احكام مصدود و محصور
(مسئله 685) «صدّ» به معناي منع و «حصر» به معناي حبس [1] است. و اصطلاحا «مصدود» به كسي گفته ميشود كه او را به زور و نا حق از عمره يا حج منع كرده باشند؛ و «محصور» به كسي گفته ميشود كه در اثر بيماري سخت از عمره يا حج بازمانده باشد.
(مسئله 686) اگر كسي به قصد عمره يا حج احرام ببندد، در صورت امكان واجب است آن را تمام كند؛ و اگر تمام نكند در احرام باقي ميماند.
1ـ احكام مصدود:
(مسئله 687) اگر كسي احرام بست براي عمرة تمتّع يا عمرة مفرده، پس او را به ناحق بازداشت كردند يا از رفتن به مكة معظّمه منع كردند و راه ديگري جز آن راه نيست يا اگر هست مخارج آن را ندارد، ميتواند در همان جايي كه منع شده يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند به نيّت خارج شدن از احرام قربانيكند و بنابراحتياط واجب به همين نيّت نيز تقصير نمايد؛ يعني مقداري از مو يا ناخن خود را بزند. و در اين صورت از احرام خارج ميشود و همة محرمات احرام حتي زن بر او حلال ميگردد.
(مسئله 688) اگر كسي با احرام عمره وارد مكة معظّمه شد و پس از ورود او را به ناحق بازداشت كردند يا از بجا آوردن اعمال عمره يا بعضي از آنها منع كردند، پس اگر ميتواند براي اعمال نايب بگيرد بنابراحتياط جمع كند بين نايب گرفتن و عمل به وظيفة مصدود؛ يعني پس از عمل نايب، قرباني و تقصير را نيز انجام دهد و از احرام خارج شود. واگر نميتواند نايب بگيرد به قرباني و تقصير از احرام خارج ميشود.
(مسئله 689) كسيكه از عمرة مفرده يا حج منع شده براي خارج شدن از احرام ميتواند به جاي تقصير سرخود را بتراشد، بلكه بهتر است؛ و اولي و احوط جمع است. ولي كسيكه از عمرة تمتّع منع شده پس از قرباني براي خارج شدن از احرام بنابراحتياط به تقصير اكتفا كند.
(مسئله 690) اگر پس از احرام عمره يا حج براي بدهي كه دارد او را بازداشت كردند يا از انجام اعمال منع كردند، پس اگر ميتواند بدهي خود را بدهد بايد بدهد و به عمل خود ادامه دهد و در احرام باقي است؛ ولي اگر نميتواند بدهد، حكم مصدود بر او جاري است.
(مسئله 691) اگر پس از احرام عمره يا حج براي وارد شدن در مكه يا انجام اعمال از او پولي را به ناحق مطالبه ميكنند بايد آن را بدهد مگر اينكه براي او حرج و مشقت داشته باشد يا مفسدة خيلي مهمي برآن مترتب باشد كه در اين صورت واجب نيست بدهد و حكم مصدود بر او جاري است.
(مسئله 692) اگر پس از احرام راه را بر او بستند ولي راه ديگري هر چند دورتر باز است و مخارج و امكانات آن را نيز دارد، در اين صورت واجب است در احرام بماند و از آن راه برود؛ هر چند احتمال بدهد كه حج از او فوت ميشود. و اگر از آن راه رفت و برحسب اتفاق حج از او فوت شد بايد با انجام يك عمرة مفرده از احرام خارج شود.
(مسئله 693) اگر پس از احرام حج از وقوف به عرفات و مشعر يا يكي از آنها ـ به گونهاي كه سبب فوت حج ميشود (وتفصيل آن در مسئلة 525 گذشت) ـ منع شد و راه ديگري نيز ندارد، در اين صورت حكم مصدود بر او جاري است و با قرباني و تقصير يا سرتراشيدن از احرام خارج ميشود.
(مسئله 694) اگر پس از وقوف در مشعر به طور كلي از رفتن به مني و مكة معظّمه منع شد و اطمينان دارد كه منع ادامه دارد، پس اگر ميتواند براي اعمال مني و مكه نايب بگيرد بنابراحتياط جمع كند بين نايب گرفتن و عمل به وظيفة مصدود؛ بدين گونه كه پس از رمي جمرة عقبه و قرباني نايب، خودش تقصير يا سرتراشيدن را انجام دهد، و پس از طواف و سعي و طواف نساء از طرف نايب، خودش وظيفة مصدود را انجام دهد و از احرام خارج شود. و اگر نميتواند نايب بگيرد، با عمل به وظيفة مصدود از احرام خارج شود. و اگر ميتواند صبر كند و اميد دارد كه در ايام تشريق منع از مني، و تا آخر ذيحجّه منع از مكه برطرف شود در اين صورت بنابراحتياط صبر كند و از احرام خارج نشود تا اعمال را انجام دهد، و در نتيجه حج او صحيح خواهد بود.
