احكام نذر و عهد

«نذر» آن است كه انسان كار نيكي را براي خدا بر خود واجب كند ، و يا ترک كاري را كه انجام ندادن آن بهتر است براي خدا بر خود واجب نمايد.

(مسئله 3066) نذر بر چند قسم است:

1ـ نذري كه براي شكر نعمت دنيوي يا اخروي باشد ؛ مثلاً بگويد: « از براي خداست بر من كه اگر مرا توفيق حج داد يا به من فرزندي عطا نمود فلان كار خير را انجام دهم» ، يا براي شكر ترك گناه يا رفع بلا يا بيماري و يا ساير مشكلات صورت بگيرد ؛ مثلاً بگويد: «از براي خداست بر من كه اگر از فلان گناه محفوظ ماندم يا بيمارم شفا يافت فلان عمل خير را انجام دهم» . به اين قسم نذر كه براي شكرگزاري انجام مي‌شود «نذر برّ» گفته مي‌شود .

2ـ نذري كه براي زجر و بازداشتن خود از عمل حرام يا مكروه انجام مي‌دهد ؛ مثلاً مي‌گويد: «از براي خداست بر من كه اگر عمداً غيبت كردم يك روز روزه بگيرم» . اين قسم نذر را «نذر زجر» مي‌گويند .

3ـ نذري كه مطلق بوده و مشروط و معلق به چيزي نباشد ؛ به عنوان مثال بگويد : «از براي خداست بر من كه فردا را روزه بگيرم» . و به اين قسم نذر«نذر تبرّعي» مي‌گويند .

(مسئله 3067) در نذر مجردِ نيت و قصد كافي نيست و بايد صيغه خوانده شود ؛ ولي خواندن به عربي لازم نيست . بنابراين اگر به فارسي يا هر لغت ديگر بگويد: «از براي خداست برمن كه اگر بيمار بهبود يافت فلان كار را انجام دهم» نذر او صحيح است ، و هنگامي‌كه بيمار بهبود يافت كاري را كه نذر كرده بر او واجب مي‌شود .

(مسئله 3068) عبارت «براي خدا » به هر زبان كه باشد بايد در صيغة نذر گفته شود ؛ و اگر در قلب آن را نيت كند كافي نيست و نذر واقع نمي‌شود .

(مسئله 3069) نذر كننده بايد بالغ و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند ؛ بنابراين نذر كردن كسي كه او را مجبور كرده‌اند يا به واسطة عصباني شدن بي‌اختيار نذر كرده صحيح نيست .

(مسئله 3070) فرد سفيهي كه معمولاً مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف مي‌كند چنانچه نذر كند ، نذرهاي مربوط به مالش صحيح نيست . همچنين كسي كه حاكم شرع او را از تصرف در اموالش منع كرده است .

(مسئله 3071) نذر زن بدون اجازة شوهر محل اشكال است ؛ ولي اگر با اجازة شوهر نذر كند شوهر نمي‌تواند آن را به هم بزند يا او را از عمل به نذر باز دارد .

(مسئله 3072) اگر فرزند با اجازة پدر نذر كند به آن عمل نمايد ؛ بلكه اگر بدون اطلاع و اجازه هم نذر كند بنا بر احتياط واجب بايد به آن نذر عمل كند ؛ مگر اين‌كه پدر نهي كند و با نهي او عمل از رجحان بيفتد .

(مسئله 3073) پدر يا مادر نمي‌توانند از طرف فرزند خود و بدون اجازة او نذر كنند پس اگر نذر كنند دختر خود را مثلاً به سيد شوهر دهند و دختر پس از مكلف شدن راضي نشود نذر آنان اعتباري ندارد .

(مسئله 3074) انسان كاري را مي‌تواند نذر كند كه انجام آن برايش ممكن باشد ؛ بنابراين كسي كه نمي‌تواند پياده به مكه برود اگر نذر كند پياده برود نذر او صحيح نيست .

(مسئله 3075) نذر در مورد كارهايي صحيح است كه شرعاً مطلوب باشد ؛ بنابراين اگر نذر كند كار حرام يا مكروهي را انجام دهد يا كار واجب يا مستحبي را ترك كند نذر او صحيح نيست .

(مسئله 3076) اگر نذر كند كار مباحي را انجام دهد يا ترك نمايد ، چنانچه انجام و ترك آن از هر جهت مساوي باشد نذر او صحيح نيست ؛ و اگر انجام آن از جهتي بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند ـ به عنوان مثال نذر كند كه فلان غذا را بخورد تا براي عبادت نيرو پيدا كند ـ نذر او صحيح است ؛ و نيز اگر ترك آن از جهتي بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند كه آن را ترك نمايد ـ مثلاً براي اين‌كه استعمال دخانيات ضرر دارد و نذر كند كه آن را استعمال نكند ـ نذر او صحيح مي‌باشد .

