احکام نماز قضا
(مسئله 1380) كسيكه از روي عمد يا اشتباه و يا ندانستن مسئله نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باشد بايد قضاي آن را به جا آورد ؛ همچنين است اگر در تمام وقت نماز خواب و يا مست بوده يا مدتي از دين برگشته و مرتد شده باشد . و چنانچه از روي اختيار خود را بيهوش كرده باشد بنا بر احتياط نمازهاي زمان بيهوشي خود را قضا نمايد ؛ بلكه اگر بيهوشي او غير اختياري بوده بنا بر احتياط مستحب قضا نمايد .
(مسئله 1381) كسيكه يقين داشته براي نماز وقت دارد و نيت ادا نموده و بعد فهميده وقت نداشته ، چنانچه يك ركعت از نماز او در وقت واقع شده باشد نمازش صحيح است و قضا ندارد ؛ ولي اگر همة نماز در خارج وقت واقع شده بنا بر احتياط قضاي آن را بهجا آورد .
(مسئله 1382) نمازهاي يوميهاي را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارد همچنين نمازهاي واجبي كه از انسان در حال كفر يا جنون يا بيهوشي كه به اختيار خود او نبوده ترك شده ـ در صورتي كه كفر يا جنون يا بيهوشي در همة وقت نماز بوده است ـ قضا ندارد ؛ ولي اگر در وقت نماز ، مسلمان يا عاقل شود يا به هوش آيد و يا پاك گردد بايد نماز خود را به جا آورد ؛ هر چند تنها به مقدار يك ركعت از وقت باقي مانده باشد .
(مسئله 1383) اگر اول وقت به مقدار خواندن نماز به حسب تكليف فعلي خود وقت داشته باشد و نماز را به جا نياورد و سپس يكي از عذرهايي كه گفته شد براي او پيش آيد ، بايد قضاي آن نماز را به جا آورد .
(مسئله 1384) اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازي را كه خوانده باطل بوده بايد قضاي آن را به جا آورد ؛ هر چند باطل بودن نماز به واسطة ندانستن مسئله باشد ، در صورتي كه در دانستن مسئله كوتاهي كرده باشد .
(مسئله 1385) كسيكه وظيفهاش خواندن نماز جمعه بوده ، اگر به هر دليل آن را بهجا نياورد تا وقت آن بگذرد بايد نماز ظهر را بخواند ؛ و اگر نماز ظهر را هم نخواند بايد قضاي ظهر را به جا آورد .
(مسئله 1386) اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايي دارد يا نمازهايي را كه خوانده صحيح نبوده ، مستحب است احتياطاً قضاي آنها را به جا آورد .
(مسئله 1387) كسيكه نماز قضا دارد بايد در خواندن آن كوتاهي نكند ؛ ولي در صورتي كه اطمينان داشته باشد در آينده بتواند آن را انجام دهد ، لازم نيست فوراً آن را بهجا آورد .
(مسئله 1388) كسيكه نماز قضا دارد ميتواند نماز مستحبي يا نماز قضاي ديگران را بخواند .
(مسئله 1389) در هر يک از نمازهاي يوميه كه ترتيب در آن شرط بوده در قضاي آن هم ترتيب شرط است ؛ مثلاً اگر نماز ظهر و عصر او قضا شده بايد اول قضاي ظهر و سپس قضاي عصر را بخواند ؛ و اگر در يك روز نماز عصر و در روز بعد نماز ظهر او قضا شده ، بنا بر احتياط اول نماز عصر و سپس نماز ظهر روز بعد را قضا كند . ولي در قضاي نمازهاي واجب ديگر ـ مثل نماز آيات ـ ترتيب شرط نيست .
(مسئله 1390) اگر بخواهد قضاي يك نماز يوميه و يك نماز غير يوميه را بخواند لازم نيست آنها را به ترتيب به جا بياورد .
(مسئله 1391) اگر كسي نداند نمازهايي كه از او قضا شده كدام يك جلوتر بوده بنا بر احتياط مستحب به گونهاي بخواند كه ترتيب حاصل شود ؛ و اگر ميداند كدام يك جلوتر قضا شده ، پس آنچه در اداي آنها ترتيب شرط بوده ، مثل نماز ظهر و عصر يك روز بايد به ترتيب خوانده شود ؛ و در غير اين صورت نيز بنا بر احتياط واجب به ترتيب قضا نمايد .
