زكات غلات أربعه «گندم ، جو، خرما و كشمش»
(مسئله 1983) زكات «گندم و جو» از وقتي واجب ميشود كه به آنها گندم و جو گفته شود ؛ و بنا بر احتياط زكات «كشمش و مويز» از زمان شروع به انگور شدن واجب ميشود ؛ و زكات خرما وقتي واجب ميشود كه رنگ آن زرد يا سرخ شود .
(مسئله 1984) زمان محاسبه نصاب گندم ، جو ، خرما و كشمش وقتي است كه خشك شده باشند؛ پس اگر وزن آن موقعي كه تر است به حد نصاب برسد و بعد از خشك شدن كمتر از آن شود زكات واجب نميشود .
(مسئله 1985) اگر گندم ، جو ، غوره و خرما را پيش از زمان واجب شدن زكات مصرف كنند ، اگر چه خشك آنها به اندازه نصاب برسد زكات آنها واجب نيست .
(مسئله 1986) خرمايي كه تازة آن را ميخورند و اگر بماند خيلي كم ميشود ، چنانچه خشك آن به اندازة نصاب برسد زكات آن واجب است .
(مسئله 1987) گندم ، جو ، كشمش و خرمايي كه زكات آنها داده شده اگر چند سال هم نزد انسان بماند زكات ندارد .
(مسئله 1988) اگر مقداري خرما يا انگور تازه دارد كه خشك آن به اندازة نصاب ميرسد، احوط آن است كه زكات را تا موقع خشك شدن تأخير بيندازد . و چنانچه با قصد زكات از تازة آن به اندازة زكات به مستحق بدهد خالي از اشكال نيست ؛ مگر اينكه به قصد قرض بدهد و بعد به جاي زكات حساب كند .
(مسئله 1989) اگر گندم ، جو ، خرما و يا كشمش كه مشمول زكات شده داراي جنس خوب و بد باشد ، بنا بر احتياط واجب زكات هركدام از خوب و بد را از خود آنها و بهتر است همه را از جنس خوب پرداخت نمايد ؛ و زكات همه را نميتواند از جنس بد بدهد .
(مسئله 1990) اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد و زراعت و ميوة آنها در يك وقت به دست نميآيد گندم يا جو يا خرما و يا انگور داشته باشد و همة آنها محصول يك سال محسوب شود ، چنانچه چيزي كه اول ميرسد به اندازة نصاب باشد بايد زكات آن را همان وقت بپردازد ، و زكات بقيه را هر وقت به دست ميآيد پرداخت نمايد . و اگر آنچه اول ميرسد به اندازة نصاب نباشد صبر كند تا بقية آن برسد ؛ پس اگر روي هم به مقدار نصاب شود زكات آن واجب است ؛ و در غير اين صورت واجب نميشود . و شرط نيست آنچه اول رسيده است باقي باشد .
(مسئله 1991) اگر درخت خرما يا انگور در يك سال دو مرتبه ميوه دهد ، چنانچه روي هم به مقدار نصاب باشد بنا بر احتياط زكات آن را بدهد .
(مسئله 1992) اگر كسي انگور يا خرما را بر روي درخت قبل از تعلق زكات ، و يا گندم و جو را قبل از دانه بستن بخرد و به حد نصاب برسد بايد زكات آن را بپردازد ؛ ولي اگر بعد از تعلق زكات بخرد يا اجاره نمايد زكات بر عهدة فروشنده بوده است ، و اگر او زكات را نپرداخته باشد ، معامله نسبت به مقدار زكات محل اشكال است ؛ مگر اينكه فروشنده زكات را از مال ديگر بدهد .
نصاب غلّات
(مسئله 1993) نصاب گندم ، جو ، خرما و كشمش «288 من تبريز منهاي 45 مثقال» است كه تقريباً معادل «863 كيلو و 790 گرم» ميشود ؛ پس هرگاه به اين مقدار برسد بايد زكات آن را بپردازد .
(مسئله 1994) اگر گندم ، جو ، خرما و يا انگور از آب باران يا نهر و يا رودخانه آبياري شود و يا از رطوبت زمين استفاده كند زكات آن «يک دهم» است ؛ و اگر با دلو يا پمپ و مانند آن از رودخانه يا چاه آب بكشند و آبياري نمايند زكات آن «يک بيستم» ميباشد . و چنانچه از هردو به طور مساوي استفاده شود زكات نصف آن يك دهم و نصف ديگر يك بيستم است ؛ و اگر به طور مساوي نباشد ملاك نظر عرف خواهد بود .
(مسئله 1995) اگر آبياري گندم ، جو ، خرما و يا انگور به شكل مؤثر با باران و مانند آن باشد زكات آن «يك دهم» است ؛ هر چند به مقداري كم از طريق ديگر هم آبياري شود. ولي اگر وسيلة اصلي و مؤثر آبياري دلو و مانند آن باشد زكات «يك بيستم» است ؛ هر چند به گونهاي ديگر هم به مقدار كمي آبياري شده باشد .
(مسئله 1996) اگر زراعتي را با دلو و مانند آن آبياري كنند و در زميني كه مجاور آن است كشت كنند كه از رطوبتآن زمين استفاده نمايد و نياز به آبياري نداشته باشد ، زكات زراعتي كه با دلو آبياري شده «يك بيستم» و زكات زراعت مجاور آن بنا بر احتياط «يك دهم» است .
مخارج و هزينهها در زكات
(مسئله 1997) براي محاسبة زكات بنا بر احتياط قيمت بذر و مخارجي را كه براي گندم ، جو ، خرما و يا انگور كرده است كم نكند ؛ مگر آنچه را كه متعارف است از خود محصول ميدهند مانند: دستمزد نگهبان مزرعه و دروگر . و چنانچه پيش از كم كردن اينها به حد نصاب برسد بنا بر احتياط زكات بقيه را بدهد .
(مسئله 1998) اگر زمين و اسباب زراعت يا يكي از اين دو ملك خود او باشد نبايد كراية آنها را جزو مخارج حساب كند ؛ و نيز براي كارهايي كه خودش يا ديگري بدون اجرت انجام داده چيزي از حاصل كسر نميشود ؛ بلكه بنا بر احتياط براي كارهايي كه ديگري با اجرت انجام داده نيز چيزي از حاصل كسر نكند .
(مسئله 1999) اگر وسايل و آلات يا زميني را براي زراعت بخرد پول آنها جزو مخارج نيست ؛ همچنين اگر درخت انگور يا خرما را بخرد قيمت آن جزو مخارج نميباشد بلكه اگر خرما يا انگور يا زراعت را پيش از چيدن بخرد بنا بر احتياط پولي را كه پرداخته كسر نكند .
(مسئله 2000) كسيكه بدون وسايل لازم براي كشت و كار ـ مانند تراكتور يا گاو ـ ميتواند زراعت كند و با اين حال اينها را بخرد ، نبايد پولي را كه پرداخت كرده حساب نمايد ؛ بلكه اگر بدون اين وسايل نميتواند زراعت كند و آنها را بخرد و به واسطة زراعت به كلي از بين برود يا قيمت آن كم شود ، بنا بر احتياط قيمت آنها را نيز كم نكند .
(مسئله 2001) بنا بر احتياط هزينة وزن كردن گندم ، جو ، خرما و كشمش براي جدا نمودن مقدار زكات به عهده مالک است و از محصول كسر نميشود .