله الآن مشغول نماز ميشوم» و به واسطه وسواس مشغول نميشود ، اگر وسواس او طوري باشد كه بياختيار به قسم عمل نكند كفاره ندارد .
[1]ـ «توريه» آن است كه دروغ را به گونهای ادا كند كه قابل انطباق بر راست نيز باشد و در دل حرف راست را قصد نمايد .