اعمال مكة معظّمه
هشتم، نهم، دهم، يازدهم و دوازدهم از واجبات حج تمتّع: «طواف ، نماز طواف‌ ، سعي صفا و مروه ، طواف نساء و نماز آن» مي‌باشد.

(مسئله 619) بعد از انجام سه واجب مني در روز عيد، واجب است به مكه برود و طواف خانة خدا و نماز طواف و سعي را به همان گونه‌اي كه در عمره گفته شد انجام دهد. و پس از آنها طواف نساء و نماز آن را بجا آورد؛ هر چند طواف نساء و نماز آن از اجزاي حج نيستند، ولي واجبند و تا زماني‌كه آنها را بجا نياورده زن بر او حرام است.
و بهتر است براي اين اعمال در روز عيد و يا حدّاقل روز يازدهم ذيحجّه به مكه برود؛ هر چند تأخير آنها تا بعد از ايام تشريق مانعي ندارد؛ ولي بنابراحتياط بعد از ايام تشريق بدون تأخيرآنها را بجا آورد. و اگر معذور باشد تأخير آنها تا آخر ذيحجّه مانعي ندارد. و تا زماني‌كه آنها را انجام نداده بايد از زن و بوي خوش اجتناب كند.

(مسئله 620) طواف و نماز و سعي در اينجا از نظر كيفيت و واجبات و شرايط و احكام، مانند طواف و نماز و سعي  عمره است؛ فقط در آنجا نيّت عمره مي‌كرد و در اينجا بايد به نيّت حج آنها را بجا آورد. و در طواف نساء نيّت طواف نساء كند.

(مسئله 621) محل انجام اعمال پنج گانة ياد شده بعد از اعمال مني است و بنابراحتياط واجب جايز نيست در حال اختيار آنها را پيش از وقوف به عرفات بجا آورد.

(مسئله 622) براي چند طايفه جايز است طواف و نماز و سعي را پس از احرام حج و پيش از رفتن به عرفات انجام دهند:

اول: زني‌كه بترسد در برگشتن از مني حائض يا نفساء شود و نتواند بماند تا پاك شود.

دوم: پيرمرد يا پيرزني كه نتواند به مكه برگردد يا در اثر زياد بودن جمعيت از طواف عاجز باشد.

سوم: بيماري‌كه بترسد پس از برگشتن در اثر كثرت جمعيت نتواند طواف كند.

چهارم: كسي‌كه مي‌داند تا آخر ذيحجّه در اثر ترس يا جهاتي ديگر نمي‌تواند به مكه برگردد، يا نمي‌تواند طواف و سعي را بجا آورد.

(مسئله 623) سه طائفة اول كه طواف و سعي را جلو انداخته‌اند اگر به مكه برگشتند و مي‌توانند، بنابراحتياط سعي را دوباره بجا آورند؛ بلكه خوب است طواف را نيز در صورت امكان اعاده نمايند، هر چند واجب نيست. ولي طائفة چهارم اگر مي‌توانند به مكه برگردند و معلوم شد مانعي كه خيال مي‌كردند وجود ندارد بنابراحتياط واجب بايد طواف و سعي را اعاده نمايند.

(مسئله 624) كسي‌كه به جهتي از جهات مي‌ترسد به مكه برگردد جايز است طواف نساء را نيز جلو بيندازد. و طوائف ديگر نيز هر چند جايز است جلو بيندازند ولي بنابراحتياط در صورت امكان آن را اعاده نمايند.

(مسئله 625) اگر بعد از ورود به مكه نتواند بعضي از اعمال نامبرده را انجام دهد ـ مثل اينكه بيمار شود و به هيچ شكل هر چند با كمك و مساعدت ديگران نتواند طواف و سعي را بجا آورد يا زن حائض بوده يا حائض شود و كاروان به او مهلت ماندن را نمي‌دهد ـ براي آنچه مقدور او نيست بايد نايب بگيرد؛ و آنچه را مي‌تواند خودش بايد انجام دهد.

(مسئلة 626) تروك و محرمات احرام حج در سه مرحله حلال مي‌شوند:

اول: بعد از تقصير يا تراشيدن سر همة محرمات حلال مي‌شوند، غير از نزديكي با زن و بوي خوش؛ بلكه بنابراحتياط از صيد نيز هر چند در خارج حرم اجتناب نمايد. همچنين بنابراحتياط از ساير بهره بردنها مانند بازي كردن و بوسيدن و نيز عقد زن اجتناب نمايد.

دوم: بعد از سعي صفا و مروه بوي خوش حلال مي‌شود.

سوم: بعد از طواف نساء و نماز آن، زن و آنچه مربوط به زن است بر او حلال مي‌شود. ولي صيد در حرم خدا بر همه كس حرام است؛ هر چند در حال احرام نباشد. و صيد در خارج حرم پس از خارج شدن از احرام مانعي ندارد.

(مسئله 627) براي كساني‌كه در اثر ترس از حيض يا مرض يا جهات ديگر طواف و سعي و طواف نساء را جلو انداخته‌اند، پس از طواف و سعي محرمات احرام حلال نمي‌شود؛ بلكه پس از تقصير يا تراشيدن سر حلال مي‌شود.

     مسائل طواف نساء

(مسئله 628) طواف نساء و نماز آن در كيفيت و واجبات و شرايط و احكام مانند طواف حج و نماز آن مي‌باشد؛ فقط در نيّت بايد نيّت طواف نساء كند.

