احکام وکالت

«وكالت» آن است كه انسان كاري را كه می‌تواند در آن دخالت كند و لازم نيست خودش انجام دهد به ديگری واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد ؛ به طور مثال كسی را وكيل كند تا منزل او را بفروشد يا زنی را برای او عقد كند و يا در دادگاه از طرف او طرح دعوی را دفاع نمايد .

(مسئله 2474) اگر انسان كسی را كه در شهر ديگری است وكيل نمايد و برای او وكالتنامه بفرستد و او قبول كند ، اگر چه وكالتنامه بعد از مدتی برسد ، وكالت صحيح است .

(مسئله 2475) اگر وكيل را عزل كند ، يعنی از كار بركنار نمايد ، بعد از آن‌كه خبر عزل او برسد ، نمی‌تواند آن كار را انجام دهد ، ولي اگر پيش از رسيدن خبر عزل آن كار را انجام داده باشد صحيح است .

(مسئله 2476) سفيه يا ورشكسته‌ای كه توسط حاكم شرع از تصرف در اموال خود منع شده ـ چون حق تصرف در اموال خود را ندارد ـ نمی‌تواند برای تصرف در اموال خود وكيل بگيرد .

(مسئله 2477) وكالت تنها در مواردي صحيح است كه شرعاً مباشرت شخص در آن شرط نباشد ؛ پس در مواردي ـ همچون قسم خوردن و شهادت دادن نزد حاكم شرع و عبادات بدنی مثل نماز و روزه ـ كه مباشرت شرط مي‌باشد وكيل گرفتن صحيح نيست ؛ اما در عبادات مالی مثل پرداخت زكات و خمس وكالت مانعي ندارد .

(مسئله 2478) در وكالت خواندن صيغه عربي شرط نيست ؛ بلكه اگر انسان به ديگري بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم بفهماند كه قبول نموده ـ مثلاً مال خود را به كسی بدهد كه برای او بفروشد و او هم آن مال را بگيرد ـ وكالت صحيح است .

(مسئله 2479) اگر اصل وكالتِ وكيل را به شرطی معلق نمايند صحيح نيست ؛ ولی اگر وكالت معلق نباشد و مورد وكالت را مشروط به شرطی نمايند اشكال ندارد .

(مسئله 2480) موكِّل ـ يعنی كسی كه ديگری را وكيل مي‌كند ـ و نيز كسی كه وكيل مي‌شود بايد بالغ و عاقل باشند و از روی قصد و اختيار اقدام كنند ؛ ولي بچه‌اي كه خوب و بد را تشخيص مي‌دهد اگر فقط در خواندن صيغه وكيل شود و آن را با توجه به معنا و شرايطش بخواند صيغه‌اي كه خوانده صحيح است .

(مسئله 2481) وكيل شدن شخص سفيه و ورشكسته مانعی ندارد .

(مسئله 2482) كاری را كه انسان نمي‌تواند انجام دهد يا شرعاً نبايد انجام دهد ، نمي‌تواند براي انجام آن از طرف ديگری وكيل شود ؛ مثلاً كسی كه در احرام حج است چون نبايد صيغة عقد زناشويی را بخواند ، نمي‌تواند براي خواندن صيغه از طرف ديگری وكيل شود .

(مسئله 2483) اگر انسان كسي را براي انجام تمام كارهاي خودش وكيل كند صحيح است ؛ ولي اگر براي يكي از كارهای خود وكيل نمايد و كار خاصي را در نظر گرفته باشد بايد آن را معين كند ؛ وگرنه وكالت صحيح نيست .

(مسئله 2484) وكالت براي دفاع از متهم در دادگاه اشكال ندارد . ولي چنانچه وكيل يقين به محق نبودن شخص متهم از نظر شرعي داشته باشد وكالت براي دفاع از او جايز نيست ؛ مگر اين‌كه به نحوی به حقوق او تجاوز شده باشد كه در اين صورت دفاع از حقوق مشروع او اشكال ندارد ؛ بلكه در بعضي موارد واجب مي‌باشد .

(مسئله 2485) وكالت در آباد كردن زمينهاي موات ، صيد كردن ماهيها و به طور كلي در به دست آوردن چيزهاي مباح صحيح است ؛ و آنچه را كه وكيل به قصد موكل خود آباد يا صيد مي‌كند و يا به دست مي‌آورد ملك موكل مي‌باشد .

(مسئله 2486) كافر مي‌تواند از طرف مسلمان وكيل شود ؛ چنانكه مسلمان نيز مي‌تواند وكيل كافر شود .

