سرپرستي جامعه

    ما غير از خط اسلام و روش رسول خدا و ائمه معصومين ( عليهم الصلاة و السلام ) كه تبلـور در كتاب و سنت دارد ديگـر هيچ خطي را و هيچ فرمانروايی و شعاري را زير هرگونه پوششی كه باشد به رسميت نمي شناسيم . زيرا ما در سراسر جهان اسلام يك حكـومت اسـلامي بيشـتر نداريـم ، ما خدايـمان واحـد ، كتاب آسماني و قرآن ما واحد ، قبله و كعبة ما واحد ، پيغمبر ما حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)  واحـد ، جانشينان پيامبـر ما دوازده امام معصوم ( عليهم السلام ) يكي پس از ديگري واحد ، احكام اسلام براي همه واحـد و مشترك ، هدف ما تحقق حكـومت اسـلامي در سرتاسر جهان واحد و در عصر غيبت ولايت فقيه ما واحد است .

     اَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ (1) ولايت و حاكميت بر ملك و ملكوت  بر تكوين و تشريع از آن خداست ، در مرتبة ديگر همان ولايت و حاكميت الهي براي پيامبران است ، در مرتبه اي ديگر همان ولايت براي ائمه ( عليهم السـلام ) مي باشد .

    در مـرحلـه بعـد ولايـت تشـريعي خـداونـد سبـحان و سرپرستي جامعه براي فقيه جامع الشرايط اعتبار شده است ، در روايات به لسان عناوين كلي و به تعبير روات احاديث ، به بيان جعل حاكميت براي مَنْ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ اَحْكَامَنَا (2) و به لفظ امناي بالله براي فقيه جعل ولايت شرعي شده است و اين عناوين و اسماء اجناس شامل مي شود ولايت همة فقهاي جامع الشرايط را و مصاديق متعدد مي باشد .

    اما الحوادث الواقعـه فارجعـوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتی عليكم و انا حجة الله …  (3)
    اسحاق بن يعقوب طي نامه اي از امام زمان (عج) سؤال مي كنـد در زمان غيبت حوادث و مسـائلي كه براي مسلمين پيش آيـد براي حل آنها به چه كسي مراجـعه كنند ؟ در اين توقيع مبارك امام(علیه السلام) مي فرمايد : به علما و راويان حديث ما مراجعـه نمائيد ، آنان حجت من هسـتند بر شما و من حجت خدايم .

     نكتـه اي كه از اين روايت به قرينـه تقابل فانهـم حجتـي عليكم و أنا حچة الله ، استفاده مي شود اينكه آن منصبي كه براي امام (علیه السلام) اعم از شئـون حكومتي و غيرحكومتي در مقام بيان و اجراي احكام مي باشد همان منصب براي فقيه جامع الشرائط است . البته بدون ترديـد قياس غيرمعصـوم به معصـوم جامع ندارد و غير ممكن مي باشد ولي سخن در مورد اجراي احكام است ، چنانكه در روايت ديگر اين مضمـون از ائمه ( عليهم السلام ) نقل شده الراد عليهم كالراد علينا والراد علينا كالراد علي الله والراد علی الله في حد الشرك (4) كسي كه مخالفت كند حكم فقها را مخالفت با ما كـرده و مخالفت با ما ، مخالفت با خـدا است و هركـس مخالفت با خدا كند مشرك است .

_________________________

[1] ـ سوره اعراف ، آيه 54

[2] ـ تهذيب الاحكام ، جلد 6 ، صفحه 302

[3] ـ وسايل الشيعه ، جلد 18 ، صفحه 101

[4] ـ ... فَإذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يُقْبَلُ مِنْهُ فَإنَّمَا اِسْتُخِفَّ بِحُكْمِ اللهِ وَ عَلَيْنَا رُدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَي اللهِ وَ هُوَ عَلَي حَدِّ الشِّرْكِ بِاللهِ . ( وسايل الشيعه جلد 27 صفحه 137 )