(مسئله 1392) كسيكه چند نماز ـ مثلاً چند نماز صبح يا چند نماز ظهر يا هر دو ـ از او قضا شده و شمارة آنها را نميداند ، بنا بر احتياط بايد به اندازهاي بخواند كه گمان پيدا كند قضاي همة نماز ها را خوانده است و چيزي بر عهدة او نميباشد ؛ ولي اگر مقدار نمازها را ميدانسته و فراموش كرده بنا بر احتياط به قدري بخواند كه يقين كند چيزي به عهدة او نمانده است .
(مسئله 1393) كسيكه يك نماز چهار ركعتي از او قضا شده و نميداند ظهر بوده يا عصر و يا عشاء ، اگر تنها يک نماز چهار ركعتي به نيت نمازي كه نخوانده است به جا آورد كافي است ؛ و در بلند يا آهسته خواندن حمد و سوره هم اختيار با خود اوست . همچنين كسيكه ميداند يكي از نمازهاي واجب يوميه را نخوانده و نميداند كدام است ، كافي است يك نماز صبح و يك نماز مغرب و يك نماز چهار ركعتي به قصد نمازي كه نخوانده (قصد ما في الذمّه) به جا آورد .
(مسئله 1394) كسيكه نماز قضا از همين روز يا روزهاي پيش دارد ، پس اگر يك نماز باشد و وقت وسعت دارد بنا بر احتياط اول آن نماز قضا را به جا آورد ؛ و اگر بيشتر از يك نماز باشد ، لازم نيست نمازهاي قضا را اول بخواند ، هر چند بهتر است .
(مسئله 1395) نمازگزار ميتواند نيت خود را از نماز قضاي لاحق ـ مثل نماز عصر ـ به نماز قضاي سابق ـ مثل نماز ظهر ـ برگرداند ؛ ولي عدول از نماز قضاي سابق به لاحق مثلاً از نماز قضاي ظهر به عصر محل اشكال است .
(مسئله 1396) كسيكه نماز قضا به عهدة اوست و نميتواند نمازهاي خود را به طور كامل و بارعايت همة شرايط آن بخواند ، بايد انجام نماز قضا را تا برطرف شدن عذر خود تأخير اندازد . ولي كسيكه ميداند عذرش تا آخر عمر برطرف نميشود و ميترسد ناگهان مرگ او برسد ، ميتواند درحال عذر نماز قضاهاي خود را به جا آورد ؛ و اگر بعداً عذر او برطرف شد بنا بر احتياط آنها را اعاده نمايد .
(مسئله 1397) تا هنگاميكه انسان زنده است ـ گرچه از خواندن نمازهاي قضاي خود ناتوان باشد ـ ديگري نميتواند قضاي نمازهاي او را بخواند .
(مسئله 1398) نماز قضا را ميتوان با جماعت به جا آورد ؛ و فرقي نميكند كه امام جماعت در حال خواندن نماز قضا يا ادا باشد ؛ ولي بايد نماز قضاي امام يقيني بوده و بنا بر احتياط براي خودش باشد نه براي ميت . و لازم نيست امام و مأموم يك نماز بخوانند ؛ بلكه اگر مثلاً امام جماعت نماز قضا يا اداي ظهر را ميخواند ميتوان هر نماز قضايي را به او اقتدا كرد .
(مسئله 1399) كسيكه تا نصف شب خواب مانده و نماز عشاي او قضا شده بنا بر احتياط علاوه بر قضاي نماز ، فرداي آن روز را روزه بگيرد ؛ ولي اگر روزه نگرفت قضاي روزه بر او واجب نميشود . و در صورتي كه بيدار بوده و در اثر فراموشي يا به علت ديگر نماز عشاي او قضا شده اين حكم جاري نميشود . و تنها قضاي نماز كفايت ميكند .
(مسئله 1400) مستحب است بچة مميز (بچهاي كه بالغ نشده ، ولي به حدي رسيده كه خوب و بد را تشحيص ميدهد) را به خواندن نماز و عبادتهاي ديگر عادت دهند ؛ بلكه مستحب است او را به قضاي نمازها نيز وادار نمايند ؛ به شرط آنكه از حد اعتدال خارج نشده و موجب اثرات منفي نشود .
