زنهايی كه ازدواج با آنان حرام است
1ـ زنان مَحرم
(مسئله 2866) ازدواج با زنهايي كه با انسان محرم هستند حرام است ؛ و زنان محرم عبارتند از: «مادر ، مادر بزرگ ، دختر ، نوه ، نتيجه و هرچه پايين روند ، خواهر ، دختر خواهر ، و دختر برادر و هر چه پايين روند ، و نيز عمه ، خاله ، عمه و خالة پدر و پدر بزرگ و مادر و مادر بزرگ ـ هر چه بالا روند ـ عروس ، زن پدر و مادر زن» . همچنين اگر زني را عقد كند و با او نزديكي نمايد ، دختر و نوة دختري و پسري آن زن ـ هر چه پايين روند ـ به او محرم ميشوند ؛ چه هنگام عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند .
لازم به ذكر است محرميت بر اثر رضاع و شير خوردن بچه نيز حاصل ميشود كه احكام و شرايط آن خواهد آمد .
(مسئله 2867) زني را كه براي خود عقد كرده ـ هر چند با او نزديكي نكرده باشد ـ تا وقتي كه در عقد اوست نميتواند با دختر او ازدواج كند؛ ولي اگر پيش از نزديكي او را طلاق دهد ميتواند با دختر او ازدواج نمايد .
(مسئله 2868) اگر كسي زني را براي خود عقد نمايد ـ اگر چه با او نزدكي نكرده باشدـ مادر و مادربزرگ پدري و مادري آن زن هر چه بالا روند با او محرم ميشوند .
(مسئله 2869) پدر و پدربزرگ شوهر هرچه بالا روند ، و پسر و نوة پسري و دختري شوهر هر چه پايين آيند ـ چه در موقع عقد باشند يا بعداً به دنيا آيند ـ به زن محرم هستند .
(مسئله 2870) اگر زن از شوهر ديگرش ـ كه فوت كرده يا از او طلاق گرفته ـ دختري داشته باشد ، شوهرش ميتواند آن دختر را براي پسر خود كه از آن زن نيست عقد كند ؛ و نيز اگر دختري را براي پسر خود عقد كند ميتواند با مادر آن دختر ازدواج نمايد .
2ـ خواهر زن:
(مسئله 2871) اگر زني را براي خود به طور دائم يا موقت عقد كند ، تا وقتي كه آن در عقد اوست نميتواند با خواهر او ازدواج نمايد ؛ بلكه در عدّه زني كه او را به عقد موقت خود در آورده نيز بنا بر احتياط واجب نميتواند با خواهر او ازدواج نمايد .
(مسئله 2872) اگر زن خود را به ترتيبي كه در كتاب طلاق گفته ميشود طلاق رجعي دهد ، در بين عدّه نميتواند با خواهر او ازدواج كند ؛ ولي در عدّه طلاق بائن ـ كه بعدا گفته خواهد شد ـ ازدواج با خواهر او مانعي ندارد .
3ـ دختر خواهر و دختر برادر همسر:
(مسئله 2873) انسان نميتواند بدون اجازه همسر خود با دختر خواهر و دختر برادر همسر ازدواج كند ؛ و اگر كسي بدون اجازه همسر با آنان ازدواج نمايد و پس از عقد همسر او صريحا اعلام رضايت كند احوط آن است كه دوباره صيغه را بخواند ؛ و اگر به طور صريح اعلام رضايت نكند و از سكوت او معلوم شود كه قلبا رضايت دارد ، بنابر احتياط واجب با طلاق از دختر خواهر يا دختر برادر او جدا شود و چنانچه همسر او با صراحت رضايت دارد دوباره عقد را بخوانند .
(مسئله 2874) انسان ميتواند با عمهيا خاله همسر خود بدون اجازه او ازدواج نمايد .
4ـ زني كه در عدّه ديگري است:
(مسئله 2875) ازدواج با زني كه در عدّه ديگري است جايز نيست ؛ و اگر او را براي خود عقد كند ، چنانچه هر دو يا يكي از آنان بدانند كه عدّه او تمام نشده و نيز بدانند عقد كردن زن در عدّه حرام است آن زن براي هميشه به آن مرد حرام ميشود و نميتواند با وي ازدواج كند ؛ گرچه پس از عقد با او نزديكي نكرده باشد . در صورتي كه نزديكي كرده باشد زن بر او حرام ابدي ميشود ؛ چه عالم باشند و چه عالم نباشند .
