احكام مطهرات
مطهّرات
(مسئله 134) دوازده چيز بلكه هجده چيز، نجس را پاك ميكند و بهآنها «مطهِّرات» گفته ميشود: آب ، زمين ، آفتاب ، استحاله ، كم شدن دو سوم آب انگور ، انتقال ، اسلام ، تبعيت ، از ميان رفتن عين نجاست ، استبراي حيوان نجاستخوار ، غايب شدن مسلمان ، سنگ استنجاء، ذبح شرعي حيوان و...
اول: آب
(مسئله 135) «آب» با چهار شرط چيز نجس را پاك ميكند:
1ـ مطلق باشد ، پس آب مضاف مثل گلاب چيز نجس را پاك نميكند .
2ـ پاك باشد .
3ـ هنگام شستن چيز نجس مضاف نشود و بو يا رنگ و يا مزهي نجاست هم نگيرد .
4ـ پس از آب كشيدن چيز نجس عين نجاست در آن نمانده باشد .
(مسئله 136) ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست ، ولي در كر يا جاري يك مرتبه كفايت ميكند ، اگر چه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند .
(مسئله 137) ظرفي را كه سگ از آن چيز روان خورده بايد نخست با خاكِ پاك خاك مال كرد ، سپس بنا بر احتياط واجب با كمي مخلوط آب و خاك آن را ساييد ، آنگاه بنا بر احتياط سه بار با آب شست . همچنين ظرفي را كه سگ آن را ليسيده و يا آب دهانش را در آن ريخته بنا بر احتياط واجب بايد پيش از شستن خاك مال كرد .
(مسئله 138) ظرفي را كه خوك از آن چيز روان خورده بايد با آب قليل هفت بار شست ، و در آب كر و جاري نيز احتياط هفت مرتبه است ، و لازم نيست آن را خاك مال كنند ، گرچه احتياط مستحب آن است كه خاك مال شود ، همچنين است بنا بر احتياط واجب ظرفي كه خوك آن را ليسيده باشد .
(مسئله 139) ظرفهايي كه به شراب نجس شده بايد با آب قليل سه مرتبه شست ؛ و بهتر است هفت مرتبه شسته شود ، بنا بر احتياط مستحب در كر و جاري نيز همين حكم ميباشد .
(مسئله 140) ظرف نجس را با آب قليل به دو صورت ميتوان آب كشيد: يكي آنكه سه مرتبه پر كنند و خالي نمايند ، ديگر آنكه سه مرتبه قدري آب در آن بريزند و در هر مرتبه آب را طوري در آن بگردانند كه به جاهاي نجس آن برسد و بيرون بريزند .
(مسئله 141) اگر چيز نجس را پس از برطرف كردن عين نجاست يك بار در آب كر يا جاري فرو برند كه آب به تمام جاهاي نجس آن برسد پاك ميشود ، و در فرش و لباس و مانند آن بنا بر احتياط واجب طوري حركت يا فشار دهند كه عمدة آب داخل آن بيرون رود .
(مسئله 142) چيزي را كه به ادرار نجس شده اگر ظرف نباشد و بخواهند با آب قليل بشويند ، چنانچه فشار لازم نداشته باشد با دو بار ريختن آب روي آن پاك ميشود ، ولي اگر مانند فرش و لباس فشار لازم داشته باشد ، بايد پس از هر بار ريختن آب فشار دهند تا غساله آن خارج شود و در صورتي كه ادرار غليظ و چسبنده باشد بايد اول عين آن را برطرف نمايند .
(مسئله 143) اگر بخواهند چيزي را كه به ادرار نجس شده با آب كر يا جاري بشويند يك مرتبه شستن كفايت ميكند ، ولي در فرش يا لباس و مانند آن بنا بر احتياط فشار يا در آب حركت دهند تا غساله آن بيرون آيند .
(مسئله 144) اگر چيزي به ادرار پسر شيرخواري كه غذا خور نشده نجس شود ، چنانچه يك مرتبه آب روي آن بريزند كه به تمام جاهاي نجس آن برسد و بنا بر احتياط غساله آن جدا شود پاك ميشود ، اگر چه احتياط مستحب است كه يك مرتبه ديگر هم روي آن آب بريزند و در لباس يا فرش و مانند آن بنا بر احتياط مستحب فشار دهند .