نماز و روزه قضاي پدر و مادر
(مسئله 1401) نماز و روزه قضا شده پدر و همچنين ـ بنا بر احتياط ـ مادر چنانچه از روي نافرماني ترک نكرده باشند به عهده پسر بزرگتر بلكه بنا بر احتياط به عهدة بزرگترين مرد در ميان وارثان ـ مطابق طبقات ارث ـ خواهد بود كه او بايد پس از مرگشان به جا آورد و يا براي آنها اجير بگيرد ؛ بلكه بنا بر احتياط واجب اگر از روي نافرماني هم ترك كرده باشند به همين شكل عمل شود . و چنانچه پدر ميت زنده است بنا بر احتياط با مشاركت پسر بزرگتر ميت آن را انجام دهند .
(مسئله 1402) اگر نماز و روزه شخص ديگري بر عهده پدر و يا مادر بوده و انجام نداده باشند ـ مثلاً نماز و روزه استيجاري داشته و انجام نداده باشند ـ قضاي آن بر بزرگترين وارث مرد واجب نيست ؛ ولي پول آن بايد از تركة ميت پرداخت شود .
(مسئله 1403) كسيكه بايد قضاي نماز ميت را به جا آورد چنانچه شک داشته باشد كه ميت نماز يا روزه قضا داشته يا نه ، چيزي بر او واجب نيست ؛ ولي اگر بداند نماز يا روزة قضا داشته و شک كند كه به جا آورده يا نه ، بنا بر احتياط واجب بايد قضا نمايد .
(مسئله 1404) كسيكه قضاي نماز پدر يا مادر بر او واجب است اگر بخواهد نماز آنان را قضا كند بايد به تكليف خود عمل كند ؛ مثلاً مرد حمد و سورة نماز قضاي صبح و مغرب و عشاء را بايد بلند بخواند .
(مسئله 1405) كسيكه خودش نماز و روزة قضا دارد چنانچه نماز و روزة پدر يا مادر هم بر او واجب شود ، هر كدام را اول به جا آورد صحيح است .
(مسئله 1406) كسيكه قضاي نماز پدر يا مادر به عهدة اوست بنا بر احتياط واجب نبايد انجام آن را به تأخير اندازد؛ مگر آنكه اطمينان به زنده بودن و قدرت به انجام آن داشته باشد .
(مسئله 1407) اگر ميت وصيت كرده باشد كه نماز و روزة او را به كسي بدهند ، پس از آنكه آن شخص نماز و روزة او را به طور صحيح انجام داد چيزي بر عهدة بزرگترين وارث مرد نميباشد .
(مسئله 1408) اگر هنگام مرگ پدر يا مادر ، وليّ او يعني كسيكه قضاي نماز و روزة آنها به عهدة اوست ديوانه باشد و يا به حد بلوغ نرسيده باشد ، چنانچه بعداً عاقل يا بالغ شود واجب بودن قضاي نماز و روزة پدر و مادر بر او محل اشكال است ، هر چند احوط است . و اگر بزرگترين مرد از وارثان قبل از بلوغ يا قبل از عاقل شدن فوت كند ، واجب شدن قضاي نماز و روزة پدر و مادر بر بزرگترين مرد از وارثان پس از او نيز محل اشكال است .
(مسئله 1409) پسري كه مكلف نشده ولي خوب و بد را تشخيص ميدهد و نماز خود را به طور صحيح ميخواند ميتواند قضاي نماز پدر يا مادر را به جا آورد .
(مسئله 1410) كسيكه قضاي نماز و روزه پدر يا مادر بر عهده اوست اگر پيش از آنكه نماز يا روزه آنها را قضا كند بميرد ، چنانچه بين مرگ پدر يا مادر و مرگ او به اندازهاي فاصله بوده كه ميتوانسته قضاي نماز و روزه را به جا آورد بر بزرگترين مرد از وارثان پس از او چيزي واجب نيست ؛ و اگر اين مقدار فاصله نشده بنا بر احتياط واجب بزرگترين مرد از وارثان پس از او قضاي نماز و روزه را به جا آورد .