(مسئله 3077) اگر نذر كند عملي را نجام دهد بايد به همان‌گونه كه نذر كرده به جا آورد و تغيير آن جايز نيست ؛ پس اگر نذر كند روز اول ماه صدقه بدهد و يا روزه بگيرد ، چنانچه قبل يا بعد از آن به جا آورد كفايت نمي‌كند ؛ همچنين اگر نذر كند وقتي بيمار او خوب شد صدقه بدهد ، چنانچه پيش از بهبودي او صدقه را بپردازد كافي نيست .

(مسئله 3078) اگر نذر كند روزه بگيرد و وقت و مقدار آن را معين نكند گرفتن يك روز روزه كافي است ؛ و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار و خصوصيات آن را معين نكند خواندن يك نماز دو ركعتي كفايت مي‌كند ؛ و اگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معين نكند بايد طوري باشد كه بگويند صدقه داده است . همچنين اگر نذر كند كاري را كه براي خدا به جا آورد انجام هر كار نيكي كفايت مي‌كند ؛ مگر اين‌كه كار خاصي را در نظر گرفته باشد .

(مسئله 3079) اگر نذركند روز معيني را روزه بگيرد بايد همان روز را روزه بگيرد ، و بنا بر احتياط مستحب در آن روز بدون ضرورت مسافرت نكند ؛ و چنانچه مسافرت كرد يا مريض شد يا آن روز مصادف با عيد فطر يا قربان شد و يا زن خون حيض يا نفاس ديد ، در آن روز روزه نگيرد و بنا بر احتياط واجب قضاي آن را به جا آورد .

(مسئله 3080) اگر انسان از روي اختيار به نذر خود عمل نكند بايد كفاره بدهد ؛ و كفارة آن بنا بر احتياط واجب آن است كه يك بنده را آزاد نمايد يا شصت فقير را غذا دهد و آنها را سير كند .

(مسئله 3081) اگر نذر كند تا وقت معيني كاري را ترك كند ، بعد از گذشتن آن وقت مي‌تواند آن كار را انجام دهد ؛ و اگر پيش از گذشتن وقت از روي اختيار آن را انجام دهد بايد كفاره بدهد . ولي اگر پيش از وقت از روي فراموشي يا ناچاري و يا اشتباه انجام دهد دو صورت دارد:

اگر مقصود نذر كننده اين باشد كه تا آن وقت معين هر دفعه‌اي از آن عمل را مستقلاً بر خود حرام كند ، چنانچه دوباره آن را بدون عذر انجام دهد بايد براي هر دفعه به مقداري‌كه در مسئله 3080 گفته شد كفاره بدهد ؛ ولي براي مرتبة اول كه از روي فراموشي يا ناچاري و يا اشتباه مرتكب شده كفاره لازم نيست .

اگر مقصودش اين بوده كه صرف‌الوجود آن را برخود حرام كند نه هر دفعه را جدا جدا ، يا شك كند قصدش چگونه بوده ، ديگر چيزي بر او نيست و از اين پس مي‌تواند آن عمل را انجام دهد .

(مسئله 3082) كسي‌كه نذر كرده عملي را ترك كند و وقتي براي آن معين نكرده است ، اگر از روي فراموشي يا ناچاري و يا اشتباه آن عمل را انجام دهد كفاره بر او واجب نيست ؛ ولي چنانچه مقصود نذركننده اين بوده كه هر دفعه‌اي از آن عمل را مستقلاً بر خود حرام كند ، اگر بدون عذر آن را به جا آورد بايد براي هر دفعه كفاره بدهد .

(مسئله 3083) اگر براي عملي‌كه نذر كرده وقتي معين نكرده است لازم نيست فوراً انجام دهد ؛ ولي بنا بر احتياط زياد تأخيز نيندازد .

(مسئله 3084) اگر نذركننده از انجام نذر خود در وقت آن عاجز شود نذرش منحل شده و از او ساقط مي‌گردد ؛ ولي اگر از انجام روزة نذري عاجز باشد بنا بر احتياط براي هر روز دو مدّ طعام (حدود 1500گرم) به فقيري صدقه دهد تا آن فقير به نيابت او روزه بگيرد و اگر ميسر نشد براي هر روز يك مدّ طعام صدقه دهد .