(مسئله 2876) اگر مرد نداند كه زن در عدّه است يا نداند كه عقد در عدّه حرام است و با او ازدواج كند ، چنانچه زن هم نداند و بچهاي از آنان به دنيا آيد حلالزاده است و شرعا فرزند هر دو ميباشد ؛ ولي اگر زن ميدانسته كه در عدّه است و نيز ميدانسته كه عقد در عدّه حرام است و مرد نميدانسته ، بچه شرعا ملحق به پدر است و بين او و مادر ارثي نميباشد . و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و بهيكديگر حرام ابدي ميشوند .
(مسئله 2877) جايز است انسان با زني كه در عدّه خود اوست ازدواج كند ؛ و در صورتي كه در عدّه طلاق رجعي باشد نياز به عقد مجدد نيست .
(مسئله 2878) اگر زن بگويد يائسه شدهام پذيرفتن حرف او محل اشكال است ؛ مگر اينكه اطمينان پيدا شود . ولي اگر بگويد شوهر ندارم يا بگويد در عدّه نيستم حرف او قبول ميشود .
(مسئله 2879) زني را كه طلاق دادهاند و زني كه متعه بوده و شوهرش مدت او را بخشيده يا مدتش تمام شده ، چنانچه بعد از مدتي شوهر كند و بعد شك كند كه هنگام عقد شوهر دوم از عدّه شوهر اول خارج شده بوده يا نه ، در صورتي كه احتمال دهد در حال عقد متوجه بوده به شك خود اعتنا نكند .
5ـ زن شوهرداري كه با او عقد بسته است:
(مسئله 2880) اگر كسي با زن شوهرداري ازدواج كند ـ خواه بداند او شوهردار بوده يا نه ـ بايد از او جدا شود ؛ و در صورتي كه بداند زن شوهردار بوده ، ازدواج با اين زن براي هميشه بر آن مرد حرام ميشود . همچنين است اگر نداند زن شوهر دارد ولي پس از عقد با او نزديكي كرده باشد .
(مسئله 2881) اگر زن شوهردار زنا دهد بر شوهر خود حرام نميشود ؛ ولي چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقي باشد بهتر است كه شوهرش او را طلاق دهد ، و در اين صورت اگر با او نزديكي كرده باشد بايد همه مهرش را بدهد ؛ و اگر نزديكي نكرده بايد نصف مهر را به او بپردازد .
(مسئله 2882) اگر بعد از آنكه انسان با زني ازدواج كرد كسي بگويد آن زن شوهردار بوده و زن منكر شود ، چنانچه شرعا ثابت نشود كه زن شوهردار بوده بايد حرف زن را قبول كرد ؛ ولي اگر آن فرد مورد اطمينان باشد بنا بر احتياط واجب مرد با طلاق از آن زن جدا شود .
6ـ زن شوهرداري كه با او زنا كرده است:
(مسئله 2883) اگر با زني كه شوهر دارد يا در عدّه طلاق رجعي است زنا كند ، بنا بر احتياط واجب آن زن بر او حرام ابدي ميشود . ولي اگر با زني كه در عدّه متعه يا عدّه طلاق بائن و يا عدّه وفات زنا كند ، بعد از گذشتن عدّه ميتوان او را عقد نمايد ؛ گرچه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند .
7ـ دختر خاله و دختر عمه در صورت زنا با مادر آنها:
(مسئله 2884) اگر كسي پيش از آنكه با دخترخاله يا دخترعمه خود ازدواج كند با مادر آنها زنا نمايد دخترخاله و بنا بر احتياط واجب دخترعمه بر او حرام ميشود و نميتواند با آنان ازدواج نمايد ؛ بلكه اگر آنها را عقد كند و پيش از نزديكي با آنان با مادرشان زنا كند بنا بر احتياط واجب با طلاق از ايشان جدا شود .
8 ـ دختر و مادر زني كه با او زنا كرده است:
(مسئله 2885) اگر كسي با زني كه ازدواج با او جايز است زنا كند بنا بر احتياط واجب نبايد با دختر يا مادر آن زن ازدواج نمايد ؛ ولي اگر پس از ازدواج و نزديكي با آن زن با دختر يا مادر او زنا كند آن زن بر او حرام نميشود ؛ و اگر بعد از عقد و پيش از نزديكي ، با مادر يا دختر او زنا كند احتياط واجب آن استكه با طلاق از آن زن جدا شود .