(مسئله 145) در صورتي كه پسر شيرخوار غذاخور شده باشد اين حكم شامل او نميشود ، بايد مورد ادرار دو بار آب كشيده شود ، همچنين است بنا بر احتياط اگر از شير خوك يا شير زن غير مسلمان تغذيه كرده باشد .
(مسئله 146) اگر چيزي به غير ادرار نجس شود ، چنانچه بعد از برطرف كردن عين نجاست يك مرتبه آب روي آن بريزند و از آن جدا شود پاك ميگردد ، و نيز اگر در دفعه اولي كه آب روي آن ميريزند عين نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن عين نجاست هم آب روي آن بيايد پاك ميشود . هر چند بهتر است دو بار آب روي آن بريزند ، ولي لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد .
(مسئله 147) اگر بخواهند لباس يا چيزي را كه فشار لازم دارد در ظرفي بگذارند و آب بكشند بايد در هر مرتبه كه آب روي آن ميريزند آن را فشار دهند و كاري كنند كه غساله موجود در ظرف بيرون بريزد .
(مسئله 148) لباس نجسي را كه رنگ شده است اگر بخواهند با آب كر يا جاري تطهير نمايند ، پس از فرو بردن در آب و رسيدن آب به تمام لباس پيش از آنكه آب به واسطهي رنگ لباس مضاف شود پاك ميشود ، ولي بنا بر احتياط واجب آن را حركت و يا فشار دهند و مضاف يا رنگين شدن آب هنگام فشار و خروج غساله اشكال ندارد .
(مسئله 149) ماشينهاي لباسشويي در صورتي كه يقين پيدا شود آب لوله كشي شهر به لباسها متصل و بر همه آنها مسلط شده پاك كننده است ، گرچه غسالهي آن به تدريج خارج گردد ، ولي شستن به وسيله ماشينهايي كه تماس آب به تمام لباس به تدريج و پس از قطع آب و بهوسيلهي دَوَران انجام ميشود حكم شستن با آب قليل را دارد ، و بايد حداقل دو مرتبه شسته و آب غساله آن خارج گردد .
(مسئله 150) اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن چيزهايي از قبيل خشكيدهي غذا يا گِل در آن ديده شود و مانع رسيدن آب به تمام اجزاي لباس نشده باشد پاك است ، ولي اگر آب نجس به باطن گِل ، صابون و مانند آن رسيده باشد ، ظاهر آن پاك و باطن آن نجس است .
(مسئله 151) هر چيز نجس تا عين نجاست را از آن برطرف نكنند پاك نميشود ، ولي اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد ، بنابراين اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند پاك ميباشد ، ولي چنانچه به واسطه بو يا رنگ يقين كنند يا احتمال دهند كه ذرههاي نجاست در آن چيز مانده نجس است ، البته در اين مورد ميزان دقت عرفي است نه دقت عقلي و فلسفي .
(مسئله 152) چيز نجسي را كه عين نجاست در آن نيست اگر زير شيري كه متصل به كر است يك مرتبه بشويند پاك ميشود ، و نيز اگر عين نجاست در آن باشد ، چنانچه عين نجاست آن زير شير يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبي كه از آن چيز ميريزد بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد با آب شير پاك ميگردد ، وگرنه بايد به قدري آب شير روي آن بريزند تا آبي كه از آن جدا ميشود بو يا رنگ يا مزهي نجاست نداشته باشد .
(مسئله 153) اگر چيزي را آب بكشد و يقين كند پاك شده ، بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه ، چنانچه موقع آب كشيدن متوجه برطرف كردن عين نجاست بوده آن چيز پاك است ، و اگر متوجه برطرف كردن عين نجاست نبوده بنا بر احتياط واجب دوباره آن را آب بكشد .
(مسئله 154) اگر نجاست بدن را در آب كر يا جاري برطرف كنند بدن پاك ميشود ، بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست .
(مسئله 155) اگر جايي از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند ، اطراف آنجا كه متصل به آن است و معمولا موقع آب كشيدن آنجا نجس ميشود ، با پاك شدن جاي نجس پاك ميشود ، به شرط آنكه آبي كه براي پاك شدن محل نجس ميريزند به آن اطراف نيز جاري شود . همچنين است اگر چيز پاكي را پهلوي چيز نجسي بگذارند و روي هر دو آب بريزند ، مثلا اگر براي آب كشيدن يك انگشت نجس ، روي همه انگشتان آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد ، بعد از پاك شدن انگشت نجس تمام انگشتها پاك ميشود .
(مسئله 156) اگر ظرف يا بدن نجس باشد بعد به طوري چرب شود كه آب به آن نرسد ، چنانچه بخواهند ظرف يا بدن را آب بكشند ، بايد اول چربي را برطرف نمايند و سپس آن را آب بكشند .
(مسئله 157) اگر بخواهند موي سر و صورت را با آب قليل آب بكشند بنا بر احتياط بايد پس از هر بار آب ريختن فشار دهند تا غسالهي آن بيرون آيد .
(مسئله 158) غذاي نجسي كه لاي دندانها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به تمام اجزاي غذاي نجس برسد پاك ميشود .
(مسئله 159) اگر ظاهر گندم ، برنج ، ساير حبوبات و يا صابون و مانند آن نجس شود با فرو بردن در آب كر و يا جاري پاك ميشود ، ولي اگر باطن آنها نجس شود به هيچ وسيلهاي پاك نميشود و مجرد فرو رفتن رطوبت به باطن آنها موجب پاكي باطن آنها نميشود و در صورتي كه شك كند آب نجس به باطن صابون و مانند آن رسيده يا نه پاك است .
(مسئله 160) اگر ظاهر برنج و گوشت يا چيزي مانند اينها نجس شده باشد ، چنانچه آن را در ظرفي بگذارند و سه مرتبه آب روي آن بريزند و خالي كنند پاك ميشوند ، بلكه در صورتي كه به ادرار نجس شده باشد دو مرتبه ، و در غير ادرار يك مرتبه هم كافي است و ظرف آن هم پاك ميگردد ، ولي اگر ظرف آن از قبل نجس بوده سه مرتبه شستن لازم است .
(مسئله 161) گوشت و دنبهايكه نجس شده مثل چيزهاي ديگر آبكشيدهميشود ، همچنين است اگر بدن يا لباس ، چربي كمي داشته باشد كه از رسيدن آب به آنها جلوگيري نكند .
(مسئله 162) زميني را كه به سبب سنگ فرش بودن و آجر پخته ، آب در آن فرو نميرود ميتوان با آب قليل آب كشيد ؛ به شرط آنكه به قدري آب روي آن بريزند كه جاري شود ، و آب قليلي كه جمع ميشود نجس و بايد غسالهي آن را رد كنند ، يعني گودالي بكنند كه آب غساله جمع شود آنگاه برطرف نموده و گودال را با چيز پاك پر نمايند و يا غساله را با پارچه و مانند آن جمع نمايند ، ولي در شستن با آب متصل به كر رعايت اين شرط لازم نيست . و زميني را كه روي آن از ريگ و شن پاشيده شده و غساله در آن فرو ميرود اگر با آب قليل آب بكشند روي شنها پاك و زير آن نجس است .
(مسئله 163) زميني كه آب روي آن جاري نميشود با آب قليل پاك نميگردد ؛ مگر اينكه اصلا آب در آن فرو نرود و ممكن باشد با پارچه و مانند آن فوراً غساله را جمع نمايند .
(مسئله 164) اگر ظاهر چيزهايي از قبيل ميز و صندلي نجس شود با آب قليل هم پاك ميشود ، همچنين اگر ظاهر سنگ نمك نجس شود با آب قليل ميتوان آن را آب كشيد ، مگر اينكه غسالهاي كه از آن جدا ميشود مضاف شود .
(مسئله 165) اگر شكر آب شده نجس را قند بسازند و در آب كر يا جاري بگذارند پاك نميشود .
دوم: زمين
(مسئله 166) «زمين» با پنج شرط كف پا و ته كفش نجس را پاك ميكند:
1ـ زمين پاك باشد .
2ـ خشك باشد .
3ـ به سبب راه رفتن و برخورد با زمين نجس ، كف پا يا ته كفش نجس شده باشد .