(مسئله 2487) وكالت عقد جايز است و هر يك از دو طرف مي‌تواند آن را به هم بزند . مگر اين‌كه در ضمن عقد لازمي به هم نزدن آن شرط شده باشد ؛ مثلاً در ضمن عقد ازدواج شرط كنند كه زن تا پنجاه سال از طرف شوهر وكيل باشد كه هرگاه شوهر دو ماه به او خرجي ندهد يا مسافرت طولاني نمايد خود را طلاق دهد و شرط كنند كه شوهر او را عزل نكند ، كه در اين صورت اين وكالت تا پنجاه سال پا برجاست و شوهر نمي‌تواند آن را به هم بزند .

(مسئله 2488) در مواردي كه مي‌توان وكالت را به هم زد اگر موكل وكيل خود را بركنار نمايد ، بعد از آن‌كه خبر به او رسيد نمي‌تواند آن كار را انجام دهد ؛ ولي اگر پيش از رسيدن خبر آن كار را انجام داده باشد صحيح است .

(مسئله 2489) وكيل مي‌تواند از وكالت كناره‌گيري كند ؛ و اگر موكل غايب هم باشد اشكال ندارد .

(مسئله 2490) وكيل نمي‌تواند كاري را كه برای آن وكيل شده به ديگري بسپارد ؛ مگر اين‌كه موكل به او اجازة وكيل گرفتن را داده باشد ، كه در اين صورت به هرگونه كه به او اجازه داده مي‌تواند رفتار نمايد . همچنين است اگر از ظاهر امر مشخص باشد كه اجازة وكيل گرفتن را داده است ؛ مثلاً كار به گونه‌اي باشد كه معلوم است خود وكيل به تنهايي نمي‌تواند انجام دهد . و چنانچه موكل گفته باشد كه براي من وكيل بگير ، بايد از طرف او وكيل بگيرد و نمي‌تواند كسي را از طرف خودش وكيل نمايد .

(مسئله 2491) اگر وكيل با اجازه موكل فرد ديگري را از طرف او وكيل كند وكيل نمي‌تواند او را بركنار نمايد ؛ و اگر وكيل اول بميرد يا بركنار شود وكالت وكيل دوم باطل نمي‌شود . ولي اگر وكيل با اجازة موكل فرد ديگري را از طرف خودش وكيل كند ، هم موكل و هم وكيل اول مي‌توانند وكيل دوم را بركنار نمايند ؛ و اگر وكيل اول بميرد يا بركنار شود وكالت وكيل دوم باطل مي‌شود .

(مسئله 2492) اگر شخصی چند نفر را برای انجام كاری وكيل كند يكی از سه صورت را دارد:

اگر به آنها اجازه دهد كه هركدام به تنهايي در آن كار اقدام كند ، هركدام از آنان می‌تواند آن كار را انجام دهد ؛ و چنانچه يكی از آنان بميرد يا بركنار شود وكالت ديگران باطل نمي‌شود .

اگر به آنان گفته باشد كه با هم انجام دهند ، نمی‌توانند به تنهايی اقدام نمايند ؛ و چنانچه يكی از آنان بميرد يا بركنار شود وكالت ديگران هم باطل می‌شود .

اگر نگفته باشد كه با هم يا به تنهايی انجام دهند و از ظاهر حرف او هم مشخص نباشد ، در اين صورت نيز نمي‌توانند به تنهايی اقدام كنند .

(مسئله 2493) هرگاه وكيل يا موكل بميرد يا ديوانة هميشگي شود وكالت باطل مي‌شود ؛ و اگر گاهی ديوانه يا بيهوش شود بنا بر احتياط نبايد به معامله‌ای كه وكيل انجام می‌دهد ترتيب اثر دهد .

(مسئله 2494) اگر چيزی كه برای تصرف در آن وكيل شده يا موضوع و مورد وكالت از بين برود وكالت باطل مي‌شود .

(مسئله 2495) اگر موكل براي كاری كه وكيل انجام مي‌دهد چيزی قرار دهد ، پس از انجام آن كار بايد به قرار خود عمل نمايد .

(مسئله 2496) اگر وكيل در نگهداري اموالي كه در اختيار اوست كوتاهي كند يا در غير آن مقداری كه به او اجازه داده‌اند تصرف كند و اموال تلف شود ضامن است و بايد جبران نمايد ؛ ولی اگر كوتاهی نكند و در غير از مقداری كه اجازه دارد تصرف نكند و به طور اتفاق آن مال از بين برود ضامن نمي‌باشد .

(مسئله 2497) اگر دو نفر در اصل وكالت اختلاف پيدا كنند ، ادعاي كسی كه منكر آن است با قسم مقدم می‌باشد ؛ و اگر در ضايع شدن مال مورد وكالت يا در كوتاهی وكيل در حفظ آن اختلاف نمايند ، ادعای وكيل با قسم مقدم است.