(مسئله 3085) اگر نذر كند مقدار معيني صدقه بدهد ، چنانچه پيش از دادن صدقه بميرد بايد آن مقدار را از مال او صدقه دهند . همچنين اگر نذر كرده حج به جا آورد يا ديگري را به حج بفرستد و يا رسيدن وقت حج و تمكن آن را ترک نمايد و از دنيا برود ، بايد از مال او آن را انجام دهند .

(مسئله 3086) اگر نذر كند به فقير معيني صدقه بدهد نمي‌تواند آن را به فقير ديگر بدهد ؛ و اگر آن فقير بميرد بنا بر احتياط به ورثة او بدهد .

(مسئله 3087) اگر نذر كند به زيارت يكي از امامان(علیهم السلام) ـ مثلاً به زيارت حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السلام) ـ مشرف شود ، چنانچه به زيارت امام ديگر برود كفايت نمي‌كند ؛ و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زيارت كند چيزي بر او نيست .

(مسئله 3088) كسي كه نذر كرده زيارت برود ولي غسل زيارت و نماز آن را نذر نكرده ، لازم نيست آنها را به جا آورد .

(مسئله 3089) اگر براي حرم يكي از امامان(علیهم السلام) چيزي نذر كند بايد آن را به مصرف حرم رساند ؛ و اگر براي خود امام(علیه السلام) نذر كند و مصرف معيّني را قصد نكرده باشد مي‌تواند به خدامي كه مشغول خدمت هستند بدهند يا به فقرا و زوار بپردازد و يا مسجد و مدرسه و مانندآن بساز و يا كار خير ديگري انجام دهد و ثوابش را هدية آن امام نمايد ؛ چنان‌كه مي‌تواند به مصارف حرم نيز برساند . همچنين است اگر براي يكي از اماكن متبركة  ديگر نذر نمايد .

(مسئله 3090) گوسفندي را كه براي صدقه يا براي يكي از امامان نذر كرده ، پشم آن و مقداري‌كه چاق مي‌شود و نيز بنا بر احتياط واجب شير و بچه‌اي كه از آن به دنيا آمده موبوط به نذر است و بايد در همان راه مصرف شود .

(مسئله 3091) هرگاه نذر كند اگر مريض او خوب شود يا مسافر او بيايد عملي را انجام دهد ؛ چنان‌چه معلوم شود كه پيش از نذر كردن مريض خوب شده يا مسافر آمده است عمل كردن به نذر لازم نيست .

(مسئله 3092) هرگاه نذر كند مالي را در راه معيّني مصرف كند و قبل از انجام آن از دنيا برود ، بنا بر احتياط واجب وصي او آن مال را به مصرف تعيين شده برساند ؛ ولي اگر نذر كرده تا زنده است خوش در هر سال مقدار معيّني از مال را در راه معيّني مصرف كند ، پس از مردن او ادامه آن واجب نيست .

(مسئله 3093) اگر نذر كرده مقدار معيّني از مال را به مصرف خاصي برساند و آن مصرف را فراموش كرده و بين چند مصرف مردد باشد ، بايد در هر يك از آن موارد همة آن مقدار را صرف نمايد ؛ و در صورتي كه مصرف را فراموش نكرده ولي مقدار معيّن از مال را فراموش كرده باشد ، هر مقدار آن را كه يقين دارد مصرف نمايد . و اگر عملي را نذر كرده و مردد بين چند عمل باشد ، بايد همة آن اعمال را انجام دهد ؛ و در صورتي كه مقدار عمل را فراموش كرده هر اندازه راكه يقين دارد انجام دهد .

(مسئله 3094) در «عهد» نيز همانند «نذر» بايد صيغه خوانده شود و نام خدا بر زبان جاري شود ؛ به اين صورت كه بگويد: «با خدا عهد كردم كه فلان كار را انجام دهم» . همچنين كاري را كه عهد مي‌كند انجام دهد بايد انجام آن بهتر از ترك آن باشد ؛ بلكه اگر كار مباحي باشد كه انجام و ترك آن مساوي است بنا بر احتياط آن را انجام دهد .

(مسئله 3095) هرگاه با خدا عهد كند كه كار خيري را انجام دهد آن عمل مطابق عهدي كه كرده بر او واجب مي‌شود ؛ و چنانچه به عهد خودعمل نكند بايد به عنوان كفاره يك بنده آزاد نمايد يا شصت فقير را سير كند يا دو ماه روزه بگيرد .

(مسئله 3096) اگر براي تخلف نذر يا قسم يا عهد خود كفاره‌اي معيّن كند به عنوان مثال بگويد: «با خدا عهدكردم كه ديگر سيگار نكشم و اگر كشيدم صد تومان صدقه بدهم» در اين‌صورت تخلف بايد تنها آنچه را معيّن نموده انجام دهد وكفاره ديگري واجب نيست.