(مسئله 695) اگر پس از وقوف در مشعر فقط از رفتن به مني يا انجام اعمال آن منع شد، براي رمي جمرة عقبه و قرباني در مني نايب بگيرد و پس از عمل نايب، خودش تقصير يا سرتراشيدن را انجام دهد و سپس طواف و سعي و طواف نساء را بجا آورد و حج او صحيح است. و اگر نميتواند براي رمي جمرة عقبه و قرباني درمني نايب بگيرد، جاري شدن حكم مصدود بر او محل اشكال است؛ هر چند خالي از وجه نيست.
(مسئله 696) اگر پس از انجام اعمال مني در روز عيد از ورود به مكه يا انجام اعمال آن منع شد چنانچه ميتواند تا اواخر ذيحجّه صبر كند بنابراحتياط در احرام بماند؛ پس اگر پيش از انقضاي ذيحجّه مانع برطرف شد خودش طواف و سعي و طواف نساء را بجا آورد و از احرام خارج شود و حج او صحيح است؛ و اگر مانع برطرف نشد جمع كند بين نايب گرفتن و عمل به وظيفة مصدود؛ همچنين است اگر نميتواند تا آخر ذيحجّه صبر كند. و اگر نميتواند نايب بگيرد در اين صورت بنابر اقوي جايز است به وظيفة مصدود عمل كند و از احرام خارج شود، ولي حج او صحيح نيست.
(مسئله 697) اگر پس از انجام اعمال مني در روز عيد و انجام اعمال مكه فقط از اعمال مني در ايام تشريق يعني از بيتوته در مني و رمي جمرات سهگانه منع شد، حكم مصدود بر او جاري نيست و حج او صحيح است؛ پس اگر ميتواند، براي رمي جمرات سهگانه نايب بگيرد؛ و اگر نميتواند بنابراحتياط واجب در سال بعد خودش يا نايبش آن را قضا نمايد.
(مسئله 698) كسيكه مصدود شد اگر اطمينان يا مظنّه دارد كه مانع برطرف نميشود ميتواند فورا به وظيفة مصدود عمل نمايد و از احرام خارج شود و به شهر خود برگردد؛ ولي اگر مظنّه دارد كه پيش از فوت وقت حج مانع برطرف ميشود بنابراحتياط صبر كند و از احرام خارج نشود. و چنانچه صبر كرد و زماني مانع برطرف شد كه وقت حج تمتّع گذشته است، در اين صورت حج إفراد بجا آورد و پس از آن يك عمرة مفرده بجا آورد و حج او صحيح است و از حجَّه الاسلام كافي است؛ و اگر وقت حج به طور كلي گذشته است، در اين صورت بنابراحتياط جمع كند بين عمرة مفرده و عمل به وظيفة مصدود، هر چند بنابر اقوي انجام عمرة مفرده كافي است.
(مسئله 699) كسيكه از انجام عمرة تمتّع و حج تمتّعِ واجب منع شده و به دستوري كه گفته شد از احرام خارج شد، پس اگر مانع در همان سال برطرف شد و ميتواند دوباره محرم شود و عمره و حج را در همان سال بجا آورد بايد بجا آورد. و اگر مانع برطرف نشد، پس اگر عمره و حج از سالهاي گذشته بر او واجب و ثابت بوده و يا استطاعت او تا سال بعد باقي ماند بايد در سال بعد عمره و حج را بجا آورد. و اگر سال اول استطاعت او بوده و استطاعت او تا سال بعد باقي نماند لازم نيست در سال بعد حج بجا آورد و معلوم ميشود استطاعت نداشته است؛ ولي اگر وقت باقي است و ميتواند در همانجا به كسي نيابت دهد كه به جاي او عمره و حج بجا آورد بنابراحتياط واجب اين كار را انجام دهد.
همچنين است حكم كسيكه حج إفراد يا حجِ قران يا عمرة مفرده براو واجب بوده و در حال انجام آن مصدود شد و از احرام خارج گرديد. و اگر در حج مستحب يا عمرة مستحب مصدود شد قضاي آن در سال بعد واجب نيست؛ هر چند خوب است.