4ـ نجاستي كه به كف پا يا ته كفش و نعلين رسيده ، با راه رفتن يا ماليدن پا به زمين برطرف شود .
5ـ زميني كه روي آن راه ميروند خاكي يا سنگ فرش و يا آجرفرش و مانند آنها باشد و با راه رفتن روي فرش و حصير و سبزه كف پا و ته كفش نجس پاك نميشود و اگر به واسطه غير راه رفتن نجس شده باشد پاك شدنش به واسطه راه رفتن اشكال دارد .
(مسئله 167) براي پاك شدن كف پا يا ته كفش نجس بهتر است حداقل 15 ذراع (15 گام معمولي) راه برود ، هر چند با كمتر از اين مقدار يا ماليدن پا به زمين نجاست آن برطرف شود .
(مسئله 168) لازم نيست كف پا يا ته كفش نجس تر باشد ، بلكه اگر خشك هم باشد با راه رفتن پاك ميشود .
(مسئله 169) هنگامي كف پا يا ته كفش نجس به راه رفتن پاك شود ، مقداري از اطراف آن هم كه معمولا به گِل آلوده ميشود ، اگر با زمين يا خاك تماس پيدا كند پاك ميگردد .
(مسئله 170) اگر بعد از راه رفتن يقين كند ذرههاي كوچك از نجاست در كف پا يا ته كفش مانده است ، بايد آن را برطرف نمايد و دوباره راه برود ، ولي باقي بودن بو يا رنگ نجاست اشكال ندارد .
(مسئله 171) كساني كه با دست و زانو و يا با پاي مصنوعي راه ميروند ، اگر كف دست ، سر زانو يا كف پاي مصنوعي آنان نجس شود بهوسيلهي راه رفتن پاك شدن آنها محل اشكال ميباشد ، همچنين است ته عصا ، چرخ اتومبيل يا موتور سيكلت ، نعل چهارپايان و مانند اينها .
(مسئله 172) درون كفش و آن اندازه از كف پا كه به زمين نميرسد به واسطهي راه رفتن پاك نميشود ، و پاك شدن كف جوراب به وسيله راه رفتن محل اشكال است ، ولي اگر كف جوراب از پوست باشد به وسيله راه رفتن پاك ميشود .
سوم: آفتاب
(مسئله 173) «آفتاب» زمين و ساختمان و چيزهايي مانند در ، پنجره و ميخهايي را كه در ساختمان به كار رفته و جزو ساختمان به شمار ميآيد با شش شرط پاك ميكند:
1ـ چيز نجس به گونهاي تر باشد كه اگر چيز ديگري به آن برسد تر شود ، پس اگر خشك باشد ، بايد آن را تر نمايند تا آفتاب خشك كند .
2ـ پيش از تابيدن ، عين نجاست از آن چيز برطرف شده باشد .
3ـ چيزي مانند ابر يا پرده و يا جسم ديگري از تابيدن مستقيم خورشيد به چيز نجس جلوگيري نكند ، و اگر از پشت شيشه يا به وسيله آيينه بتابد پاك شدن آن محل اشكال است ، ولي اگر ابر به قدري نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيري نكند اشكال ندارد .
4ـ آفتاب به تنهايي تري چيز نجس را خشك كند ، و اگر مثلا آفتاب و باد ، يا آفتاب با گرماي ديگر آن تري را خشك كنند پاك نميشود ، ولي اگر باد به قدري كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده اشكال ندارد .
5ـ آفتاب مقداري از بنا يا ساختمان را كه نجاست به آن فرو رفته يك مرتبه خشك كند ، پس اگر يك مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روي آن را خشك كند و در روز ديگر زير آن را خشك نمايد ، فقط روي آن پاك ميشود و زير آن نجس ميماند .
6ـ بين روي زمين يا ساختماني كه آفتاب به آن ميتابد و داخل آن ، هوا يا جسم پاك ديگري فاصله نباشد وگرنه قسمت داخل پاك نميشود ، هرچند در اثر تابش آفتاب خشك شود .
(مسئله 174) آفتاب حصير نجس را پاك ميكند و همچنين درخت و گياه به واسطه آفتاب پاك ميشود و هكذا ميوه درخت نيز اگر نجس و تر باشد با تابش آفتاب پاك ميشود ، هرچند بهتر است از آن اجتناب گردد .