نايب گرفتن براي نماز و روزه قضا
به كسيكه براي به جا آوردن نماز يا روزه و ساير عبادتهاي ميت معين ميكنند «اجير» يا «نايب» گفته ميشود .
(مسئله 1411) بعد از مرگ انسان ميتوان براي نماز و عبادتهاي ديگر او كه در زندگي به جا نياورده فرد ديگري را اجير نمود ؛ يعني به او مزد داد تا آنها را به نيابت از ميت بجا آورد ؛ و چنانچه بدون مزد هم انجام دهد صحيح است .
(مسئله 1412) كسيكه براي نماز قضاي ميت نايب شده است بايد مسائل مورد نياز را بداند .
(مسئله 1413) نايب بايد موقع نيت ، ميت را معين كند و لازم نيست اسم او را بداند ؛ پس اگر نيت كند از طرف كسي نماز ميخوانم كه براي او اجير شدهام كافي است .
(مسئله 1414) نايب بايد خود را به جاي ميت فرض كند و عبادتهاي او را قضا نمايد؛ بنابراين اگر عملي را انجام دهد و ثواب آن را براي ميت هديه كند كافي نيست .
(مسئله 1415) بايد كسي را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را به طـور صحيح انجام ميدهد ؛ بنابراين اگر كسي را اجير كنند و بعد معلوم شود عباداتي را كه به عهدة او گذاشته شده انجام نداده يا باطل انجام داده است ، بايد دوباره براي انجام آنها نايب بگيرند .
(مسئله 1416) هرگاه شک كنند كه نايب عمل را انجام داده يا نه ـ اگر چه بگويد انجام دادهام ـ در صورتي كه متهم به دروغگويي باشد بايد دوباره نايب بگيرند ؛ ولي اگر شك كنند كه عمل او صحيح بوده يا نه ، حكم به صحت آن ميشود .
(مسئله 1417) كسي را كه عذري دارد و مثلاً نماز خود را نشسته يا با تيمم ميخواند، بنا بر احتياط واجب نميشود براي نمازهاي ميت نايب گرفت ؛ اگر چه نمازهاي ميت هم به همين صورت قضا شده باشد .
(مسئله 1418) مرد را براي زن و زن را براي مرد ميتوان نايب گرفت ؛ ولي اگر مرد از طرف زن نايب شود بايد حمد و سوره را در نمازهاي صبح ، مغرب و عشاء بلند بخواند ؛ و اگر زن از طرف مرد نايب شود بنا بر احتياط حمد و سوره را در نمازهاي ذكر شده بلند بخواند . همچنين اگر زن از طرف مرد يا مرد از طرف زن به صورت تبرّعي و مجاني نايب شود همين حكم را دارد .
(مسئله 1419) هرگاه با اجير شرط كنند كه نماز را به گونة مخصوصي انجام دهد بايد به شرط عمل نمايد ؛ ولي اگر با او شرط نكنند بايد به وظيفة خود عمل كند . و احتياط مستحب آن است كه از وظيفة خودش و ميت هركدام كه به احتياط نزديكتر است به آن عمل نمايد .
(مسئله 1420) اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند بايد مقداري از مستحبات نماز را كه معمول است به جا آورد .
(مسئله 1421) در قضاي نمازهاي ميت آن چه در اداي آنها ترتيب معتبر بوده ـ مثل ظهر و عصر يك روز ـ بايد به ترتيب خوانده شود ؛ و در غير اين صورت نيز چنانچه ميت ترتيب قضا شدن را ميدانسته بنا بر احتياط بايد طوري انجام دهند كه ترتيب حاصل شود . بنابراين اگر چند نفر را اجير كنند بايد بنا بر احتياط براي هر يك وقت مرتبي را معين كنند كه با وقت ديگري همزمان نباشد ؛ مثلاً اگر با يكي از آنها قرار گذاشتند كه از صبح تا ظهر براي ميت نماز قضا بخواند با ديگري قرار بگذارند كه از ظهر تا شب بخواند ، و نيز نمازي را كه در هر مرتبه شروع ميكند معيّن نمايند ؛ مثلاً قرار بگذارند كه در هر دفعه نماز يك شبانه روز را تمام كنند و اگر ناقص بگذارند آن را حساب نكنند و دفعة بعد نماز يك شبانه روز را از اول شروع نمايند .