(مسئله 629) طواف نساء اختصاص به مرد ندارد؛ بلكه بر زن و خنثي و خصيّ (اخته) نيز واجب است. و اگر زن آن را بجا نياورد شوهر بر او حلال نمي‌شود؛ و مردان نيز اگر آن را بجا نياورند، زن بلكه بنابراحتياط واجب ساير امور مربوط به زن نيز بر آنها حلال نمي‌شود.

(مسئله 630) بنابراحتياط واجب بچة مميّز كه احرام بسته نيز براي حلال شدن زن يا شوهر براي او، بايد طواف نساء و نماز آن را بجا آورد؛ بلكه بنابراحتياط بچة غير مميّز را نيز اگر احرام بستند، وليّش او را به طواف نساء طواف دهد تا بعد از بلوغ ، زن يا شوهر براي او اشكال نداشته باشد.

(مسئله 631) طواف نساء و نماز آن هر چند واجبند، ولي ركن حج نيستند؛ بلكه اصلا جزو حج نيستند و حج بدون آنها صحيح است. لكن اگر آنها را بجا نياوردند زن يا شوهر حلال نمي‌شوند؛ بلكه حلال شدن همة امور مربوط به زن، از قبيل خواستگاري و عقد و گواهي بر عقد نيز بنابراحتياط واجب بر طواف نساء و نماز آن توقف دارد.

(مسئله 632) در حال اختيار بايد طواف نساء را پس از سعي بجا آورد، چنانكه سعي را نيز بايد پس از طواف حج و نماز آن بجا آورد. و اگر برخلاف ترتيب عمل كرده بايد اعاده كند به گونه‌اي كه ترتيب حاصل شود.

(مسئله 633) اگر در اثر فراموشي يا ندانستن مسئله، طواف نساء و نماز آن را پيش از سعي بجا آورد، بنابراحتياط پس از سعي آنها را اعاده نمايد؛ هر چند صحّت آنها خالي از وجه نيست.

(مسئله 634) زني‌كه مي‌ترسد حائض شود و نتواند طواف نساء را بجا آورد بنابراحتياط طواف و نماز آن راپيش از سعي بجا آورد؛ و چنانچه حائض نشد آن را اعاده كند و اگر حائض شد نايب بگيرد.

(مسئله 635) اگر زن حائض شد و كاروان او مهلت نمي‌دهند تا پاك شود و طواف نساء را بجا آورد بنابراحتياط واجب بايد نايب بگيرد.

(مسئله 636) در حج اجاره‌اي نايب بايد طواف نساء را به نيابت منوب عنه بجا آورد؛ و اگر آن را بجا نياورد، زن بر خود او حلال نمي‌شود.

(مسئله 637) اگر كسي طواف نساء را كه بر او واجب بوده بجا نياورد تا از دنيا برود، وليّ او بايد به جاي او قضاي آن را بجا آورد، يا از ديگري بخواهد به جاي او بجا آورد.

(مسئله 638) اگر طواف نساء را فراموش كرد يا در اثر ندانستن مسئله آن را ترك كرد و به وطن خود برگشت، پس اگر مي‌تواند بايد خودش برگردد و آن را بجا آورد؛ و اگر نمي‌تواند يا مشقت دارد بايد نايب بگيرد؛ و تا زماني‌كه آن را خودش يا نايبش بجا نياورده زن يا شوهر بر او حلال نمي‌شود. و اگر در اين مدت با زن نزديكي كرده، پس اگر بعد از توجه به ترك طواف نزديكي كرده بايدكفاره بدهد؛ همچنين است بنابراحتياط اگر پيش از توجه نزديكي كرده باشد. كفارة آن بنابراحتياط واجب قرباني كردن يك شتر است؛ اگر طواف واجب در حج بوده آن را درمني، و اگر در عمره بوده آن را در مكه قرباني كند. و وظيفة كسي‌كه طواف واجب حج يا عمره را ترك كرده در مسئلة 367 و 369 گذشت.

     مستحبات طواف حج و نماز آن و سعی

(مسئله 639) آنچه براي طواف و نماز طواف و سعي در عمره مستحب بود در اينجا نيز جاري است؛ و مستحب است طواف حج را در روز عيد يا حدّاقل فرداي آن بجا آورد و تأخير نيندازد؛ و مستحب است وقتي كه به درب مسجد رسيد بايستد و بگويد:

أللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَي نُسُكِكَ وَ سَلِّمْنِي لَهُ وَ سَلِّمْهُ لِي. أسْأَلُكَ مَسْألةَ اْلعَلِيلِ الذَّلِيلِ الْمُعْتَرِفِ بَذَنْبِهِ أَنْ تَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي وَ أنْ تُرْجِعَنِي بِحَاجَتِي. أللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ وَ الْبَلَدُ بَلَدُكَ وَ الْبَيْتُ بَيْتُكَ جِئْتُ اَطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَ أؤُمُّ طَاعَتكَ مُتَّبِعاً لِاَمْرِكَ رَاضِياً بِقَدَرِكَ، أسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْمُضْطَرِّ إِلَيْكَ الْمُطِيعِ لِاَمْرِكَ الْمُشْفِقِ مِنْ عَذَابِكَ الْخَائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أَنْ تُبَلِّغَنِي عَفْوَكَ وَ تُجِيرَنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ.

پس به طرف حجرالاسود برود و آن را استلام كند و ببوسد؛ و اگر نتواند پس از استلام دست خود را ببوسد؛ و اگر نتوانست رو به حجرالاسود بايستد و تكبير بگويد و پس از آن بجا آورد آنچه را در طواف عمره بجا آورد.