(مسئله 175) اگر آفتاب به يك طرف ديوار نجس بتابد سوي ديگر آن پاك نميشود ، مگر اينكه ديوار به قدري نازك باشد كه با تابش به يك سوي ديوار سمت ديگر آن هم خشك شود .
(مسئله 176) اگر بعد از اينكه آفتاب به زمين نجس تابيد انسان شك كند كه زمين موقع تابيدن آفتاب تر بوده يا شك كند تري آن بواسطه آفتاب خشك شده يا نه ، آن زمين نجس است ؛ همچنين اگر شك كند كه پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن برطرف شده يا نه ، يا شك كند كه چيزي مانع تابش آفتاب بوده است يا نه .
چهارم: استحاله
(مسئله 177) اگر ماهيت و جنس چيز نجس به گونهاي عوض شود كه به صورت چيز پاك در آيد پاك ميشود كه اين را ميگويند «استحاله» شده است ، مثل اينكه چوب نجس بسوزد و خاكستر گردد ، يا سگ در نمكزار فرو رود و نمك شود ، و يا آب نجس و بول بخار گردد ، يا غذاي نجسي را حيوان حلال گوشت بخورد و تبديل به سرگين گردد و... . ولي اگر ماهيت و جنس آن عوض نشود پاك نميشود ، مثل اينكه گندم نجس را آرد كنند يا نان بپزند پاك نميشود .
(مسئله 178) اگر چيز نجسي به وسيله مواد شيميايي يا دستگاههاي جديد به طور كلي استحاله شده و جنس و ماهيت آن تغيير كند پاك ميگردد ، ولي تنها تغيير آثار آن كافي نميباشد .
(مسئله 179) كوزه گِلي و مانند آن كه از گِل نجس ساخته شده نجس است و بنا بر احتياط واجب بايد از زغالي كه از چوب نجس درست شده اجتناب شود .
(مسئله 180) اگر شراب به خودي خود يا به واسطه آنكه چيزي مثل سركه و نمك در آن ريختهاند سركه شود پاك ميگردد .
(مسئله 181) شرابي كه از انگور ، كشمش و خرماي نجس درست كنند به سركه شدن پاك نميگردد ، بلكه اگر نجاستي هم از خارج به شراب برسد بنا بر احتياط واجب بايد پس از سركه شدن از آن اجتناب نمايند .
(مسئله 182) پوشال ريز انگور و خرما كه معمولا هنگام سركه انداختن درون خمره ريخته ميشود اشكال و ضرري ندارد ؛ و نيز اگر پيش از آنكه خرما و كشمش و انگور سركه شود خيار ، بادمجان و مانند اينها در آن بريزند اشكال ندارد .
(مسئله 183) چيز نجسي كه معلوم نيست استحاله شده يا نه ، نجس است .
پنجم: كم شدن دو سوم آب انگور
(مسئله 184) جوش آمدن آب انگور كه موجب حرمت آن ميشود به دو صورت است:
1ـ به وسيله آتش جوش آمده باشد كه در اين صورت خوردنش حرام و بنا بر احتياط نجس است و تنها وقتي پاك و حلال ميشود كه ثُلثان گردد ، يعني چنان بجوشد كه دو سوم آن بخار شود .
2ـ به خودي خود جوش آمده باشد ، كه در اين صورت نجس و خوردن آن حرام است و تنها در صورتي پاك و حلال ميشود كه تبديل به سركه گردد .
(مسئله 185) آب انگوري كه معلوم نيست جوش آمده يا نه ، پاك است . ولي اگر با آتش جوش آمده باشد ، تا يقين نكند كه دو سوم آن كم شده بنا بر احتياط واجب پاك و حلال نميشود و اگر يقين كند كه به خودي خود جوش آمده ، تا سركه نشود پاك و حلال نميشود .
(مسئله 186) اگر مثلا در يك خوشه غوره يك يا دو دانه انگور باشد ، چنانچه به آبي كه از آن خوشه گرفته ميشود «آبغوره» بگويند و اثري از شيريني انگور در آن نباشد و بجوشد ، پاك و خوردن آن حلال است ، همچنين چيزي كه معلوم نيست غوره است يا انگور ، اگر جوش آيد نجس نميباشد .
