میقاتها و محل احرام
براي احرام جاهاي مخصوصي تعيين شده كه به آنها «ميقات» گفته ميشود، و بايد احرام از يكي از آن مكانها بسته شود؛ و مجموع آنچه در اين مقام گفته و تعيين شده يازده مكان است:
اول: «مسجد شجره» است كه در مكاني بنام «ذي الحليفه» در نزديكي مدينة منوّره در سر راه مكه واقع شده است. و آن ميقات اهل مدينه و هر كسي است كه خواسته باشد از راه مدينة منوّره به عمره يا حج برود.
(مسئله 147) بنابراحتياط واجب از خود مسجد و در داخل آن احرام ببندند نه در خارج آن، و بهتر است در قسمت قديمي مسجد احرام ببندند.
(مسئله 148) جايز نيست احرام را از مسجد شجره تأخير اندازند؛ مگر شخص مريض يا ضعيف و مانند آنان كه نميتوانند زياد در حال احرام بمانند، كه در اين صورت جايز است احرام را تأخير اندازند و از «جُحفه» كه در راه آنان به مكه واقع شده محرم شوند.
(مسئله 149) جنب و حائض ميتوانند در حال عبور از مسجد شجره احرام ببندند و نبايد در مسجد توقف كنند. پس ميتوانند در خارج مسجد لباس احرام را بپوشند و در حال عبور از مسجد نيّت كرده و لبّيک بگويند.
(مسئله 150) اگر جنب در اثر كثرت جمعيت نتواند در حال عبور از مسجد احرام ببندد و غسل هم ميّسر نيست و نميتواند صبركند تا مقدمات غسل فراهم شود، در اين صورت بنابراحتياط واجب تيمّم كند و داخل مسجد شود و در آنجا احرام ببندد.
(مسئله 151) اگر زن حائض نتواند در حال عبور از مسجد شجره احرام ببندد و نتواند صبركند تا پاک گردد بنابراحتياط دركنار مسجد و بيرون از آن احرام ببندد و در جُحفه احرام را تجديد نمايد. چنانكه ميتواند با نذر، خود را ملزم كند كه در خود مدينه احرام ببندد و بدون عبور از ميقات به مكه برود؛ ولي نذر زن شوهر دار بدون اذن شوهر محل اشكال است.
دوم: «جُحفه» است؛ و آن ميقات اهل شام و مصر و مغرب ميباشد؛ و همچنين ميقات هركسي است كه از آنجا عبوركند و در مسجد شجره احرام نبسته باشد.
سوم: «وادي عقيق» است؛ و آن ميقات اهل نجد و عراق و مشرق و هر كسيكه از آنجا عبوركند ميباشد. و جزء اول آن «مسلخ» و وسط آن «غَمره» و آخر آن «ذات عرق» ناميده ميشود.
(مسئله 152) افضل احرام از مسلخ است و پس از آن غَمره، و بنابراحتياط تا ذات عرق تأخير نيندازند؛ بلكه پيش از رسيدن به آن احرام ببندند، مگر در حال ضرورت يا تقيّه.
چهارم: «يَلَملَم» است كه نام كوهي است در جنوب مكه؛ و آن ميقات اهل يمن است و هركسيكه از آنجا عبوركند.
پنجم: «قَرن المنازل» است؛ و آن ميقات اهل طائف است و هركس كه از آنجا عبور كند.
ششم: منزل خود شخص است؛ و آن ميقات كسي است كه منزلش بعد از ميقات و بين ميقات و مكه واقع شده است. پس چنين كسي ميتواند از منزل و محل خودش به قصد احرام عمره يا حج احرام ببندد، و لازم نيست به ميقات برود؛ هر چند رفتن به ميقات هم مانعي ندارد، بلكه بهتر است.
هفتم: «مكة معظّمه» است؛ و آن ميقات حج تمتّع است كه پس از اتمام عمرة تمتّع از خود مكه به قصد احرام حج احرام ميبندند و به عرفات ميروند.
(مسئله 153) احرام حج تمتّع در هر جاي مكة قديم واقع شود كافي است؛ ولي افضل «مسجدالحرام» است؛ و بهترين مكان «مقام ابراهيم(ع)» يا «حجر اسماعيل(ع)» است. و چون شهر مكه توسعه پيدا كرده، بنابراحتياط هر چه نزديكتر به مسجدالحرام احرام ببندد تا مطمئن شود احرام در حدود مكه در صدر اسلام واقع شده و اين احتياط ترك نشود.
هشتم: «جعرانه» است؛ و آن مكاني است خارج از حرم، و بنابراحتياط محل احرام اهل مكه است براي حج افراد يا قران؛ هر چند بنابر مشهور جايز است از خود مكه و از منزل خود محرم شوند.
(مسئله 154) در حكم اهل مكه است كسيكه دو سال يا بيشتر مجاور مكة معظّمه شده است؛ هر چند قصد سكونت دائم نكرده باشد. ولي اگر كمتر از دو سال مانده باشد وظيفة او حج تمتّع است مگر اينكه مكه وطن او شده باشد؛ و بنابراحتياط واجب بايد براي احرام عمره به ميقات بلد خود يا يكي از ميقاتهاي پنجگانة ديگر برود، و براي احرام حج از مكه احرام ببندد؛ چنانكه تفصيل آن گذشت. و كسانيكه از شهرهاي دور به قصد حج قران يا حج افراد ميآيند، ميقات آنان يكي از ميقاتهاي پنجگانة نخست است.
نهم: «ادني الحلّ» است، يعني نزديكترين منطقة خارج از حرم به حرم؛ و آن ميقات عمرة مفردة كساني است كه در مكه تصميم به انجام آن ميگيرند.
(مسئله 155) همة كسانيكه در مكه تصميم ميگيرند عمرة مفرده بجا آورند ميقات آنان ادني الحلّ است. پس بايد به خارج حرم بروند و از آنجا احرام ببندند؛ و بهتر است براي احرام به «جعرانه» يا «حديبّيه» يا «تنعيم» بروند؛ و از همه نزديكتر به مسجد الحرام تنعيم است. و اما كسانيكه از شهرهاي دور به قصد عمره حركت ميكنند و به يكي از ميقاتها برميخورند، پس بايد براي عمرة مفرده و همچنين براي عمرة تمتّع از يكي از ميقاتها احرام ببندند.
دهم: «فخّ» است؛ و آن مكاني است در كنار مكة معظّمه. و آن بنابر قولي محل احرام بچههاي نابالغ است. يعني جايز است احرام آنان را تا فخّ تأخير اندازند. ولي بنابر قول ديگر محل احرام آنان نيز يكي از ميقاتهاست و فقط تبديل لباس دوختة آنان به لباس احرام جايز است در فخّ انجام شود؛ و احوط رعايت اين قول است.
يازدهم: محاذات يكي از ميقاتهاي پنجگانه نخست است، بنابر قول جمعي از فقها رضوان الله عليهم كه فرمودهاند اگر كسي از راهي به مكه ميرود كه به يكي از ميقاتهای پنجگانه برنميخورد، بايد محاذي ميقاتي كه به راه او نزديكتر است احرام ببندد؛ و اگر در راه، محاذي با چند ميقات ميشود بنابراحتياط محاذي اولين ميقات احرام ببندد. بنابراحتياط حجّاج محترم سعي كنند به يكي از ميقاتهاي پنجگانه بروند و از آنجا احرام ببندند.