زمان غيبت
در اسلام محرك انسان نـداي فطرت توحيدي است كه به قانـون خدا لبيك مي گـويد و هـر فردي از افـراد انسان با انگيزة فطرت سالم آزادانه به اسلام رأي مي دهد و در حكومت اسلامي عزل و نصب تمام ارگانها و سازمانهاي دولتي در اختيار ولي امر است ، با وجود ولي امر مسلمين و رهبر جامع شرايط انتخاب مردم كسي را به عـنوان رئيس جمهور يا نخست وزير يا به عنوان مقام ديگر ، بدون تنفيذ ولي امر بي اعتبار است و اعتبار آنها بعد از تاييد ولايت فقيه پيدا مي شود .
به تعبير ديگر در زمان غيبت مجريان و پاسداران قانون اسلام ، علما و فقهاء با ايمانند نه متكبران به ظاهر سياستمدار و جاهلاني كه از اسـلام خبري ندارنـد يا از حاشيه به اسـلام نگاه كرده و راه التقاط مي روند .
در نهـج البلاغـه خطـبة 131 امام امـيرالمؤمنين (علیه السلام) مي فرمايـد : بايد والي و سرپرست جامـعه داراي اين شـرايط ششگانه باشد : وَ قَدْ عَلِمْتُمْ اَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أن يَكُـونَ الْـوَالِي عَلَي الْفُروجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْـمَغَانِمِ وَ الْأحْكَامِ وَ إمَامَةِ الْمُسْلِمِينِ الْبَخِيلُ ، فَـتَكُونَ فِي أمْوَالِهِمْ نهْمَتُهُ وَ لَا الْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ ، وِ لَا الْجَافِي فَـيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ ، وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ ( خ وَ لَا الْخَائِفُ لِلدُّوَلِ ، فيض الاسلام ) فَـيَتَّخِذَ قَوْماً دٌونَ قَوْمٍ ، وَلَا الْمَرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ ، وَ يَقِـفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لَا الْـمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَـيُهْلِكَ الاُمَّـةَ . كساني كه بخواهـند في الجمله توضيـح اين مطالب را بداننـد به قسمت اخيـر كتاب ولايت و امامت مراجعه نمايند .
نتيجه : اگر مسلمين چند نكـته را مراعات نمايند حتما پيروزي با آنها مي باشد چون خداوند تبارك و تعالي براي آنان وعدة پيروزي داده است : اِنْ تَنْصُرُواللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ اَقْدَامَكُمْ .(1)
1ـ در هـمه جا متوكّل به خدا باشـيم و دست تضـرع و نيايش در پيشـگاه با عـظمت او دراز نمائيـم ، يعني در تمـام حركات و سكنات زندگي تابع فرمان الله بوده و به دستورات او عمل كنيم . قُلْ اِنَّ صَلَاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ .(2)
2ـ اكنون كه دست ما از حضور امام معصوم (علیه السلام كوتاه است و در زمان غيبت به سر مي بريم ، بايد همة مسلمين در پرتو لواي توحيد و اسلام درخط ولايت فقيه و وحدت رهبري حركت كنند . وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَ لَاتَفَرَّقُوا ... (3)
3ـ بايد دايم در سـنگر مقاومت و پايـداري ، در صحـنة جهاد اكـبر ( مبارزة با هـواي نفس ) و در مـيدان جهاد اصغر ( جهاد با كفار و مشركين ) بوده و استقامت نمائيم .
4ـ در تمام كارهاي انفرادي و اجتماعي بايـد ملاك كار رضاي خداوند تبـارك و تعالي باشد . قـُلْ اِنَّمَآ اَعـِـظُكُمْ بِوَاحِـدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنَي وَ فُرَادَي ... (4)
5ـ بايد مسلمين دست از تحزب و گروه گرايي بردارند زيرا گروه گرايي بـراي اسلام خطر است ، اگر در كوتاه مـدت خوشايند و خطر نباشد يقينا در دراز مدت خطراست . چـون به جريانهاي سياسي كشيده و به تفرقه و جبهـه گيريها دامن مي زند . ( كل يجر النار الي قرصه ) و احياناً ملاكهاي حـزبي بر ملاكهاي ديني و انساني تقدم پيدا مي كنند .
