فكر بشري محدود

      آيا فكـر محدود بشـر مي تواند چنين فرهنگي را با اين همه دقت و ريز بيني هاي مادي و معنوي ، ملكي و ملكوتي ، فقهي و حقوقي ، فلسفي و علمي و…  ارائه دهد ؟ هرگز .

    آيا عقل و وجدان قضاوت نمي كند كه اسـلام متكي به وحي الهي و متكي به عالم متافيزيكي و ماوراء طبيعت است .         

    آيا هر منصفي نمي گويد اسلام كه تنها در بخش فروعات عملي 53 كتاب موضوعي كلي دارد كه هر كتاب داراي دهها و صدها مسائلي مي باشـد كه از هر كدام ابعاد مختلف عبادي ، سيـاسي ، اقتصـادي ، اجتماعي و حـقوقي باز مي شود نياز به فرهنگ وارداتي استعماري و التقاطي ندارد .

    آيا اسـلامي كه منابع قانـوني و علمي آن قرآن كريـم ، نهج البلاغه امام علي (علیه السلام) و روايات ائمه معصومين ( عليهم السلام ) مي باشد ، نجات دهنده و انسان ساز نيست ؟ آيا انسان ناقص را انسان واجد كمال بالفعل نمي كند ؟

    قرآن كريـم در عيني كه كتـاب هدايت رب العالميـن و كتاب انسان سازي است ، از توحيد و تكوينيات ، از عبادات و معاملات ، از تربيت و اخلاق ، از حالات امم گذشته و آينده و حدود دو هزار آيه درباره زنـدگي پس از مـرگ و عالم قيامت سخن مي گويد ، وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيءٍ وَ هُديً و رَحْمَةً وَ بُشْرَي لِلْمُسْلِمِينَ [1] ما براي تو كتابي فرستاديم كه  بيان كننده همه اشياء و حقايق ، بشارت و رحمت و هدايت براي مسلمين مي باشـد . وَ عِـنْدَهُ مَـفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إلَّا هُـَو وَ يَعْلَـمُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إلَّا يَعْلَمُهَا وَ لَاحَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأرْضِ وَ لَا رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ إلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ .[2]

    نهج البلاغه امام علي (علیه السلام) كتابي است تِلو قرآن كريم ، با  بيش از هزار روايات ديگر ، همانا 4 هزار شاگرد برجستة علمي در  مدينه  در  حـوزه  درس  امام صـادق (علیه السلام) تربيت شـدند كه تنهـا ابان ابن تغلب30 هـزار حديـث از امام صادق (علیه السلام) نـقل نموده و محمد ابن مسلم30 هزار روايت از امام محمد باقر (علیه السلام) و 16 هـزار حديث از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده است [3] و با پنجاه و اندي كتاب موضوعي فقـهي كه قوانين اسـلام را بيان داشته اند ، باز هم اسـلام سعادت آفـرين ، سازنـده و خلاق ، جامع همه گونه حقايق و معارف نمي باشد ؟

    به هر صورت اسلام عبارت است از مجموعه خداشناسي، عدل شناسي ، نبوت شناسي ، امام شناسي ، معاد شناسي ، قرآن و فقه شناسي ، روايات و حديث شناسي ، نهج البلاغه و اخلاق شناسي ، سياست و اقتصاد شناسي و اسلام شناس آن كسي مي باشد كه همة اينها را با دليل معتبر شرعي و علمي بشناسد و الا اسـلام شناس نخواهد بود بلكه او اسلام شناسي را عوضي گرفته و بيراهه مي رود .

_________________________

[1] ـ سوره نحل ، آيه 89

[2] ـ سوره انعام ، آيه 59

[3] ـ اصول الاستنباط ( حيدري ) ، صفحه 18