(مسئله 187) اگر يك دانه انگور در چيزي كه به آتش ميسوزد بيفتد و مغز آن بجوشد بنا بر احتياط واجب از آن اجتناب شود .
(مسئله 188) اگر هنگام پختن شيرهي آب انگور را در چند ديگ جوش بياورند ، احتياطا براي هر ديگ يك كفگير اختصاص دهند و كفگير ديگ جوش نيامده را در ديگ جوش آمده و كفگير ديگ ثلثان نشده را در ديگ ثلثان شده نزنند .
(مسئله 189) اگر سركه به غير شراب نجس شود ، سپس تبديل به شراب گردد ، آنگاه مبدل به سركه شود پاك نميشود .
(مسئله 190) پاك شدن شراب در اثر سركه شدن مشروط بر آن است كه نجاست خارجي به آن نرسيده باشد ، پس اگر شراب را در ظرف نجس به غير شراب ، بريزند با سركه شدن پاك نميشود .
ششم: انتقال
(مسئله 191) اگر خون بدن انسان يا حيواني كه خون جهنده دارد (يعني اگر رگ آن را ببرند خون از آن ميجهد) به بدن حيواني كه خون جهنده ندارد انتقال يابد، مانند پشه و خون آن حيوان به شمار آيد پاك است ، مانند خون حيوان نجس العين به بدن پشه ، كنه و كك منتقل شود پاك ميگردد ، اين را در اصطلاح «انتقال» گويند .
(مسئله 192) خوني را كه زالو از بدن انسان ميمكد ، چون جزو خون بدن آن حيوان نشده نجس ميباشد .
(مسئله 193) اگر كسي پشهاي را كه بر بدنش نشسته بكشد و نداند خوني كه از پشه بيرون آمده خوني است كه از او مكيده يا از خود پشه ميباشد ، آن خون پاك است ، اما اگر بداند كه از او مكيده و فاصله مكيدن خون و كشتن پشه به قدري اندك باشد كه بگويند خون انسان است ، يا معلوم نباشد خون پشه است يا خون انسان ، نجس ميباشد .
هفتم: اسلام
(مسئله 194) اگر كافري شهادتين بگويد ، يعني بگويد: أشْهَدُ أن لا إلَهَ الَّا اللهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله؛ هر چند به زبان ديگر باشد مسلمان ميشود و بعد از مسلمان شدن بدن و آب دهان و بيني و عرق او پاك است ، ولي اگر هنگام مسلمان شدن عين نجاست مانند خون و مشروبات الكلي به بدن او بوده ، بايد آن را برطرف كند و جاي آن را هم آب بكشد ، بلكه اگر پيش از مسلمان شدن عين نجاست برطرف شده باشد بنا بر احتياط واجب جاي آن را آب بكشد .
(مسئله 195) اگر موقعي كه كافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد نجس است ، بلكه اگر در بدن او هم باشد بنا بر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كند .
(مسئله 196) اگر كافر شهادتين بگويد و انسان نداند قلبا مسلمان شده يا نه ، پاك است . همچنين است اگر بداند قلبا مسلمان نشده ولي آنچه در دل دارد اظهار نميكند و بر طبق موازين اسلام عمل مي نمايد .
هشتم: تبعيت
(مسئله 197) «تبعيت» آن است كه چيز نجس به وسيله پاك شدن چيز نجس ديگر پاك شود ، مانند سركه شدن شراب و پاك شدن آن ، كه سبب ميشود ظرف آن نيز به تبعيت پاك شدن سركهها پاك شود .
(مسئله 198) هنگامي كه شراب سركه ميشود ظرف آن هم تا جايي كه شراب هنگام جوش آمدن به آنجا رسيده پاك ميشود ، حتي پارچهاي كه معمولا روي آن ظرف مياندازند و هنگام جوش آمدن آن پارچه هم آلوده ميشود پاك ميگردد ، بلكه اگر موقع جوش آمدن آب انگور سر رفته و به پشت ظرف بريزد ، هنگاميكه سركه ميشود پشت ظرف هم پاك ميشود .
(مسئله 199) اگر آب انگوري كه با آتش جوشيده پيش از آنكه دو سوم آن بخار شود به جايي بريزد ، بنا بر احتياط واجب بايد آن را آب كشيد ، ولي ظرف و كفگيري كه براي پختن آن به كار رفته پس از كم شدن دو سوم آن پاك ميشود .