6 ـ مشروعيت جهاد بايد بر اساس مكتب و دين باشد نه بر انگيزه هاي مادي چون منطقه ، قوميت ، اقتصاد و حاكميت قومي و ملي كه اينها حب دنياست و ( رأس كل خطئيه ) و در غير اين صورت نه پيروز خواهد شد و نه مشروعيت دارد . وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَاِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا (5)
7ـ مسلمين بايد بطور جدي و هدفي با منطقه گرايي و مرزهاي جغرافيايي و ملي گرايي مبارزه كنند . زيرا مادامي كه وحدت مسلمين بر نگردد ، قدرت اسـلام بر نمي گردد و الا نه مبارزه مكتبي مي باشد و نه با وجود اختلاف پيـروز مي شوند به فرمودة قرآن كريم : يَا اِيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقـُولُونَ مَا لَا تَفْـعَلُونَ * كَبُرَ مَـقْتاً عِنْدَاللهِ اَنْ تَقـُولـُوا مَا لَا تَفْعَلُـونَ (6) چرا حرف مي زنيـد آن چيزي را كه عمل نمي كنيد . چه بسا گناهي بزرگ است اسلام اسلام بگوييد و به آن عمل نكنيد و يا دولت و ملتي چنان دچار انديشة غير اسلامي باشند كه هر چيزي را پيشوند و پسوند به شـرط لا و به شـرط شئ ملي بزننـد . حتي براي اسم نويسي جهت دريافت موبايل و موتور علاوه بر تابعيت ، شـرط اصالت ملي كنـد و كذايي الاصـل باشـد ! مسخره است اگـر صاحبان چنين انديشه هايي ادعاي حكومت اسلامي و عدالت اجتماعي را نمايند ( يضحك به الثكلا ) زن فرزند مرده به آنان مي خندد. !!!
وَاتَّقـُـوا فِتْنـَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّـذِينَ ظَلَـمُـوا مِـنْكُـمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُـوا اَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (7)
8 ـ مسلمين بايد با فرهنگ استعماري مبارزه كنند يعني هر روش و سنني كه مظاهر دين و تقواي جامعه را زير سؤال بـرده ، تضعيف مي كند بايـد با آنهـا مخالفت كـرده و از بين ببرند ، با احيا و بازسازي فرهنگ اسلام به داد بشـر متمدن و متوحش امروز كه در وادي ظلمت و شقاوت غلطيده ، رسيد و او را با حبل الله و طناب نور از چاه تاريك جهل بيرون كشيده به صراط مستقيم اسلام و معراج الي الله دعوت نمود .
بايد پيشاني شكـر به زمـين سائيد كه خداونـد سبحان چنين دين و فرهنگي به ما ( مسلمانها ) عنايت فرموده كه نور حقانيت و هدايت آن تا قيامت شـعله مي كشد و تأمين كنندة سعادت دنيا و آخرت انسان مي باشد . حَلَالُ مُحَمَّدٍ(ص) حَلَالٌ اَبَداً اِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ اَبَدًا اِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ (8)
هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (9)
_________________________
[1] ـ سوره محمد ، آيه 7
[2] ـ سوره انعام ، آيه 162
[3] ـ سوره آل عمران ، آيه 103
[4] ـ سوره سبا ، آيه 46
[5] ـ سوره طه ، آيه 124
[6] ـ سوره صف ، آيات 2 و 3
[7] ـ سوره انفال ، آيه 25
[8] ـ اصول كافي ، جلد 1 ، صفحه 58 ، عن امام الصادق (ع)
[9] ـ سوره جاثيه ، آيه 20