(مسئله 1422) اگر بخواهند براي ميت نماز قضا بخوانند و بدانند كه او ترتيب قضا شدن را نميدانسته يا ندانند كه ميدانسته يا نه ، بنا بر احتياط مستحب به طوري براي او قضا كنند كه ترتيب حاصل شود ؛ پس اگر بخواهند چند نفر را براي به جا آوردن نماز ميت اجير كنند بنا بر احتياط مستحب وقت معين كنند .
(مسئله 1423) اگر كسي نايب شود كه مثلاً در مدت يک سال نمازهاي ميت را بخواند ولي پيش از تمام شدن سال بميرد ، بايد براي نمازهايي كه ميدانند به جا نياورده ديگري را نايب نمايند ؛ بلكه براي نمازهايي هم كه احتمال ميدهند به جا نياورده بنا بر احتياط واجب نايب بگيرند .
(مسئله 1424) كسي را كه براي نمازهاي ميت اجير كردهاند اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همة آنها را گرفته باشد ، چنانچه شرط كرده باشند كه همة نمازها را خودش بخواند يا قرينهاي در بين باشد كه نظر داشتهاند خودش بخواند ، بايد اجرت مقداري را كه نخوانده از او بگيرند به ولي ميت بدهند ؛ ولي اگر شرط نكرده باشند و قرينهاي هم در بين نباشد ، بايد ورثة اجير از مال او نايب بگيرند ؛ و چنانچه مالي نداشته باشد بر ورثة او چيزي واجب نيست .
(مسئله 1425) اگر نايب پيش از تمام كردن نمازهاي ميت بميرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد ، چنانچه شرط نكرده باشند خودش بخواند ، بايد از مال او براي نمازهايي كه اجير بوده ديگري را نايب بگيرند ؛ و اگر چيزي زياد آمد در صورتي كه وصيت كرده باشد و وارثان هم اجازه دهند براي تمام نمازهاي خودش نايب بگيرند ؛ و چنانچه وارثان اجازه ندهند يك سوم آن را به مصرف نماز خودش برسانند ؛ و در صورتي كه وصيت نكرده باشد يا يك سوم آن كافي نباشد ولي او ـ يعني بزرگترين مرد از وارثان ـ آنها را بهجا آورد ؛ و اگر ولي موجود نباشد بنا بر احتياط واجب وارثان بالغ ميت از سهم خودشان آنها را به جا آورند .
(مسئله 1426) اگر فتواي مرجع تقليد نايب يا فتواي مرجع تقليد ميت تفاوت داشته باشد ، در صورتيكه هنگام اجير شدن خصوصيات عمل تعيين نشده باشد و منصرف به نحو خاصي نيز نباشد ، بايد نايب عمل را طبق فتواي مرجع تقليد خود انجام دهد ؛ هر چند احتياط آن است كه وصي با نايب شرط كند كه عمل را طوري انجام دهد كه هم مطابق نظر مرجع تقليد ميت و هم مطابق مرجع تقليد خود باشد .
(مسئله 1427) كسي كه براي انجام نماز يا ساير عبادات اجير شده نميتواند ديگري را براي انجام آن اجير نمايد ؛ مگر در صورتي كه اجير كننده اجازه داده باشد يا اجاره منصرف به انجام عمل توسط شخص اجير نباشد .
(مسئله 1428) اجير شدن براي انجام عبادات واجب شخص زنده و يا انجام آن به صورت تبرّعي جايز نيست ؛ مگر در نيابت از حج كه اگر شخصي مستطيع شده و از انجام اعمال حج عاجز باشد و اميد هم ندارد كه در آينده بتواند خودش به جا آورد ميتواند نايب بگيرد .
(مسئله 1429) انسان ميتواند براي بعضي از كارهاي مستحبي ـ مانند زيارت پيامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) و امامان(علیهم السلام) ـ از طرف زندگان اجير شود ؛ همچنين ميتواند كار مستحبي را انجام داده و ثواب آن را به مردگان يا زندگان هديه نمايد .