(مسئله 700) اگر كسي احرام عمره بسته و در اثر بيماري نميتواند وارد مكه شود و ميخواهد از احرام خارج شود، بايد با اين قصد يك قرباني دهد؛ و بنابراحتياط واجب قرباني يا پول آن را به وسيلة شخص مورد اعتمادي به مكه بفرستد و با او قرار گذاردكه در روز خاصي، در ساعت معيني به نيابت او آن را ذبح كند، و پس از رسيدن ساعت تعيين شده خودش تقصير كند. و در نتيجه همة محرمات احرام بر او حلال ميشود مگر زن؛ و بنابراحتياط در حلال نشدن زن بين عمرة تمتّع و عمرة مفرده فرقي نيست. و بنابر احتياط ذبح كنندة قرباني نيز به نيّت خارج شدن منوب عنه از احرام آن را ذبح نمايد.
(مسئله 701) اگر احرام عمره بسته و وارد مكة معظّمه شده و در اثر بيماري خودش نميتواند طواف و سعي را بجا آورد، پس در صورت امكان او را به دوش گيرند يا بر تخت روان و مانند آن بخوابانند و طواف و سعي دهند؛ اگر به هيچ گونه ممكن نيست او را طواف دهند، به نيابت او طواف و سعي را بجا آورند و پس از آن خودش تقصير كند و از احرام خارج شود.
و در عمرة مفرده طواف نساء را نيز در حد امكان خودش هر چند به كمك ديگران بجا آورد؛ و اگر ممكن نيست به نيابت او بجا آورند. و در نتيجه همة محرمات حتي زن بر او حلال ميشود.
(مسئله 702) اگر كسي احرام حج بسته ولي در اثر بيماري نميتواند به عرفات و مشعر برود و ميخواهد از احرام خارج شود، بايد با اين قصد يك قرباني بدهد؛ و بنابراحتياط واجب قرباني يا پول آن را به وسيلة شخص مورد اعتمادي به مني بفرستد تا در روز عيد به نيابت او به قصد خارج شدن از احرام قرباني شود؛ پس در روز عيد در ساعت تعيين شده تقصير كند. و در اين صورت همة محرمات احرام بر او حلال ميشود مگر زن بنابر مشهور و احتياط.
(مسئله 703) آنچه راجع به شخص مصدود از اعمال مني و مكه يا فقط از اعمال مكه يا از اعمال مني در روز عيد يا در ايام تشريق گفته شد، و همچنين آنچه راجع به وظيفة مصدود نسبت به انجام حج و عمرة ناتمام گفته شد (در مسائل «699 ـ 694») در محصور نيز جاري است؛ هر چند بين آنها فرقهايي وجود دارد كه مهم آنها دو چيز است:
اول: مصدود قرباني خود را در جاي خود ذبح ميكند، هر چند خارج حرم باشد؛ ولي محصورِ در احرام عمره آن را به مكة معظّمه، و محصورِ در احرام حج به مني ميفرستد و تا زمان ذبح آن صبر ميكند؛ چنانكه گذشت.
دوم: بر مصدود پس از قرباني و تقصير، همة محرمات حلال ميشود حتي زن؛ ولي در محصورِ در عمرة مفرده و حج، زن حلال نميشود تا در آينده وظيفة خود را به گونهاي كه خواهيم گفت انجام دهد؛ همچنين است در عمرة تمتّع بنابراحتياط .
(مسئله 704) چنانكه گفته شد پس از قرباني و تقصير، زن بر محصور حلال نميشود. پس اگر احرام او براي عمرة واجب يا حج واجب بوده بايد از زن اجتناب كند تا زمانيكه عمره يا حج واجب خود را انجام دهد و طواف و سعي واجب در آن را بجا آورد؛ هر چند اگر پيش از زمان حج واجب، به عمرة مفرده نيز موفق شد زن بر او حلال ميشود. و اگر احرام او براي حج مستحب يا عمرة مستحب بوده، هر چند قضاي آنها واجب نيست ولي چنانچه براي قضاي آنها برگشت، زماني زن بر او حلال ميشود كه آنها را با طواف و سعي آنها انجام دهد؛ و اگر برنگشت بايد براي طواف نساء نايب بگيرد، و بهتر است براي مجموع طواف و سعي و طواف نساء نايب بگيرد؛ پس بعد از عمل نايب، زن بر او حلال ميشود. و اگر در حج يا عمرة واجب به طور كلي از قضاي آنها عاجز شد، براي آنها نايب بگيرد؛ و اگر نميتواند براي حج و عمره نايب بگيرد، براي طواف و سعي و طواف نساء نايب بگيرد. و در اين صورت بنابر اقوي زن بر او حلال ميشود.