(مسئله 200) تخته يا سنگي كه ميت را روي آن غسل ميدهند و پارچهاي كه عورت او را با آن ميپوشانند و دست كسي كه ميت را غسل ميدهد پس از تمام شدن غسل پاك ميشود ، ولي كيسه ، صابون و سنگ پا كه هنگام شستن ميت به كار رفته ، بنا بر احتياط بايد آب كشيده شود .
(مسئله 201) فرزندان نابالغ كفار پس از اسلام آوردن پدر يا مادرشان محكوم به اسلام و به تبعيت آنان پاك ميشوند ، ولي قبل از اسلام آوردن پدر يا مادر حكم كافر را دارند ، مگر اينكه خودشان اهل فكر و تشخيص باشند و در اين جهت تابع پدر و مادر نباشند .
(مسئله 202) اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبي كه روي آن ريختهاند جدا شود ، رطوبت باقيمانده پاك است .
(مسئله 203) كسي كه چيز نجسي را با دست خود آب ميكشد ، اگر دست و آن چيز با هم آب كشيده شوند ، بعد از پاك شدن آن چيز دست او هم پاك ميشود .
(مسئله 204) ظرف نجسي را كه با آب قليل آب ميكشند ، بعد از جدا شدن آبي كه براي پاك شدن روي آن ريختهاند ، قطرههاي آبي كه پس از پاك شدن ظرف در آن باقي ميماند پاك است .
نهم: برطرف شدن عين نجاسات
(مسئله 205) اگر باطن و درون بدن انسان مانند داخل دهان و بيني به نجاست آلوده شود ، چنانچه آن نجاست برطرف شود پاك شده و لازم نيست آن را آب بكشند ، همچنين است بدن حيوان نجس شده و نجاست آن برطرف شود بدن آن حيوان پاك ميشود و لازم نيست كه آن حيوان را شستشو دهد .
(مسئله 206) اگر دندان مصنوعي داخل دهان نجس شود يا غذاي نجسي لاي دندانها مانده باشد ، چنانچه آب را در دهان بگردانند و به تمام جاهاي نجس برسد پاك ميشود .
(مسئله 207) اگر خوني از لاي دندان بيرون آيد و در آب دهان مستهلك شده ، از بين برود ، آب كشيدن توي دهان لازم نيست .
(مسئله 208) جايي را كه انسان نميداند از ظاهر بدن است يا از باطن ، مانند سوراخ گوش ، چنانچه نجس شود بنا بر احتياط واجب آن را آب بكشد .
(مسئله 209) اگر غذايي لاي دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد ، چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسيده آن غذا پاك است و اگر خون به آن برسد نجس ميشود همچنين است حكم دنداني كه آن را پر كردهاند .
(مسئله 210) اگر گرد و خاك و يا پودر نجس به لباس و فرش و مانند آن بنشيند ، چنانچه هر دو خشك باشد نجس نميشود ، هرچند بنا بر احتياط براي نماز آن را بتكانند و اگر تكان دهند به گونهاي كه يقين كنند همه گرد نجس برطرف شده احتياج به شستن نميباشد . ولي اگر گرد و خاك يا لباس و مانند آن تر باشد ، بايد محل نشستن گرد و خاك را آب بكشند . اگر چيزي قبلا نجس بوده شك كند پاك شده يا نه ، نجس است و اگر قبلا پاك بوده فعلا شك كند كه نجس شده يا نه ، پاك ميباشد .
دهم: استبراي حيوان نجاستخوار
(مسئله 211) ادرار ، مدفوع و عرق حيواني كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده نجس است و اگر بخواهند پاك شود بايد آن را استبراء كنند ، يعني مدتي به آن خوراك پاك بدهند و نگذارند نجاست بخورد ، به طوري كه ديگر حيوان نجاست خوار خوانده نشود ، به اين عمل «استبراي حيوان نجاست خوار» گفته ميشود و بنا بر احتياط واجب براي استبراي شتر چهل روز ، گاو سي روز و بهتر است چهل روز ، گوسفند ده روز و بهتر است چهارده روز ، مرغابي هفت يا پنج روز ، مرغ خانگي سه روز آنها را از خوردن نجاست جلوگيري كنند و اگر بعد از اين مدت باز هم در عرف مردم به آنها نجاست خوار گفته شود بنا بر احتياط واجب بايد تا مدتي كه بعد از آن ديگر به آنها نجاست خوار نگويند از ادرار و مدفوع آنها اجتناب شود .