9ـ مادر و خواهر و دختر كسي كه با او لواط كرده است:
(مسئله 2886) مادر و خواهر و دختر پسري كه لواط داده بر لواطكننده حرام است ؛ اگر چه لواط دهنده و بنا بر احتياط واجب لواطكننده بالغ نباشند . و اگر با يكي از آنان ازدواج كرده است پس از اطلاع بايد از او جدا شود و نياز به طلاق نيست ؛ ولي اگر براي حفظ آبرو به حسب ظاهر طلاق دهد مانعي ندارد .
(مسئله 2887) اگر اول با مادر يا خواهر و يا دختر كسي ازدواج نمايد و پس از نزديكي با همسر خود با آنكس لواط كند ، آن زن بر مرد لواط كننده حرام نميشود ؛ و اگر پس از عقد و پيش از نزديكي لواط كند احوط آن است كه از زن خود به طلاق جدا شود ؛ و در صورت اول چنانچه زن خود را طلاق داد احوط آن است كه ديگر با او ازدواج نكند .
(مسئله 2888) اگر يقين ندارد كه دخول شده بلكه شك يا گمان داشته باشد اين احكام جاري نميشود ؛ ولي اگر وثوق و اطمينان دارد كه دخول شده اين احكام جاري است .
10ـ زني كه در حال احرام با او عقد بسته است:
(مسئله 2889) ازدواج در حال احرام باطل است ؛ پس اگر مرد مُحرم بداند ازدواج در اين حال باطل است و ازدواج كند آن زن براي هميشه بر او حرام ميشود .
(مسئله 2890) اگر زني كه در حال احرام است با مردي كه در حال احرام نيست ازدواج كند عقد او باطل است ؛ و اگر زن ميدانسته كه ازدواج در حال احرام حرام است آن مرد براي هميشه بر او حرام ميباشد .
(مسئله 2891) اگر مرد مُحرم طواف نساء را ـ كه يكي از اعمال حج و عمرة مفرده است ـ به جا نياورد همسرش و زنهاي ديگري كه به واسطة مُحرم شدن بر او حرام شده بودند حلال نميشوند ؛ همچنين اگر زن طواف نساء را انجام ندهد شوهرش بر او حلال نميشود . ولي در هرصورت اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند به يكديگر حلال ميشوند.
11ـ همسري كه سه مرتبه طلاقش داده است:
(مسئله 2892) زني كه شوهرش سه مرتبه او را طلاق داده بر شوهرش حرام ميشود ؛ ولي اگر با شرايطيكه در كتاب طلاق گفته ميشود با مرد ديگري ازدواج كند ، شوهر اول پس از طلاق شوهر دوم ميتواند دوباره با او ازدواج نمايد .
12ـ دختر نابالغی كه با او ازدواج و نزديكي كرده است:
(مسئله 2893) اگر دختر نابالغي را براي خود عقد كند ، پيش از آنكه نُه سال دختر تمام شود جايز نيست با او نزديكي و دخول نمايد ؛ و اگر نزديكي كرد بنا بر احتياط يا به طلاق از او جدا شود و ديگر با او ازدواج نكند و يا هيچ گاه با او نزديكي نكند . و اگر او را افضا كرده باشد ـ يعني در اثر نزديكي ، راه ادرار و حيض او يكي شده باشد ـ علاوه بر مهر دية افضا را نيز بدهد و نفقة او را هم تا آن زن زنده است بپردازد .
13ـ زنان كافره:
(مسئله 2894) مرد مسلمان نميتواند با زن كافر غير اهل كتاب (يهود ، نصاري و مجوس«كفار اهل كتاب») ازدواج كند . همچنين بنا بر احتياط واجب نميتواند با زنان اهل كتاب ازدواجدائم نمايد ؛ ولي ازدواج موقت با آنان اشكال ندارد . زن مسلمان هم نميتواند به عقد مرد كافر ـ حتي اهل كتاب ـ درآيد .
14ـ زني كه با او لعان كرده است:
(مسئله 2895) اگر مرد با زن خود نزد حاكم شرع لعان كند ، آن زن بر آن مرد هميشه حرام ميشود .