(مسئله 705) اگر معلوم شد نايبِ شخص محصور قرباني را انجام نداده و محصور به اعتماد او برخي از محرمات احرام را مرتكب شده است، محصور گناه نكرده و كفاره نيز بدهكار نيست؛ ولي بنابر احتياط واجب از زماني كه معلوم شد قرباني انجام نشده از محرمات احرام اجتناب كند و دوباره قرباني يا پول آن را بفرستد تا به نيابت او قرباني شود.
(مسئله 706) اگر محصور پس از فرستادن قرباني يا پول آن حالش بهتر شد به گونهاي كه ميتواند به راه خود ادامه دهد واجب است وظيفة خود را تعقيب كند. پس اگر احرام عمرة تمتّع بسته بايد به مكه رود و عمره و حج تمتّع را بجا آورد؛ و اگر وقت تنگ شده به گونهاي ميترسد حج فوت شود نيّت خود را به حج إفراد برگرداند، پس اگر دو وقوف يا دست كم وقوف به مشعر را درك كرد حج او صحيح است و بايد پس از تمام شدن حج يك عمرة مفرده بجا آورد و از حجَّه الاسلام كفايت ميكند.
و اگر وقوفها را درك نكرده ولي هنوز قرباني كه فرستاده بود ذبح نشده نيّت خود را به عمرة مفرده برگرداند و آن را تمام كند و بدين وسيله از احرام خارج شود؛ همچنين است بنابراحتياط واجب و مشهور اگر قرباني او ذبح شده باشد. و در صورتيكه حج از سالهاي پيش واجب بوده يا استطاعت او باقي ماند، در سال بعد عمره و حج تمتّع را بجا آورد.
(مسئله 707) محصور اگر پيش از رسيدن قرباني به مقصد از روي ضرورت و ناچاري سر خود را تراشيد بايد كفاره دهد؛ و كفارة آن چنانكه در «مسئله 325» گفته شد ذبح گوسفند يا سه روز روزه يا اطعام شش مسكين است، كه به هر كدام بايد دو مدّ طعام كه حدود يك كيلو و نيم طعام است بدهد. و اين كفاره براي تراشيدن سر است نه براي خارج شدن از احرام .
(مسئله 708) چنانكه گفته شد زمان و مكان مقرر براي ذبح قرباني محصور در احرامِ حج روز عيد در مني است؛ و در احرام عمره مكان آن مكة معظّمه است؛ و بنابراحتياط زمان آن پيش از رفتن به حجاج به عرفات تعيين ميشود.
(مسئله 709) اگر كسي تصادف كرد و با همان حال او را به ميقات بردند و مُحرم شد احرام او صحيح است. پس اگر ميتواند اعمال را هر چند با كمك ديگران و با نايب گرفتن نسبت به اعمالي كه نيابت بردار است انجام دهد؛ و اگر احساس كرد نميتواند در اين صورت به وظيفة محصور عمل كند و از احرام خارج شود.
و اگر ميتواند با احرام ذكر شده عمرة مفرده بجا آورد بنابراحتياط جمع كند بين وظيفة محصور و عمرة مفرده، ودر اين صورت زن نيز براو حلال ميشود.
(مسئله 710) اگر پس از احرام در اثر مانعي غير از منع ظالم، يا بيماري مانند شكستن پا، يا گم كردن راه، يا از بين رفتن مخارج راه يا تصادف يا خرابي راه يا مركب سواري و يا گرما يا سرماي سخت نتواند عمره و حج خود را تمام كند بنابر اقوي حكم مصدود و محصور بر او جاري است. پس ميتواند خود را از احرام خارج كند؛ و بنابراحتياط به وظيفة محصور عمل نمايد.
(مسئله 711) مستحب است انسان هنگام احرام عمره يا حج با پروردگار خود شرط كند كه هر جا در اثر مانعي نتواند اعمال را ادامه دهد خداوند او را آزاد و از احرام خارج نمايد. و آيا اين شرط فقط مستحب است و جنبة تشريفات دارد و يا نتيجة عملي نيز بر آن مترتب است ـ چنانكه جمعي از فقها فرمودهاند كه نتيجه شرط، خارج شدن
مصدود و محصور است از احرام بدون قرباني ـ مسئله مورد اختلاف است. و احوط اجراي احكام احكامي است كه براي مصدود و محصور گفته شد؛ خواه در احرام شرط واقع شده باشد يا نه.
_________________________
[1] ـ «حبس» به معناي باز ماندن از انجام كاري.