(مسئله 212) بره و بزغالهاي كه از خوك شير خورده باشد ، او نيز به وسيله استبراء پاك و حلال ميشود .
يازدهم: غايب شدن مسلمان
(مسئله 213) اگر بدن يا لباس مسلمان يا ظرفي كه از آن استفاده ميكند نجس شود و او غايب گردد ، چنانچه احتمال برود وي آن چيز را آب كشيده ، يا به واسطه برخورد با باران و يا آب كر و جاري پاك شده ، پرهيز از آن لازم نيست .
(مسئله 214) اگر خود انسان يقين كند چيزي كه نجس بوده پاك شده است يا دو عادل به پاك شدن آن خبر دهند ، آن چيز پاك است . و همچنين است اگر كسي كه چيز نجس در اختيار اوست (ذواليد) ، بگويد آن چيز پاك شده كافي است .
(مسئله 215) اگر مسلماني چيز نجس را آب كشيده باشد ، گرچه معلوم نباشد درست آب كشيده يا نه ، بنا بر صحت گذاشته ميشود و محكوم به طهارت ميباشد .
(مسئله 216) كسي كه وكيل شده است لباس انسان را آب بكشد و لباس هم در تصرف او باشد ، اگر بگويد آب كشيدم ، آن لباس پاك است .
(مسئله 217) اگر انسان حالتي دارد كه در آب كشيدن چيز نجس يقين پيدا نميكند به طهارت ميتواند به گمان اكتفا نمايد .
(مسئله 218) اگر بدانيم كه بدن يا لباس يا ابزار يا ادوات مسلماني نجس شده ، سپس مدتي آن مسلمان از ديد ما غايب شود ، به سه شرط بنا بر طهارت آنها گذاشته ميشود:
1ـ احتمال اين معنا باشد كه در اين فاصله آن را شسته باشند ، ولو بدون قصد تطهير .
2ـ آن فرد مسلمان از نجس شدن آن مطلع باشند .
3ـ با آن شيء نجس معامله پاك نمايد ، مثلا با آن لباسي كه نجس شده بود نماز بخوانند يا آن دست نجس شده را به آبي ميزند كه از آن وضو ميگيرد .
دوازدهم: سنگ استنجاء
(مسئله 219) سنگ و يا هر چيز ديگري كه براي پاك كردن محل مدفوع به كار ميرود با شرايطي كه در مورد طهارت غساله استنجاء گفته شد جايگاه مدفوع را پاك ميكند .
سيزدهم: ذبح و تزكيه
(مسئله 220) خوني كه از ذبيحه به مقداري متعارف خارج ميشود و باقيمانده خونهاي در گوشت آن حيوان پاك ميباشد .
چهاردهم: نزح آب
(مسئله 221) اگر حيوان ميته و يا نجاست همانند مدفوع در آب چاه واقع شود آن مقدار دلوهايي منصوصي كه در روايت ذكر شده از آب آن چاه بكشد،آب چاه علي فرض نجس شدن آن پاك ميشود .
پانزدهم: تيمم
(مسئله 222) اگر آب براي غسل دادن ميت پيدا نشود و يا غسل دادن او متعذر باشد بدل از غسل تيمم دهد ، بنا بر اقوي تيمم پاك كننده بدن ميت ميباشد .
شانزدهم : استبراء
(مسئله 223) بعد از بول استبراء به خرطات و بعد از خروج مني استبراء به بول پاك كننده آن رطوباتي ميباشد كه بعد از استبراء خارج و ديده ميشود و يا استبراء مانع از حكم به نجاست آن رطوبات است .
هفدهم و هجدهم: زوال و تغيير
(مسئله 224) اگر آب جاري كه اقسامي دارد به بو يا رنگ و يا به مزه نجاست تغيير كند نجس ميشود ، هنگامي اين اوصاف زائل شود پاك ميشود .